چه مرگمه؟ نظر در مورد رابطه با نرگس

فهرست مطالب:

تصویری: چه مرگمه؟ نظر در مورد رابطه با نرگس

تصویری: چه مرگمه؟ نظر در مورد رابطه با نرگس
تصویری: صحبت های جالب یک خشو که با عروسانش خیر جمع میکند 2024, آوریل
چه مرگمه؟ نظر در مورد رابطه با نرگس
چه مرگمه؟ نظر در مورد رابطه با نرگس
Anonim

محبوس در عشق و انتظارات ، با نادیده گرفتن نشانه هایی که اعتماد را از بین می برد ، خود را در یک رابطه تخریب کننده شخصیت با مردی خودشیفته می بیند.

صعود به PEDESTAL

همه چیز زیبا شروع شد … ناگهان ، به معنای واقعی کلمه ، از هیچ جا ، یک شاهزاده واقعی یا یک مرد رویاهای شما در زندگی ظاهر شد (جذاب ، شوخ طبع ، توجه ، سخاوتمند ، و غیره). با جلب رضایت ، او شما را به پایه ای رساند و با توجه به شما احاطه کرد. معلوم شد که شما برای او "تنها" و "بهترین" هستید. این رابطه به سرعت و به سرعت توسعه یافت. دوستان به شما گفتند که شما چه زوج فوق العاده ای هستید و دوستان مجرد حسادت می کردند.

ممکن است مدت زیادی شریک نداشته باشید ، اخیراً از رابطه ای با عزت نفس تضعیف شده بیرون آمده اید ، واقعاً واقعاً می خواستید ازدواج کنید ، خانواده ، فرزندان ، و سپس معجزه ای رخ داد. ارتباط با شاهزاده افسانه ای تا حد امکان فوق العاده به نظر می رسید. برای اولین بار در زندگی خود مطمئن بودید که سرانجام با همسر خود ملاقات کرده اید ، و بدیهی است که هرگز به خوبی او نخواهد بود و هرگز …

شادی بسیار زیاد بود و شما تلاش می کردید که هر دقیقه را با معشوق خود بگذرانید. رابطه نزدیک به طور نامحسوس دوستان ، خانواده و منافع شخصی را تحت الشعاع قرار داد و او کل جهان را جایگزین شما کرد.

در این طوفان ، شما به راحتی موافقت کردید که شغل خود را ترک کنید یا حتی با او به شهر دیگری بروید تا همسر او باشید. ترس از وابستگی کامل مالی توسط "عشق بزرگ او" از بین رفت. یا شاید ناگهان او بیکار شد و شما مجبور شدید شغل خود را افزایش دهید (علایق و نیازهای شخصی خود را به عقب بریزید) تا بتوانید "روزهای بد" را با معشوق خود پشت سر بگذارید. در همان زمان ، کنترل مالی در دست شاهزاده بود. از نقطه ای به بعد ، او شروع به تصمیم گیری برای شما کرد که به چه چیزی نیاز دارید ، و چه کاری می توانید انجام دهید ، و چه چیزی را نمی توانید تهیه کنید. در عین حال ، دیسک های جدید برای ماشین او مقرون به صرفه هستند و به هیچ وجه نمی توان برای شما لباس خرید یا هزینه سفر به پزشک را پرداخت کرد. هنگامی که متوجه شدید نه تنها امور مالی ، بلکه تمام زندگی شما و خود شما کاملاً تحت کنترل او هستید و به اراده ، روحیه یا میل او بستگی دارد.

سقوط از PEDESTAL

همه چیز همانطور که به وجود آمده بود ناگهان به پایان رسید

در حالت گیجی سعی می کنید

فهمیدن

  • چی شد؟ چی شد؟ چه اشتباهی کردی؟
  • چگونه با عزت نفس پایمال شده ، با شخصیتی شکسته و نابود شده ، بدون امرار معاش ، خود را زیر چوب لبه قرار دادید؟
  • چگونه و چه موقع دگردیسی جذاب شاهزاده به یک هیولا تبدیل شد؟

به خاطر آوردن

  • به خاطر آنچه او نسبت به شما بی ادب یا بی تفاوت شد.
  • وقتی جریان اتهامات ، ارزیابی و نق زدن آغاز شد.
  • چرا به ناسازگاری کلمات و اعمال او ، دستکاری ها ، اقدامات عجیب و غریب و دروغ های او توجه کردید.

صحبت کنید و بفهمید چه اتفاقی افتاده است

  • اما او مکالمه را به موضوع دیگری تبدیل کرد ، و شما احساس ویرانی و فریب کردید.
  • از عصبانیت به جوش آمده است ، و شما باید عذرخواهی کنید و خود را تحقیر کنید تا محبت خود را دوباره به دست آورید.
  • او بهانه ای داشت ، همیشه حق با او بود ، او مجبور شد اینگونه رفتار کند.
  • شما سعی کردید خودتان را توضیح دهید به این امید که او شما را درک کند و همه چیز درست شود.
  • تمایل به نشستن بر سر میز مذاکره و بحث در مورد وضعیت به یک رسوایی تبدیل شد ، به خشونت و / یا جهل تبدیل شد.

جستجوی سازش ، تمایل به ایجاد توافق بی تأثیر بود. هر چه می کنید یا می گویید - همه چیز ، مطلقاً همه چیز علیه شما چرخیده است. در همان زمان ، او گفت که شما

  • ایجاد مشکلاتی که در آنها وجود ندارد ،
  • بیش از حد روی چیزهای کوچک احساساتی ،
  • حسود حساس ، مشکوک ، کوچک و فقط جوک را درک نمی کند ،
  • از دستکاری و دروغ برای نجات شما استفاده کنید.

او شما را بی ارزش کرد دستاوردها ، ارزشها ، حلقه اجتماعی و علایق شما. شما تصور می کنید که برای هیچ کس بی فایده و بی فایده است.در همان زمان ، این اعتقاد بوجود آمد که شما در زندگی به طور غیرمعمول خوش شانس بوده اید ، زیرا چنین شخص فوق العاده ای هنوز با شما زندگی می کند ، بنابراین شما باید این رابطه را به هر نحوی حفظ کنید.

با این فرض که مشکلی در شما وجود دارد ، دیگر به خود ، به افکار ، احساسات و اعمال خود اعتماد نکنید. پس از همه ، او رفتار متفاوتی با دیگران دارد. شما سعی می کنید کاری را با خود انجام دهید تا برای او خوب ، راحت ، و دوباره بهترین و مطلوب ترین باشید. اما هر کاری که با خود انجام دهید ، هیچ فایده ای ندارد. زندگی مانند یک تاب است که حرکت آن کاملاً غیرقابل پیش بینی است.

غیرقابل پیش بینی بودن و ناسازگاری شریک زندگی شما را به ناامیدی می کشاند و شما به کفایت ادراک خود شک دارید … وقتی او بار دیگر سیاه را سفید می نامد و رویدادها را غیرقابل تشخیص تفسیر می کند ، به نظر می رسد که شما دیوانه شده اید.

و در آن لحظه ، وقتی احساس حقارت ، پایمال شدن ، بی ارزش بودن برای هیچ چیزی و نیاز به هیچکس نداشتید ، ناگهان خشم را با رحمت جایگزین کرد و لحظاتی از لطافت یا هدیه را به شما هدیه داد. شادی شما حد و مرزی نداشت ، گویی خورشید دوباره در شرق طلوع کرده و زندگی بی ارزش شما را روشن کرده است.

زندگی در اضطراب مداوم

  • شما از بحث در مورد رفتار یا نگرش او نسبت به خود می ترسید ، زیرا می دانید که این تلاش به طرز وحشیانه ای سرکوب می شود ، او شما را با چیزی که بیشتر از همه از آن ترس دارید مجازات می کند (طلاق ، ماندن بدون کمک یا کمک ، انزوا یا جهل).
  • از ترس آشکارا ابراز خشم ، احساسات خود را عمیق تر می کنید و با مواد مخدر و الکل به خود کمک می کنید.
  • با دانستن اینکه او قادر به انجام چه کاری است ، شما می ترسید که خشم او را تحریک کنید.

اما ، علیرغم تلاش ها و ترفندهای شما ، یک رسوایی جدید شعله ور می شود … دوباره خود را متقاعد می کنید که همه چیز تغییر خواهد کرد و یکسان خواهد بود ، فقط باید یک "دختر خوب" باشید.

احساس مبهم در آستانه بصیرت به شما نشان می دهد که

  • او دوست دارد شما را به ناامیدی برساند ، این کار را عمدا انجام می دهد و از درماندگی و تحقیر شما لذت می برد.
  • وقتی شکسته و رنج می برید ، او در بهترین حالت خود احساس می کند ، نیروی جدیدی دارد ، شاد و سرحال است.
  • به محض اینکه شما ، با جمع آوری تمام قدرت و اراده خود ، حداقل یک نتیجه کوچک ، اما قابل توجه را برای شما ایجاد کردید ، در بهترین حالت او روحیه بدی دارد و در بدترین حالت ، عصبانی و عصبانی می شود.
  • او با آسیب رساندن به کودکان و دستکاری ذهن آنها نه تنها به شما بلکه به کودکان نیز آسیب می رساند.
  • هیچ کنترلی بر او وجود ندارد ، نمی توان در برابر او مقاومت کرد یا به نحوی از خود و فرزندان محافظت کرد.

او شما را از آخرین امید برای حمایت از آشنایان و بستگان متقابل محروم می کند و به آنها در مورد رفتار نامناسب ، دروغ ، خیانت ، دستکاری ، تمایل به تخریب خانواده می گوید. متوجه می شوید که حلقه اجتماعی شما بطور غیرمعمول باریک است. در طول این رابطه ، دوستان خود را از دست دادید ، روابط خود را با خانواده از بین بردید و شغل خود را از دست دادید. احساس تنهایی کامل با این واقعیت تقویت می شود که شما هیچکس را ندارید یا حتی از شکایت نمی ترسید.

زمان در حال سپری شدن است ، سلامتی رو به وخامت است ، شما به آنچه می خواهید و آنچه در رویای آن بودید نمی رسید. مدتهاست که به او اعتماد ندارید ، مدام به خودتان یادآوری می کنید که قبلاً چقدر خوب بوده اید.

شما یک محبت و تمایل باور نکردنی را برای حفظ یا بازگرداندن آن به هر وسیله ای برای عشق در نظر می گیرید. با درک اینکه چگونه بدون او زندگی خواهید کرد ، مرتکب اعمال خلاف ارزشها ، شخصیت و عقل سلیم خود می شوید.

حتی اگر تنها چند روز از هم جدا شدید یا با هم درگیر شدید ، او با سرعت و سهولت شگفت انگیزی جایگزینی برای شما پیدا می کند. و هنگامی که شما محکوم به این فکر می کنید که بازگشتی وجود ندارد ، رابطه تجدید می شود! او شما را متقاعد می کند که به شما نیاز دارد ، از شما می خواهد "همه چیز را از ابتدا" شروع کنید ، تا خانواده را نجات دهید.

شما از پرت شدن به حاشیه زندگی می ترسید.

احساس می کنید نمی توانید موفقیت شغلی ایجاد کنید ، از خود و فرزندان خود حمایت کنید. در زیر بار تهدیدها برای رها کردن شما بدون پول و دارایی ، ایجاد موانع در کار ، زیر پا گذاشتن یا نابود کردن ، وحشت بی پولی شما را از توانایی تفکر متقابل و ارزیابی مناسب قدرت و فرصت ها محروم می کند.

در عین حال ، شما متقاعد شده اید که او قادر به تجسم تهدیدها است. نقاب یک فرد مناسب اجتماعی ، که پشت آن محاسبه و بی رحمی می دیدید ، مدتهاست که از او دور شده است. درک اینکه تا چه حد می تواند در انتقام جویی خود پیش برود ، دچار وحشت می شود.

او کودکان را علیه شما می گرداند و تهدید می کند که در صورت طلاق شما را از ارتباط با کودکان محروم می کند.

شما به امید بازگشت به بهترین حالت ، رابطه خود را با او خراب کرده و تجدید می کنید. طبق معمول ، دوره شادی به سرعت به پایان می رسد و انفجار تحت تأثیر خشونت آشکار و ضمنی قرار می گیرد.

شما دائماً در گم شدن هستید ، گویی راه خود را گم کرده اید و مسیر خود را از دست داده اید ، تنهایی ، عصبانیت ، اضطراب ، غلبه بر افسردگی ، ترس ، احساس گناه و پشیمانی ، شرم و خجالت. شادی ، آرامش و اعتماد به نفس احساساتی ناشناخته و غیرقابل دسترسی برای شما هستند.

اگر با معجزه ای موفق شدید از این رابطه خارج شوید ،

  • شما مطمئن هستید که مشکل در شماست ، این شما هستید که اینطور نیستید (دیوانه هیستریک ، دیوانه ، احمق حسود …). شما رفتار بدی داشته اید و خانواده و رابطه شاد خود را خراب کرده اید.
  • پرخاشگری شما متوجه خودتان است.
  • شما فقط نمی توانید او را رها کنید ، فکر می کنید که او را دوست دارید ، رویای این را دارید که او را به طرز شگفت انگیزی بازگردانید و از این بابت از خودتان عصبانی هستید.
  • شما از اعتماد به مردم می ترسید.
  • او قبلاً رابطه متفاوتی دارد ، او با شما وقفه ای را تجربه نمی کند ، در حالی که شما احساس خالی و خسته شدن می کنید.
  • شما شروع به پشیمانی از زمان از دست رفته در این رابطه می کنید ، و او همچنان ادعا می کند که این بهترین سالهای زندگی شما بوده است و شما پشیمان خواهید شد.

مدتی پس از فروپاشی رابطه ، به یاد می آورید که در آغاز رابطه ، در دوره شادی "بدون ابر"

  • سردرگمی و نگرانی در مورد آنچه ناگهان ، سریع و فوق العاده خوش شانس بود وجود داشت. اما شما با جدیت این ابر را از آسمان صاف روابط روشن بیرون راندید.
  • شما با اظهارات مربوط به "زنان احمق" ، "روشنفکران" و "گاو" تردید داشتید. اما شما سعی کردید بهانه ای برای این کار پیدا کنید.
  • شما از عصبانیت ، عصبانیت و بی ادبی غافلگیر شده اید ، و صدای خود را به فریاد برده اید ، اما نشانه های یک مرد وحشی را مشاهده کرده اید که از شما در برابر دشمن محافظت می کند.
  • شما از بی تفاوتی نسبت به درد و رنج دیگران خسته شده اید ، اما آن را تا مردانگی و قدرت تقویت کرده اید.
  • شما معتقد بودید که حسادت و تمایل به ارتباط مداوم با شما (تماس ، پیام ، اسکایپ و ویب) عشق است.
  • شما شگفت زده شدید که چگونه چنین مرد قدرتمندی به طرز نامحسوس از کسی رنجیده است. خواه همسر سابق - یک عوضی هیستریک که خون او را می نوشد. یک رئیس خرده پا ، قادر به درک شایستگی های حرفه ای و شخصی محبوب شما نیست. و سعی کردی بفهمی و دوست داشته باشی.
  • شما از حسادت ، ناتوانی در شادی از موفقیت دیگران ، غر زدن و بدگمانی خجالت می کشید. اما شما هیچ اهمیتی برای این موضوع قائل نشده اید یا بهانه ای پیدا کرده اید.

به احتمال زیاد در تمام این مدت شما با یک فرد خودشیفته در ارتباط بوده اید (شاید با یک روان پریش خود مدعی). اکنون ، پس از سوء استفاده های خودشیفته ، شخصیت شما تقریباً از بین رفته و توانبخشی طولانی در پیش است.

اگر هنوز در این رابطه مخرب هستید ، در اسرع وقت بدوید و به دنبال کمک باشید. در غیر این صورت با از دست دادن کامل خود ، اراده ، شخصیت ، سلامتی و دلبستگی بی قید و شرط به شکنجه گر پایان می یابد.

توصیه شده: