کریستوفر روبین: در جستجوی کودکی متقابل

فهرست مطالب:

تصویری: کریستوفر روبین: در جستجوی کودکی متقابل

تصویری: کریستوفر روبین: در جستجوی کودکی متقابل
تصویری: کریستوفر رابین (فیلم کامل) 2018 2024, آوریل
کریستوفر روبین: در جستجوی کودکی متقابل
کریستوفر روبین: در جستجوی کودکی متقابل
Anonim

تو هم منو اخراج کردی؟

فیلم هایی هستند که بخش هایی از روح را شفا می دهند. این یکی از آنها است. "کریستوفر رابین" فیلمی بسیار مهربان و مراقبه است. این یک افسانه است و برای پذیرفتن آن در سطح قلب ، قلب باید حداقل برای مدتی باز شود:) مهم است که درک کنیم که فیلم هیچ ارتباطی با داستان واقعی یک فیلم ندارد کریستوفر رابین بزرگسال برای من دشوار است بگویم که چرا لازم بود تا آنجا پیش برویم ، اما من آماده هستم تا فیلم "کریستوفر رابین" را به عنوان یک افسانه مستقل که آلن میلن واقعاً می تواند بنویسد ، بررسی کنم

کریستوفر چه شد؟

او مانند همه کودکان به جز پیتر پن ، مجبور بود بزرگ شود. و خیلی خیلی زود. كریستوفر كوچك از دوران كودكی مانند یك گل جوان خرد شد ، از جنگلهای وسیع و مزارع معطر در كلاسهای كوچكی قرار گرفت كه برای سرکوب و محدود كردن هرگونه تجلی آزادی ، خلاقیت و در نتیجه زندگی طراحی شده بودند. همسر ، دوران بارداری ، جلو. دختر کوچک از بدو تولد پدرش را نمی بیند و تنها چند سال پس از تولد او با او ملاقات می کند. با این حال ، آنها به هر حال زمان زیادی را با هم نمی گذرانند

نمی شود فقط به رهگذران سلام کرد! در غیر این صورت ، همه می فهمند که شما زنده هستید

این بد است؟

فیلم این موضوعات را با صدای بلند مطرح نمی کند ، با این حال ، من کمی از این واقعیت شگفت زده می شوم که پسری که دوران کودکی خود را تمام نکرده است ، مردی که از یک جنگ وحشتناک جان سالم به در برده است ، از هر گونه ارتباط با خانواده خود ، غرق شدن در محل کار اجتناب می کند … دردی که در این مدت در کریستوفر جمع شد ، نارضایتی او از کودکی قطع شده ، باعث می شود که در یک واکنش دفاعی ، از هر گونه افکار و احساسات در مورد این دوره شگفت انگیز اجتناب کند. کریستوفر گویی دوران کودکی خود را نداشت …

و توپ من چطور؟

بگذار بماند. تو دیگر به او احتیاج نداری

کریستوفر رابین همچنین درباره نحوه ارتباط ما با فرزندان خود صحبت می کند. یک کریستوفر بزرگسال ، که از کودکی با خرس عروسکی خود آشنا شده است ، مجبور می شود با او سفری انجام دهد. این چنین است که کودک درونی ما به سراغ ما می آید ، اگر روزی از ترس درد ، او را در برگهای پوسیده پاییزی ، در جنگل آرام و آرام دفن کردیم. او درد را برای ما به ارمغان می آورد زیرا خودش نمی داند چگونه با آن کنار بیاید. بچه های واقعی هم همین کار را می کنند. آنها برای والدین خود درد ایجاد می کنند. با این حال ، اگر والدین یکبار کودک داخلی خود را درمان نکرده باشند ، می ترسم او در پذیرش و پردازش احساسات و عواطف اعضای خانواده دچار مشکل شود

خوشبختی اصلاً در توپ ها نیست. فرض کنید مادلین خوشحال است و من خوشحالم که او خوشحال است

چقدر والدین خود را متقاعد می کنند که فرزندانشان خوشبخت هستند. و می توان آنها را به طور کامل درک کرد: آنها بسیار تلاش می کنند تا این شادی را آنطور که می بینند به دست آورند. اما سوال این است که کودک چگونه شادی را می بیند؟ فرزند درونی شما شادی را چگونه می بیند؟

کریستوفر با ناامیدی از خرس می خواهد که بی جان باشد و با او در به اصطلاح "ساعت آرام" بازی می کند ، که در طول آن خرس باید بخوابد. و باز هم ، آیا این کاری نیست که هر پدر و مادری گاهی اوقات می خواهد انجام دهد؟ ما این کار را انجام می دهیم ، باز هم نمی توانیم با احساسات و عواطف خود و فرزندانمان کنار بیاییم. نمی دانید چرا و چرا این توپ قرمز به آنها داده شد ، در صورت لزوم … چیزی از خود جایگزین کنید

من گم شدم

ولی من پیدات کردم بالاخره من پیدا کردم …

همه اسباب بازی های کریستوفر رابین بازتاب بخش های درونی او هستند. در صحنه قطار ، برخی از شخصیت ها در واقع ویژگیهایی را که آنها در جهان اسباب بازی های مخمل خواب دار به عنوان کهن الگوها شناخته می شوند ، ذکر می کنند:

وحشت ، ترس ، فاجعه ؛

خطر ، سرعت ، بی پروایی ؛

غم ، شرم ، ناامیدی

اگر فیلم را تماشا نکرده اید ، خودتان تعیین کنید که چه ویژگی هایی متعلق به چه کسی است. همچنین ، می توانید مشخص کنید که شخصیت هایی که در این صحنه دخیل نیستند چه ویژگی هایی را نشان می دهند. کریستوفر بزرگسال با جمع آوری این قطعات یکی پس از دیگری قطعات دوران کودکی شکسته را کنار هم قرار می دهد تا آنها را در یک تصویر واحد قرار دهد.در تصویری که بعداً قادر به محافظت از خود خواهد بود و به لطف آن خود او می تواند از عزیزان خود محافظت کند. به همان اندازه مهم ، اسباب بازی اصلی و نه چندان مهم قهرمان نوار ، خرس وینی پیف است که ویژگی های اصلی آن مهربانی و گشودگی بی حد و حصر است. او خیلی باهوش نیست ، اما در جایی که قلب نیاز به شفا دارد به هوش نیاز نیست. کاری که خرس انجام می دهد ، در نهایت ، بی اختیار ، بدون آنکه متوجه شود ، این ایده را به کریستوفر منتقل می کند که او با عاقل ترین موجود در جهان ملاقات کرده است

در این مرحله ، کریستوفر واقعاً بزرگ می شود

توصیه شده: