2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
شخصی که در موقعیت تشخیص بیماری قرار می گیرد ، به ویژه هنگامی که به طور غیرمنتظره اتفاق می افتد ، گویی در شوک و سردرگمی است
به سختی کسی می گوید: "بله ، بالاخره!".
چنین اطلاعاتی مبهم و بدون شادی درک می شود. بعید است کسی بتواند بلافاصله بدون انکار و عصبانیت این را بپذیرد.
این مسیر دشواری است و هرکس به شیوه خود آن را دنبال می کند. بسیاری از مردم س "الات "چرا من؟" و "من چه غلطی کردم؟" آنها هزاران پاسخ برای این س questionsالات پیدا خواهند کرد ، و شاید تقریباً هیچ کدام ، اما همه یکی یا چند مورد مناسب خود را انتخاب می کنند. برای یک فرد در چنین شرایطی مهم است که حداقل توضیحی پیدا کند ، حتی اگر نفی بدیهیات باشد.
انتخاب انجام شده است ، بگذارید ادامه دهیم. ما یک علامت مشخص داریم ، من به طور خاص آن را بیماری نمی نامم ، تا مبحث را با تأثیر "من بیمار هستم" آلوده نکنم. ما علامتی از نوعی بیماری داریم که باید با آن زندگی کنیم و کاری انجام دهیم.
من بیشتر به این فکر می کنم که چگونه می توان با او تا حد ممکن هماهنگ زندگی کرد.
مهم نیست چقدر عجیب به نظر برسد ، مهم این است که "با او دوست باشید" و قبول کنید.
در واقع ، بسیاری از ما ، بدون انکار وجود یک علامت ، منکر تعلق به آن هستیم - طبق اصل "این است ، اما از آن من نیست." بنابراین آنها به عنوان دو کهکشان مجزا در یک موجود زنده وجود دارند.
و حتی با مراجعه به پزشک ، بیایید بگوییم ، بیمار علامتی را "به ارمغان می آورد" و خود به خود بروز نمی دهد. و در روح و جسم خود ، شخصی با شی شخص دیگری مبارزه می کند. اما در این مورد ، این مبارزه خود به شخص بیشتر از بیماری و سیر آن ستم می کند.
تا آنجا که ما دوست داریم آن را انکار کنیم ، اما علامت قسمت ما است و اگر اکنون باشد ، نمی توان آن را نادیده گرفت. ملاقات و صحبت با او بسیار مهم است.
این را می توان با روشهایی انجام داد که نیازی به وسایل و مهارتهای خاصی ندارند ، اما در بیشتر موارد شامل حمایت روانشناس است که می تواند کار را در مسیر درست هدایت کند.
اگر با این وجود تصمیم گرفتید به تنهایی با علامت خود آشنا شوید ، این مشکلی نیست ، مهمترین چیز این است که قدرت را پیدا کنید تا این راه را تا انتها ادامه دهید ، و اگر چیزی به نتیجه نرسید ، شهامت پیدا کنید کمک.
بنابراین ، بیایید شروع کنیم.
شما باید یک شی یا تکه کاغذ بردارید که علائم شما را مشخص کند. در صورت امکان حتی می توانید نامی برای آن بگذارید
سپس شما باید این شیء را در فضا نسبت به خود حس کنید که وجود آن را در زندگی خود احساس می کنید: دور یا نزدیک ، پشت یا جلو ، راست یا چپ.
پس از قرار دادن او ، سعی کنید با او صحبت کنید و از او به عنوان یک موجود زنده یاد کنید. وقت بگذارید و به حرف دل خود گوش دهید تا ببیند چه چیزی می خواهد به علامت بگوید.
این درخواست باید لزوماً حاوی عبارت هایی باشد: "من می دانم که تو بخشی از من هستی ، که برای کاری آمده ای (آمده ای)". اگر حتی نمی دانید و اصلاً نمی فهمید که علامت شما چه پیامی دارد ، در این مورد به او بگویید: "من نمی دانم چرا تو برای من هستی و نمی خواهم رنج بکشم ، اما من تو را قبول دارم و ماموریت شما در زندگی من ".
درد و تجربیات خود را تا آنجا که در زندگی شما وجود دارد با او در میان بگذارید. و همچنین خواسته های خود را برای تعامل بیشتر به ما اطلاع دهید: "من اکنون شما را می پذیرم ، در مورد ماموریت شما در زندگی خود می دانم ، اما می خواهم جلوتر بروم و می خواهم شما را ترک کنید (ترک کنید)" ، یا اگر اینها تغییرات سلامتی اجتناب ناپذیری هستند " من شما را قبول دارم ، شما را به خاطر می آورم ، اما لطفاً مرا برای لذت بردن از زندگی و شاد بودن (خوشحال) ناراحت نکنید."
پس از گفتگو ، مهم است که یک محل سپاسگزاری را پیدا کنید ، و این یک مرحله بسیار دشوار است. بیشتر اوقات ، اگر علامت فرصتی برای پاسخ به شما پیدا کند ، ممکن است ظاهر شود. این کار را بسیار پیچیده می کند ، اما کار روی خود را چندین برابر موثرتر می کند.
بنابراین ، اگر می خواهید و فرصتی وجود دارد ، شی یا جزوه ای را پیدا کنید که برای مدتی جایگزین شما شود و در جای علامت بایستید.سعی کنید به حرف خود گوش دهید و این شخص روبرو را ببینید که در مسیر دشواری شفا و بخشش قرار دارد. سعی کنید احساساتی را که در محل علامت دارید منتقل کنید.
اما من به شما هشدار می دهم که این قسمت باید زیر نظر متخصص انجام شود تا حتی بیشتر با علامت مشاجره نکنید و به خود آسیب نرسانید.
با انجام حداقل قسمت اول ، می توانید علامت را "انسانی" کنید و در نتیجه آن قسمت خود را "انسانی" کنید بدون انجماد یا مسدود کردن آن. بنابراین آرام تر ، عاقل تر و سالم تر می شوید. و مهم نیست که چگونه رویدادهای سلامتی بعداً توسعه می یابند ، برای شما راحت تر می شود که خودتان با خود هماهنگ باشید.
توصیه شده:
چرا ما به یک بیماری یا 10 عملکرد اصلی یک علامت روان تنی نیاز داریم
وقتی مردم در مورد روان پریشی صحبت می کنند ، من اغلب به استعاره این اشاره می کنم که وقتی یک تکه پرتقال بریده می شود ، چگونه به نظر می رسد؟ اگر قطع شود؟ اگر قطع شود؟ اگر آب را از یک سوراخ کوچک فشار دهید و فشار دهید؟ ناگفته نماند تنوع گونه ها و میزان بلوغ آنها.
دوست یابی با تلفن هوشمند: چگونه در عصر تکنولوژی بر زندگی خود کنترل داشته باشیم
برای اولین بار در تاریخ بشر ، ما به جایی رسیده ایم که خلق دست ما بیش از اراده خود بر وجود ما کنترل دارد. سطح توسعه فناوری امروزه بسیار بیشتر از درک ما از نحوه عملکرد روان ماست. فرهنگ قرن بیست و یکم ما را تشویق می کند که مسئولیت زندگی خود را به هر کسی غیر از خودمان واگذار کنیم.
دوستی چیست؟ چرا دوستی لازم است؟
دوستی زن و مرد ، دوستی بین زن و مرد چیست؟ به طور کلی ارزش دوستی چیست؟ چرا به دوستان نیاز داریم؟ اخیراً ، موضوع دوستی کاملاً مرتبط است ، بسیاری به این پدیده علاقه مند هستند. موضوع دوستی زن و مرد در مقاله ای جداگانه مورد بررسی قرار گرفت ، اما در اینجا ما به طور مستقیم به دوستی توجه خواهیم کرد.
چرا مراقب من نیستی؟ چرا مردان به زنان دیگر اهمیت می دهند ، اما به من اهمیت نمی دهند؟
شکایات مربوط به عدم مراقبت بیشتر برای زنان معمول است ، در حالی که مردان می توانند در مورد آن با احساس وقار خاصی صحبت کنند ("زن آنقدر به من اهمیت نمی دهد … و چرا؟"). با این حال ، در هر صورت ، شخصی شروع به پرسیدن یک سوال دردناک می کند - من چه مشکلی دارم ، چرا به دیگران داده می شود ، و نه به من؟ ساده ترین راه یادگیری افراد از طریق درک داستان است - مثالهایی از موقعیت ها بهتر به خاطر می آیند و انتقال آنها به طور مستقیم به روابط آسان تر است.
رابطه جنسی دوستی و دوستی بین یک پسر و یک دختر
آیا رابطه جنسی برای دوستی یا دوستی بدون رابطه جنسی بین زن و مرد امکان پذیر است؟ افراد در چنین رابطه ای از چه چیزی راضی هستند؟ برای شروع ، ارزش آن را دارد که با ساده ترین شرایط برخورد کنید - این رابطه جنسی برای دوستی است. به طور نسبی ، افراد با داشتن رابطه جنسی بدون رابطه بیشتر موافقت می کنند.