آسیب شناسی عشق مادرانه. قسمت 1

فهرست مطالب:

تصویری: آسیب شناسی عشق مادرانه. قسمت 1

تصویری: آسیب شناسی عشق مادرانه. قسمت 1
تصویری: سرزمين عشق (1140):آسیب شناسی فرقه یمانی و راه های مقابله با آن ، دکتر حسین فریدونی، قسمت 14، 1438 ق 2024, آوریل
آسیب شناسی عشق مادرانه. قسمت 1
آسیب شناسی عشق مادرانه. قسمت 1
Anonim

عشق مادر مقدس است. فقط یک مادر می تواند با فداکاری و ایثار عشق بورزد … هر چند وقت یکبار می توانید بشنوید ، در مورد آن از افراد مختلف بخوانید. افسانه ها و کلیشه های زیادی وجود دارد که در مورد عشق مادرانه معلق است. اخیراً ، این کلیشه ها و اسطوره ها (سرانجام!) شروع به ساختارشکنی و بازنگری می کنند. زیرا عشق مادرانه می تواند خفه کننده و فلج کننده باشد و شاید اصلا عشق نباشد …

در این مجموعه مقالات ، من تجزیه و تحلیل چندین نوع از به اصطلاح "آسیب شناسی عشق مادرانه" و پیامهای مخربی را که مادران ، به طور صریح یا ضمنی ، برای فرزندان خود ، در درجه اول به دخترانشان ، ارائه می دهند ، پیشنهاد می کنم.

من مادر شما هستم. شما من هستید. من باش ، مثل من باش زندگی خود را زندگی نکنید ، زندگی من را انجام دهید.

این یکی از مضرترین پیامهایی است که یک دختر می تواند از مادر دریافت کند. در عین حال ، دختر توسط مادر به عنوان موجودی جدا از او درک نمی شود ، دختر به طور کامل و کاملاً ادامه دهنده مادر است. در حالی که دختر کوچک است ، می تواند معنای زندگی و نور پنجره مادر باشد. مادر دائماً نگران و می ترسد ، و دخترش اغلب شروع به بیماری می کند. از آنجا که مادر به معنای واقعی کلمه به دخترش فضا نمی دهد ، او را با عشق مادر بسیار خفه کننده دوست دارد. و ، احتمالاً ، تصادفی نیست که یک دختر بچه اغلب با بیماریهایی که با مشکلات تنفسی همراه است شروع به بیماری می کند. به عنوان مثال ، آسم برونش. این ندای بی صدا دختر به مادرش است: "رهایم کن ، فضای بیشتری به من بده". اما عشق و اضطراب مادرم نمی گذارد این تماس شنیده شود.

مشکلات جدی تر در رابطه بین مادر که چنین پیامی را ارسال می کند و دختر زمانی شروع می شود که دختر شروع به بزرگ شدن می کند و تمام وجود او خواستار جدایی از مادرش می شود. نوجوانی برای دختران چنین مادرانی می تواند یک کابوس واقعی باشد ، زیرا مادر نمی تواند بفهمد که چگونه پا یا دست خود (یعنی یک دختر ، از آنجایی که او به طور پیش فرض زائده مادر است ، و نه یک کل نگر جداگانه ، موجود مستقل) جرات کردند خواسته ها یا فردیت خود را اعلام کنند. مامان همه کار خواهد کرد تا دخترش "منطقی" شود و برگردد - دقیقتر ، به طوری که این فاصله طبیعی ، که در رابطه بین مادر و دختر به سادگی ضروری است ، دوباره به حداقل برسد ، در غیر این صورت مادر به سادگی زنده نخواهد ماند. چنین مادرانی اغلب شروع به پیروی از دختران خود می کنند ، مکاتبات خصوصی خود را زیر و رو می کنند ، به دنبال خاطرات شخصی می گردند و البته آنها را از ابتدا به جلد می خوانند ، از زندگی جنسی اولیه دختر می ترسند و حتی آنها را برای معاینه نزد متخصص زنان می برند. تا سرانجام آنها را تحقیر کنند. همه اینها با سس "عشق" مادر و اضطراب باور نکردنی چاشنی شده است. اغلب دختران چنین مادرانی به خودکشی فکر می کنند ، و به خودکشی نه به صورت نمایشی ، بلکه به چیزی که می تواند به پایان غم انگیز خود برسد فکر می کنند. و اگر دختر با این وجود به قصد خود پی برد ، اطرافیان او فقط گیج شده اند - چنین مادر عاشقانه فوق العاده ، یک خانواده فوق العاده ، چگونه این دختر نوجوان گم شده است. و این دختر به معنای واقعی کلمه زندگی و هوای کافی برای تنفس نداشت … بیشتر اوقات ، اتفاق دیگری رخ می دهد - تلاشی برای شورش ناموفق دخترش ، و دختر به مادرش برمی گردد و با زمین خم می شود احساس گناه باورنکردنی به خاطر این واقعیت که او جرات کرد دست کم برای جدایی تلاش کند.

یک مورد شدید از چنین عشق خفه کننده مادری ، با پیامی مشابه به دخترش ، در قو سیاه با بازی ناتالی پورتمن نشان داده شده است. این فیلم نشان می دهد که چگونه دختر در تلاش است تا به بلندپروازی های مادرش پی ببرد و چگونه مادر به دخترش اجازه نمی دهد بزرگ شود - اتاق یک دختر بالغ هنوز همگی صورتی است و پر از اسباب بازی است ، انگار هنوز یک دختر کوچک است.. به هر حال ، پیام "بزرگ نشو ، همیشه بچه باش" نیز پیام مکرر چنین مادرانی است ، زیرا مادر همیشه می خواهد در این حالت خوشبخت ادغام و همزیستی با فرزندش باشد.رشد طبیعی کودک فرض می کند که این حالت همجوشی برای مدت بسیار کوتاهی ادامه خواهد داشت ، اما مادر این را درک نمی کند و می خواهد همیشه در این حالت باقی بماند و خواهد بود - در واقع هر گونه ، و اغلب بسیار مخرب علیه او دختر - برای بازگشت این حالت. و بنابراین فینال فیلم طبیعی تر است - اختلال روانی و خودکشی دختری که دیگر چیزی جز دختر مادرش نیست.

اگر از نمونه ها نه به فیلمبرداری ، بلکه به مواردی از تمرین خودمان مراجعه کنیم ، تعداد کمی از آنها نیز وجود دارد. دختری بالغ که با مادر پیرش زندگی می کند ، که از سلامت و انرژی فوق العاده ای برخوردار است ، در حالی که دخترش نزدیک است و با مادرش زندگی می کند. با هرگونه تلاش چنین دختری سی یا چهل ساله برای جدایی از مادر ، مادرش بلافاصله شروع به آسیب و رنج می کند ، به عنوان مثال ، از حملات قلبی. و بنابراین دختر تا پایان عمر پیوست مادرش باقی می ماند. و چنین مادرانی اغلب ، علاوه بر این ، نگران دختران خود نیز هستند ، و به نظر می رسد چنین دخترانی اگر مادران خود را ترک کنند ، سرانجام زندگی می کنند و مادر می میرد. و بر روی محراب زندگی مادر ، زندگی دخترش زندگی نمی کند.

اگر یک دختر ، به قیمت تلاشهای باورنکردنی ، به طور معمول ، بتواند زندگی شخصی خود را ترتیب دهد ، ازدواج کند ، فرزندی به دنیا بیاورد ، پس مادر یک پس زمینه ثابت در زندگی دخترش خواهد بود ، یک یادآوری ثابت - او باید از این زندگی شگفت انگیز سپاسگزار باشد. چنین مادرانی اغلب در هر زمان ، زمانی که برای مادر (مادر شوهر و مادر بزرگ) مناسب است ، وارد فضای خانواده جوان می شوند. او اغلب کلید مخصوص آپارتمان را دارد ، چنین مادری دوست دارد گنجه ها را در آپارتمان تمیز و مرتب کند - یعنی دوباره فضای بین خود و دخترش را به حداقل می رساند. از این گذشته ، خانواده دختر برای او یک خانواده جوان جداگانه نیست ، بلکه ادامه فضای خود او است ، زیرا او توسط دخترش ایجاد شده است - ادامه او ، سهم او. من با مواردی روبرو شدم که یک خانواده جوان که از شهری به شهر دیگر نقل مکان می کردند از این واقعیت رنج می بردند که مجبور بودند مادر خود را با خود حمل کنند - زیرا مادرم پرسید: چگونه با یک مادر زنده امکان پذیر است - و شما جداگانه زندگی خواهید کرد؟ اغلب ، چنین مادری به طور ضمنی و گاهی مستقیماً با دخترش که ازدواج کرده و فرزند خود را به دنیا آورده شروع می کند که شوهرش وظیفه خود را انجام داده است - او در ایجاد و تولد یک کودک کمک کرد ، بنابراین شما قبلاً نیاز دارید به طلاق فکر کنم زیرا شوهر سومین اضافی برای مادر است ، در این فضای مقدس ، جایی که فقط او و دخترش می توانند باشند. همچنین چنین پیچشی وجود دارد که اغلب اتفاق می افتد و به یک خانواده جوان ضربه می زند: پیشنهاد می شود که به مادر نوه یا نوه "و" به خانواده جوان "برای لذت بردن از زندگی" داده شود. مامان دقیقاً می داند که چگونه می تواند در ادغام با یک کودک زندگی کند ، کودک فرزند دخترش است و اکنون می توانید با ادامه یک دختر در این همزیستی خفه کننده زندگی کنید. همچنین ، چنین مادرانی ، به طور معمول ، بی جنس هستند و هیچ گونه بیان از زنانگی شکوفا در دختران خود را نمی پذیرند - به هر حال ، این بسیار خطرناک است ، زیرا تهدید می کند که ادغام با دختر را از بین می برد.

مثال دیگر از تمرین - مادری برای دختر در حال رشد خود لباس نمی خرید ، زیرا آنها در حال حاضر اندازه یکسانی دارند و می توانند همان چیزها را با هم بپوشند ، نوعی کمد لباس برای دو نفر. و ، شاید ، یکی از تکان دهنده ترین نمونه هایی که بیش از یک بار با آن ملاقات کرده ام (!) در تمرین من تجاوز باورنکردنی مادر به دختر بزرگسال است ، با یک متن تحقیرآمیز و تحقیرآمیز که به وضوح نشان می دهد که چگونه مادر درک نمی کند دخترش به هیچ وجه از او جدا نیست: "تو گول من هستی و جرات می کنی به من اعتراض کنی!"

به طور معمول ، دختران چنین مادرانی در برابر مادر احساس گناه باورنکردنی می کنند - به هر حال ، مادر آنها بسیار آنها را دوست داشت و از آنها مراقبت می کرد ، به ویژه در دوران کودکی ، و اکنون ، در بزرگسالی ، آنها برای "بازپرداخت بدهی" برای این کار ، در حالی که جبران بدهی نه بیشتر و نه کمتر - زندگی پر دختر خود است.شما می توانید با این پیام ها کنار بیایید و همچنین فاصله لازم را در رابطه خود با مادر خود بیابید. اغلب این فاصله باید بسیار زیاد باشد. به عنوان یک قاعده ، این نیاز به تلاش و شجاعت زیادی از یک دختر بزرگسال ، درمان طولانی مدت دارد ، اما ارزش آن را دارد ، زیرا قیمت این مسئله به جای جانشین جان خود ، زندگی خود او است.

توصیه شده: