جنسیت: گفتمان بدنساز

تصویری: جنسیت: گفتمان بدنساز

تصویری: جنسیت: گفتمان بدنساز
تصویری: پنج تمرین کارساز عضله سینه که تا به حال ندیده اید - Persian bodybuilding 2024, آوریل
جنسیت: گفتمان بدنساز
جنسیت: گفتمان بدنساز
Anonim

کلاسیک های جهت گیری بدن محور در روان درمانی W. Reich و A. Lowen جنسیت را در نظر گرفتند ، که از یک سو ، بر شکل گیری شخصیت و شکل گیری شخصیت تأثیر قابل توجهی می گذارد ، و از سوی دیگر ، تنظیم کننده انسان است سلامتی.

طبق نظریه اقتصادی جنسیتی V. Reich ، قدرت ارگاسم - "توانایی آزادسازی کامل تنش جنسی مسدود شده" ، وضعیت سلامت روانی را تعیین می کند. اساس شکل گیری قدرت ارگاسم ، نیاز طبیعی به عشق است. تأثیر ممنوعیت های فرهنگی و اجتماعی ، آموزش در خانواده های اقتدارگرا به عنوان عوامل مسدود کننده انرژی در فضای بدن در نظر گرفته می شود ، در نتیجه پوسته ماهیچه ای شکل می گیرد ، که منجر به عدم امکان تخلیه کامل میل جنسی و عدم توانایی یک فرد برای نشان دادن احساسات طبیعی و واقعی ، که به نوبه خود شکل گیری شخصیت تناسلی را غیرممکن می کند (شخصیت تناسلی - شخصیت "ایده آل" ، برعکس روان رنجوری ؛ رایش وظیفه درمان را "در تبدیل شخصیت عصبی به دستگاه تناسلی و جایگزینی اخلاقی می دانست. تنظیم با خودتنظیمی جنسی-اقتصادی. ")

A. لوون به جنسیت اهمیت تعیین کننده ای در شکل گیری سلامت روانی داد و آن را به عنوان "کیفیت شخصیت ، بخشی از وجود" ، "ابراز عشق و دقیقاً نقطه مقابل مرگ" تعریف کرد. رضایت جنسی در نشاط فرد ، توانایی تجربه شادی منعکس می شود. فقط در یک شخصیت بالغ از نظر جنسی می توان یک بدن هماهنگ و "زنده" وجود داشت.

لوون بر وحدت جنسیت و معنویت اصرار داشت. هرکسی که رابطه جنسی و معنویت را احساس نمی کند ، ارتباط خود را با جایی که بوجود می آید - با قلب - از دست داده است.

بنابراین ، معنویت تابعی از کل بدن است. معنویت جدا از جنسیت انتزاعی است و تمایل جنسی بدون معنویت فقط یک عمل فیزیولوژیکی است. شکاف مشابهی در مورد انزوا قلب رخ می دهد ، هنگامی که ارتباط بین دو قطب بدن قطع می شود. عشق ، از قلب به سر نفوذ می کند ، احساس وحدت با مطلق می دهد - آنچه در همه جا وجود دارد. هنگامی که احساس عشق باسن و پاها را پر می کند ، فرد با زمین ارتباط برقرار می کند. جریان هیجان به سمت پایین و بالا بدن ضربان دار است ، بدین معنی که قادر به حرکت بیشتر در جهتی بیشتر از جهت دیگر نیست. نتیجه گیری این است که ما به همان اندازه که جنسی هستیم روحانی هستیم.

هنگامی که روح به طور کامل در هر عملی دخیل است ، آنگاه این عمل به لطف تعالی خود ما معنوی می شود. ملموس ترین آن تعالی خود در عمل جنسی است ، هنگامی که به اتحاد دو نفر منجر می شود. عاشقان از مرزهای آگاهی خود فراتر می روند تا با قدرت جهان ارتباط برقرار کنند.

برای اقلیت کوچکی از افراد ، رابطه جنسی یک تجربه فوق العاده هیجان انگیز است که شامل کل بدن می شود. سطح بدن شارژ می شود ، پوست هیدراته می شود ، چشم ها می درخشند. ناحیه های erogenous به شدت پر از خون می شوند زیرا قلب ، که نیز هیجان زده است ، خون را به سطح بدن می فرستد. هنگامی که چشم عاشقان با یکدیگر برخورد می کند ، یک شوک الکتریکی به تمام بدن وارد می شود. میل به تماس بسیار قوی است. در طول بوسه ، بدن نرم می شود ، معده پر از گرما می شود. در این مرحله ، دستگاه تناسلی مملو از خون است ، اما میزان خون هنوز به حداکثر نمی رسد. میل به تماس صمیمی عمیق منجر به رابطه جنسی می شود. در لحظه نفوذ ، قبل از شروع رقص موزون ، که با ارگاسم به پایان می رسد ، آرامش لحظه ای وجود دارد.

در ارگاسم ، نفس انسان در جریان انرژی و احساسات غرق می شود. این امر مستلزم داشتن یک خود قوی است ، زیرا یک شخص ضعیف می تواند از چنین خطر سیل بترسد.این شبیه به یک ترن هوایی است ، برای به دست آوردن لذت واقعی باید چشم های خود را باز نگه دارید و از فراز و نشیب های گیج کننده لذت ببرید.

پس از آزاد شدن ارگاسم ، عاشقان با آرامش عمیقی اسیر می شوند. قبل از بازگشت خودآگاهی ، خواب ممکن است رخ دهد. فرانسوی ها این وضعیت را "مرگ کمی" نامیدند. پس از این تجربه ، فرد احساس می کند که دوباره متولد شده است.

مقاربت جنسی به اولین روش ایجاد آتش انگیزه داد (چرخش سریع چوب در حفره ای از یک تکه چوب تا زمانی که آنقدر داغ شود که چیپس های خشک شعله ور شوند). اصطکاک-حرارت شعله-این دنباله ای از این دو عمل است که هدف آن شعله است. اما برای برخی افراد ، رابطه جنسی تنها با چند جرقه زده می شود و نه با شعله ای که بدن را به روح پاک تبدیل می کند. و این دقیقاً همان چیزی است که تجربه ماورایی در آن وجود دارد.

ناتوانی در تجربه حالت ماورایی ناشی از عدم اشتیاق در بازی عشق است. این اشتیاق با تجربیات دردناک دوران کودکی سرکوب می شود. در مرحله دهانی (سه سال اول زندگی) ، نیازهای نوزاد برای تغذیه ، حمایت و تماس نزدیک توسط مادر برآورده می شود. شیردهی برای کودک هیجان انگیزترین و رضایت بخش ترین عمل است. کودک از شیرگیری زودهنگام به عنوان از دست دادن کل جهان احساس می شود ، که "قلب را می شکند". نوزاد در صورت شیردهی نیاز به تماس با بدن مادر ندارد. این تماس تنفس نوزاد را تحریک کرده و متابولیسم او را تقویت می کند. اگر این تماس وجود نداشته باشد ، کودک متزلزل و شکسته می شود. مبارزه با درد شروع می شود: بازداشتن نفس و سفت کردن عضلات سینه. در نتیجه ، فرد در تسلیم شدن در عشق محدود است ، از بیگانگی جنسی رنج می برد زیرا نمی تواند با قلب خود از همه اینها جان سالم به در ببرد.

ناتوانی والدین در تحمل سطوح بالای انرژی کودکان نیز پیامدهای منفی دارد. آموزش "زیر چمن ، آرام تر از آب" منجر به این واقعیت می شود که کودکان تا سه سالگی نشاط خود را از دست می دهند. یک کودک سالم از نظر روانشناختی (و به طور کلی یک فرد) را می توان با درخشش چشم ها ، سرخ شدن روی گونه ها ، حالت چهره متحرک و صدایی که به راحتی جریان می یابد ، تشخیص داد. کودکانی که سرزندگی خود را از دست داده اند بی حال به نظر می رسند ، با صدایی ضعیف صحبت می کنند ، چشمان آنها مات است و مردمک چشم آنها بی حرکت است. اینها کودکانی هستند که توسط یک مادر بی تفاوت در کالسکه چرخانده شده اند.

بعدها در مرحله ادیپ (سه تا شش سال) ، جذب والدین جنس مخالف شدید و هیجان انگیز است. اما کودک به دنبال رابطه جنسی نیست. چنین ارتباطی برای کودک وحشتناک است. در یک خانواده سالم ، هیجان کودک وقتی وارد دوران تأخیر می شود ، زمانی که درگیر دنیای اطراف خود است ، که در خارج از خانواده است ، فروکش می کند.

در خانواده های ناسالم ، والدین جنس مخالف به علاقه جنسی کودک پاسخ می دهند و انگیزه های جنسی را تشدید می کنند. برخی از والدینی که برانگیختگی خود را با شریک جنسی ارضا نمی کنند ، فرزند خود را اغوا می کنند. این احساسات جنسی را با تمرکز بر اندام تناسلی به ارمغان می آورد. این احساسات برای کودک وحشتناک است. او نمی تواند از این رابطه خارج شود ، زیرا به شدت به والدین خود وابسته است. اتفاق می افتد که واکنش های جنسی کودک منجر به تحقیر او می شود. والدین ، که خود در جنسی شدن کودک شرکت می کنند ، دومی را در این مورد سرزنش می کنند. کودک برای محافظت از خود احساسات جنسی را تحت عنوان حفظ عشق به والدین خود سرکوب می کند. اینگونه است که جدایی عشق و جنسیت رخ می دهد. مانند سرکوب هر احساسی ، سرکوب احساسات جنسی از طریق تنش مزمن عضلانی رخ می دهد. این را بدن افراد نشان می دهد ، که پایین و بالای آنها به نظر می رسد متعلق به افراد مختلف است. این دو بخش جداگانه عمل کرده و از یکدیگر زندگی می کنند.

اگر مردم منبع شرم ، تحقیر و درد شوند ، احساسات جنسی خود را مسدود می کنند. پس جنسیت عاری از شادی و معنویت است. چنین جسمی به شدت فاقد لطف است."پایین" - سنگین و کم تحرک ، مهار کننده میل جنسی است. سفت شدن کمر مانع جریان هیجان به قسمت های پایین بدن می شود و تنفس به قسمت پایین شکم نمی رسد.

با قرار گرفتن در موقعیت رد جنسیت ، تحقیر و محکومیت آن ، فرد شروع به تجلی جنسی خود به عنوان چیزی ناشایست می داند. این احساسات "ناشایست" در قسمت تحتانی بدن قرار دارد. به این ترتیب مهارت مهار و پنهان کردن احساسات جنسی تثبیت می شود.

ویژگی بارز افراد واقعاً سکسی جذابیت آنهاست. جذاب بودن به معنای داشتن بدنی نرم است که در آن تکانه های هیجان آزادانه جریان می یابند و نشاط را از خود ساطع می کنند. شخصی که به گونه ای راه می رود که با هر قدم تماس با زمین را احساس می کند و موج هیجان ناشی از انگشتان پا ، هماهنگ با موج تنفس ، باعث حرکت لگن می شود. چنین راه رفتن بیشتر برای ساکنان کشورهای توسعه نیافته است ، که ایگو بر آنها تسلط ندارد. غربی ها از نظر جنسی پیچیده تر هستند ، اما مردم فرهنگ های اولیه زنده تر هستند.

در فرهنگ کنترل حس (و حتی کنترل بیش از حد) ("سر خود را از دست ندهید …" ، "به قلب خود اختیار دهید …") ، هنگامی که کنترل ناخودآگاه است ، خود را در عضلات متراکم مزمن نشان می دهد. تنش مزمن در ماهیچه هایی که لگن را به پاها متصل می کنند ، آنقدر لگن را بی حرکت می کند که نمی تواند خود به خود حرکت کند. چنین لگن در حالت عقب نشینی به عقب یا جلو "یخ می زند". در حالت طبیعی ، لگن همراه با حرکات طبیعی بدن و موج تنفس به جلو یا عقب حرکت می کند. هنگامی که موج تنفسی به لگن می رسد ، با هر بازدم به جلو حرکت می کند. هنگام استنشاق - عقب. در اوج برانگیختگی جنسی ، این حرکات سریع و قدرتمند می شوند. اگر لگن در یکی از این موقعیت ها "یخ بزند" این اتفاق نمی افتد. لگن بی حرکت در حین حرکت نشان دهنده سرکوب جنسی است. این بیشتر در خانم ها دیده می شود. در مردان ، یک اختلال شایع تر ، کشش رو به جلو لگن است که بیانگر پرخاشگری شبه است. ممکن است کسی تصور کند که "موقعیت رو به جلو" (جلو آوردن لگن) یک عمل تهاجمی جنسی است ، اما اینطور نیست. قبل از اینکه لگن بتواند به جلو حرکت کند ، باید آن را به عقب بکشید. هنگامی که لگن در حالت "جلو" سفت می شود ، پشت یک انحنا ایجاد می کند و شانه ها به هم می چسبند (حالت سگ خم دم). بیشتر اوقات ، چنین لگن به جلو نتیجه ضربه های فیزیکی به باسن کودک است. در هنگام ضربه ، باسن به طور غریزی منقبض و متراکم می شود. اما چنین عواقبی نه تنها می تواند تنبیه بدنی و ، مثلاً ظلم ، داشته باشد. احساس تحقیر مطرح می شود ، که در روش مجازات معروف به اوج خود می رسد ، هنگامی که کودک مجبور می شود به جلو خم شود ، روی زانوی والدین دراز بکشد و ضربات با کمربند دریافت کند ، که کودک مانند سگ فرمانبردار ، شخصاً آورده و به والدین مجازات کننده خود تحویل داده است.

در حین فعالیت جنسی ، افرادی که لگنشان "جلو" یخ زده است ، خود را مجبور به انجام حرکات جنسی می کنند ، و کسانی که لگن آنها "پشت" منجمد شده است ، تمایل دارند حرکات را محدود کنند.

لوون یک تمرین ساده و دقیق را پیشنهاد کرد که به شما امکان می دهد تعیین کنید که فرد در چه موقعیتی لگن را نگه داشته است. جلوی آینه بایستید تا وقتی سر خود را برمی گردانید ، این فرصت را داشته باشید که پشت خود را ببینید. ببینید شانه های شما چه شکلی هستند؟ راست می شوند؟ سرت بالاست؟ آیا لگن کنار گذاشته شده است؟ پس از آن ، پاهای خود را موازی در فاصله 15 سانتی متری قرار دهید ، لگن خود را به جلو فشار دهید. در عین حال ، آیا احساس می کنید که چگونه کمرتان گرد یا خم شده و قد شما کاهش می یابد؟ لگن خود را به آرامی کنار بگذارید. آیا مراقب صاف شدن پشت خود هستید؟ هر موقعیت چه احساسی دارد؟ کدام ژست معمول شما برای شما است؟ سپس زانوها را خم کرده و سعی کنید لگن خود را شل کنید تا بتوانید آن را حرکت دهید. عمیق و آزاد نفس بکشید. سعی کنید احساس کنید که موج تنفس چگونه به عمق لگن می رسد.آیا حرکت او را در این زمینه احساس می کنید؟ چگونه می توانید این احساس را توصیف کنید؟ آیا نگرانی از این جنبش وجود دارد؟

بنابراین ، در جهت بدن گرا ، جنسیت موقعیت قابل توجهی در سازمان ساختاری شخصیت دارد و به طور قابل توجهی بر رشد انسان و توانایی احساس و پذیرش عشق تأثیر می گذارد.

ادبیات:

رایش V. تجزیه و تحلیل شخصیت

Lowen A. عشق و ارگاسم

Lowen A. روانشناسی بدن

توصیه شده: