آرمان شهر دوست داشتن خود یا رابطه فست فود

تصویری: آرمان شهر دوست داشتن خود یا رابطه فست فود

تصویری: آرمان شهر دوست داشتن خود یا رابطه فست فود
تصویری: Тандем Игоря Крутого и Димаша Кудайбергена - это чудо, вдохновение и творческий взлет! (SUB. 25 LGS) 2024, آوریل
آرمان شهر دوست داشتن خود یا رابطه فست فود
آرمان شهر دوست داشتن خود یا رابطه فست فود
Anonim

بار دیگر متقاعد شدم که هرکسی همه چیز و همه را منحصراً در منشور خود می بیند: انتظارات ، خواسته ها و تجربه قبلی. چرا این اتفاق می افتد؟ چرا آگاهی از ادراک با توهم جایگزین می شود؟ چون اینجوری راحت تره! مهر زدن به همه با یک نسخه کربنی آسان تر است ، راحت تر وارد جزئیات نشوید ، آسان تر است ، با پرسیدن س toالی از طرف گفتگو ، خودتان در درون خود به آن پاسخ دهید و آرام باشید!

رابطه فست فود ، که توسط رویای جدید هر فانی پوشانده شده است - "عشق به خود":

- ارتباط سریع و سطحی ، بدون نقض زمان و سایر مرزهای زودگذر ؛

- ازدواج های مدنی مزاحم که در هر زمان ممکن است فسخ شود و هر دو شریک تقریباً هر روز آماده چنین ترفندی هستند.

- مکالمات زودگذر با کودکان در وقفه بین تغییر پرستار بچه ها / باشگاه ها / مدارس / مهد کودک ها / مادربزرگ ها ؛

- جلسات گاه به گاه با دوستان ، که امروزه بیشتر و بیشتر به سود تجاری / مفید است.

- عمدتا ملاقات های جشن با والدین ، اینرسی ، زیرا سنت ها و "لیوان آب" در دوران کودکی به نظر می رسید.

در صورت تمایل می توانید این لیست را ادامه دهید. زمانهای جدید و فرصتهای اطلاعاتی به تدریج مردم را به رایانه تبدیل می کنند ، به روباتی بی حس و بدون علاقه اولیه به طرف مقابل. یک وظیفه واضح در ارتباطات وجود دارد (وانمود کردن به آن..) ، اما همیشه یک کار ساده است و ما در صورت امکان سریع و بدون دردسر آن را حل می کنیم.

و ما دائماً عجله داریم ، حتی اگر عجله نداشته باشیم. این عادتی است که در طول سالها ایجاد شده است - گاهی اوقات دویدن با خروجی خالی از دویدن ، اما همچنان سرسخت دویدن تا بتواند از دیگران پیروی کند ، همچنین آنها برای آن عجله دارند ، مشخص نیست کجا و برای چه چیزی. بنابراین ، ما در همه چیز به راحتی و ساده سازی می پردازیم. ما دیگر با تلفن صحبت نمی کنیم ، اما چرا ، اگر می توانید بنویسید و همزمان کار کنید یا همزمان غذا بخورید ، هیچ کس نمی داند ، هیچ کس نمی شنود - راحت است. و باز هم ، هنگامی که معشوق می خواهد می تواند ارتباط را قطع کند: "اوه ، متاسفم ، wi-fi از بین رفته است ، بله ، بله ، به مدت پنج ساعت!"

من تعجب می کنم که ما در ده سال آینده چه کسی می شویم ، چه اتفاقی برای روان ما می افتد؟ من به جرات می توانم فرض کنم که مفهوم "ازدواج" به زودی به طور کامل از بین می رود ، اگرچه ممکن است برای بهتر باشد ، و "خانواده" ، در واقع ، شامل هفت / پنج / سه / دو "من" تنها است که در نهایت یاد گرفتند خودشان را دوست داشته باشند ، اما آنها بیشتر پیشرفت نکردند و نتوانستند عاشق دیگران شوند. غمگینی.

همچنین جالب است که چرا اخیراً در کتابها ، آموزشها و برنامه های دیگر که به نفع رشد شخصی است ، با صدای بلند و پرخاشگرانه از نیاز به دوست داشتن خود گزارش می دهند؟ کتاب مقدس ، به عنوان یک اثر فلسفی ، به منظور تبلیغات جهانی به همان مکان اضافه شد ، تا درخواستها معتبرتر به نظر برسند. تفسیر و نگرش به عشق فوق العاده است ، من بحث نمی کنم ، با این حال ، آیا کلمات با اعمال مطابقت دارند و آنچه بعد از آن زمانی اتفاق می افتد که مطمئن هستید بالاخره خودتان را دوست دارید؟ به نظر من ، این یک مدینه فاضله است ، زیرا فرایند دوست داشتن خود ، یعنی پذیرفتن خود آن گونه که هست ، بی پایان است! ما در حال تغییر هستیم ، هرچه بیشتر و عمیق تر می دانیم ، بیشتر و بیشتر جنبه های جدید را آشکار می کنیم ، جنبه های سایه خود ، که حتی می تواند از خود دور شود! فرایند پذیرش یک عمر طول می کشد ، و شاید بیش از یک ، هر کس خوش شانس باشد. این س arال پیش می آید که اگر هنوز نتوانستید به طور کامل در خود موفق شوید ، از چه زمانی شروع به دوست داشتن دیگران کنید؟ باز هم ، من منحصراً نظر خود را بیان می کنم ، که به هیچ وجه آن را تحمیل نمی کنم - من فکر می کنم ارزش آن را دارد که به طور همزمان از دو جهت عشق بورزیم. در یک چیز کوچک خود را شکست دهید ، از جهان برای یک کشف درونی تشکر کنید و چیزی را در شخص دیگری بپذیرید ، شما هم آموزش پذیرش خواهید داشت و هم کارمای اضافی.

فقط فکر نکنید که من از شما می خواهم به سرعت به باد بپردازید و همه را دوست داشته باشید ، نه ، من اصلا در این مورد صحبت نمی کنم ، علاوه بر این ، دوست داشتن همه کار نخواهد کرد ، این نیز یک توهم است.من پیشنهاد می کنم که ما فقط به افرادی که برای مدت طولانی یا کوتاه مدت ملاقات می کنیم توجه بیشتری داشته باشیم ، زیرا هر یک از آنها یا "آینه" یا "معلم" ما خواهند بود. اینجاست که عشق به خود آغاز می شود - شخص می گوید ، و شما با دقت گوش می دهید ، و ناگهان چیزی در طول داستان او طنین انداز می شود. و شخص خوشحال است که به او گوش داده می شود و مزایای آن از نوع روان درمانی است. من این را در فرایند یادگیری موارد مثبت متوجه شدم و استفاده از آن را آموختم و از لحاظ نظری از زمان مطالعه بودیسم در مورد آن می دانستم ، اما افسوس که نظریه بدون تمرین کاملاً بی فایده است. در حال حاضر ، تحت هر شرایطی ، من بیش از کلمات می بینم. در حال حاضر هیچ موضوع ناخوشایندی برای من وجود ندارد ، و هیچ آشنای مزاحمی وجود ندارد که زباله های ذهنی را به آگاهی من بریزد - آنها به روان درمانگران من تبدیل شده اند ، اگرچه خود آنها حتی از آن اطلاع ندارند. علاوه بر این ، این روند دو طرفه است - من با دقت به شخص گوش می دهم ، او خوشحال است ، او صحبت کرد و درمان را دریافت کرد ، و من عوامل محرک خود را ردیابی کردم. به طور کلی ، دشوار نیست و یادگیری آن کاملاً امکان پذیر است! در صورت تمایل ، می توانم در یک مکالمه / مکاتبات شخصی با جزئیات بیشتری به شما بگویم.

با بازگشت به ابتدای مقاله ، می خواهم توجه داشته باشم که آینده فقط به خود ما بستگی دارد. چگونه ما با یکدیگر تعامل خواهیم داشت یا خیر. در دستان ما ، بلکه بیشتر در قلب ما ، هر فرصتی برای انسان شدن بیشتر و متولد نشدن در روبات ها وجود دارد. سپس ، آینده ای پیشرفته و توسعه یافته ، اما در عین حال - زنده در پیش روی ماست!

توصیه شده: