پرتره مردی با "مجموعه خودشیفته"

فهرست مطالب:

تصویری: پرتره مردی با "مجموعه خودشیفته"

تصویری: پرتره مردی با
تصویری: اختلال خودشیفتگی 2(چگونه بر رنج جدایی از فردخود شیفته غلبه کنیم) 2024, آوریل
پرتره مردی با "مجموعه خودشیفته"
پرتره مردی با "مجموعه خودشیفته"
Anonim

مجتمع ها در محل "تجزیه" خود رشد می کنند. هر مجموعه همچنین راه خاصی را برای پر کردن خود پیش فرض می کند. این مجموعه ها به شرح زیر است: تحقیر خود ، شهادت ، تمایلات سادیستی ، خودشیفتگی و عطش سیری ناپذیر عشق

یکی از راه های ایجاد روابط مخدوش این است که از افراد دیگر به عنوان آینه برای بازتاب تصویر یک شخص خارق العاده استفاده کنید. شریک در چنین رابطه ای برای ابراز تحسین و عشق ، برای برآوردن همه خواسته ها ، به دنبال خلق و خوی روزانه و در صورت موفقیت ، شادی را فرا می خواند. مسئولیت رفاه خود بر عهده شریک زندگی است.

به عنوان "آینه" و عدم پاسخگویی مطابق انتظارات با عبارتی از یک افسانه معروف ، می توان شریک را رها کرد. اما ، از سوی دیگر ، نیاز به دیدن خود ایده آل خود در بازتاب ، فردی را با مجموعه ای از خودشیفتگی مجبور می کند که با دیدگاه های خود از خود مطابقت داشته باشد و به هر وسیله ممکن به پاسخ حیاتی "آینه" دست یابد.”:” البته ، تو دوست داشتنی ترین ، زیباترین و باهوش تر از همه هستی”. به عنوان یک قاعده ، چنین خودشیفته هایی افرادی هستند که تحت مراقبت بیش از حد والدینی زندگی می کردند که خود را مراقب و محبت می دانستند ، اما در واقع از کودک برای برآوردن نیازهای خود (معمولاً ناخودآگاه) استفاده می کردند. میزان تربیت آنها حفاظت بیش از حد بود ، اما در عین حال کودک نیز خواسته های زیادی را که از او خواسته بود احساس کرد. اگر والدین از کودکی به کوچکترین خواسته های فرزند خود هشدار می دادند ، به طوری که او حتی وقت نداشت که چیزی را به درستی آرزو کند ، بعداً دیگر واقعاً نمی فهمد که واقعاً چه می خواهد و خواسته والدینش چیست. به کودک آنقدر داده شد که از همه چیزهایی که به او داده شده بود هیچ شادی را احساس نکرد.

علاوه بر این ، او متوجه شد: همه اینها فقط این نیست ، همه اینها سهمی در دستاوردهای آینده او است ، به این معنی که بدهی او به والدینش به طور پیوسته در حال افزایش است. کودک یاد نگرفته است که بر مشکلات غلبه کند و به طور مستقل موضوع را به پایان برساند. والدین برای محافظت از فرزند خود در برابر اقدامات اشتباه و عذاب وجدان ، برای کودک تصمیم گیری کردند. آنها همه چیز را پیش بینی کردند و از قبل راه را برای کودک هموار کردند تا به نتیجه مورد نظر برسند. بنابراین ، چنین کودکی که بیش از حد محافظت می شود ، بزرگ می شود ، هرگز یاد نگرفته است که انتخاب کند ، تصمیم بگیرد ، مسئولیت بپذیرد و بر مشکلات غلبه کند. او در شرایطی که در بزرگسالی قرار دارد ، دچار بلاتکلیفی و درماندگی می شود. او فقط می تواند در شرایط حمایت ، تحسین و تحسین بی پایان زندگی کند.

رابطه عشق و مشارکت برای چنین فردی بسیار دشوار است. اول از همه ، دوست داشتن او به معنای دوباره برآورده ساختن انتظارات بالا ، پنهان کردن نقص و احساس بی اهمیتی عمیق خود در مقایسه با تصویری است که باید به دیگران ارائه دهد. از آنجا که کودک "بیش از حد دوست داشتنی" نیازهای خود را به خوبی نمی شناسد ، منفعل است ، از خود مطمئن نیست ، به مسئولیت اقدامات خود و تصمیم گیری های جدی زندگی عادت ندارد ، بنابراین به شخصی نیاز است که این بار را بر عهده بگیرد. علاوه بر این ، او عادت ندارد به طور فعال توجه را به خود جلب کند و خواسته های خود را بیان کند. اطرافیان باید به او توجه کنند ، بطور مستقل حدس بزنند که او چه می خواهد و هر کاری ممکن است انجام دهد تا روابط آنها به نتیجه برسد. از سوی دیگر ، خودشیفته ها برای برآوردن انتظارات عزیزان آموزش دیده اند. بنابراین ، به محض شروع مشارکت ، تلاش می کنند تا در چشم شریک زندگی خود "خوب" به نظر برسند ، احساسات واقعی را پنهان کرده و دستاوردها و مهارت های خود را به شریک نشان دهند.گویا متقاعد کننده است که او "محصول" با کیفیتی را انتخاب کرده است. انتظار می رود که شریک عملکرد "آینه جادویی" را بر عهده بگیرد. خودشیفته سعی می کند نه تنها به تظاهرات منفی شریک زندگی توجه نکند ، بلکه احساسات خود را که در واکنش به یک رابطه مخرب بوجود می آید جایگزین کند. این ، به نوبه خود ، تأثیر مخربی بر سلامت فرد خودشیفته دارد.

پیامهای والدین که می توانند منجر به خودشیفتگی شوند:

"شما یک کودک غیر معمول هستید و بنابراین باید به چیزهای زیادی دست پیدا کنید."

"شما یک کودک فوق العاده هستید و البته بهتر از سایر بچه هایی که شما را احاطه کرده اند."

"شما نباید خود را خیلی سخت کنید ، همیشه باید روی کمک من حساب کنید."

"لازم نیست نگران هیچ چیزی باشید. من آنقدر مراقب شما هستم که مجبور نباشید هیچ ناراحتی را تجربه کنید."

"تو مهمترین چیز در زندگی من هستی. هر چه دارم ، به تو می دهم ، فقط اگر تو احساس خوبی داشته باشی"

"هر کاری که انجام دهید ، من همیشه به شما کمک خواهم کرد و هر کاری را که برای شما مشکل ایجاد کند انجام خواهم داد."

"جهان بیش از حد کثیف و خطرناک است و شما نیاز به محافظت از آن دارید."

"شما فقط می توانید به والدین خود که دوستتان دارند اعتماد کنید."

شما همیشه باید در چشم دیگران زیبا به نظر برسید ، مهم نیست چه اتفاقی می افتد."

"تو باید آن چیزی باشی که من در آرزوی دیدن تو هستم و آن چیزی که زمانی نمی توانستم تبدیل شوم"

"شما باید طوری شوید که من بتوانم در حضور دیگران به شما افتخار کنم"

"مردم عادی لیاقت شما را ندارند. عشق فقط افراد خارق العاده ای که اصالت خود را ثابت کرده اند شایسته شماست."

شما باید به موفقیت دست پیدا کنید و به همه نشان دهید که یک فرد فوق العاده هستید."

نتیجه گیری کودک:

- "من باید خوب ، باهوش ، با استعداد و موفق به نظر برسم"

"در واقع ، من آنطور که آنها می خواهند مرا ببینند احساس نمی کنم. اما من باید انتظارات را برآورده کنم ، بنابراین تظاهر می کنم."

- "باید نگاه کنم تا والدینم از من نا امید نشوند"

-"من نمیدونم که چی میخوام"

- "هر چیزی که من می خواهم باید مرا داشته باشد"

"هرچه ابتکار عمل من کمتر باشد ، احتمال اشتباه من کمتر است و احتمال اینکه همه بفهمند من اصلاً بی نقص نیستم کمتر است."

- "وقتی عاشق می شوم ، نمی توانم خودم باشم ، اما باید انتظارات معشوق را برآورده کنم."

- "اگر کسی از من تعریف نکند ، به این معنی است که آنها حدس زده اند که من اصلا کامل نیستم."

- "من فقط باید احساسات مناسب را تجربه کنم تا آنها ببینند که من واقعاً خوب هستم."

"گاهی اوقات احساسات بدی دارم. اگر به آنها نشان دهم ، ممکن است از من ناامید شوند. شما باید احساسات خود را پنهان کنید"

- "انسان خوب کسی است که به چیزی برسد. باید به اوج برسم"

- "مهم نیست که موفقیت از چه طریقی به دست می آید ، مهم این است که همه دستاوردهای من را ببینند"

- "شما مجبور نیستید موفقیت های زیادی کسب کنید ، زیرا بعداً آنها از من انتظار موفقیت های بزرگتری را خواهند داشت ، و من نمی توانم انتظارات را برآورده کنم."

نتایج:

عزت نفس پایین

اضطراب بالا

تمایل به افسردگی (با علائم صاف و بدون علائم)

بی تفاوتی ، عدم ابتکار

استکبار جبرانی

ترس از شکست

ترس از موفقیت

نیاز به همیشه درست بودن

مشکل در تصمیم گیری

جدا شدن از احساسات خود

نیاز به تحسین و پشتیبانی مداوم

ترس از صمیمیت

ترس از طرد شدن و رها شدن

وابستگی به نظرات دیگران

توصیه شده: