فرار از ماهی وضوح در روابط

فرار از ماهی وضوح در روابط
فرار از ماهی وضوح در روابط
Anonim

آیا تا به حال با دستان خود ماهیگیری کرده اید؟ می دانید ، چنین ماهی های کوچک و زیرک گاهی اوقات پس از طوفان به ساحل دریای سیاه می روند و شما فقط می خواهید آنها را صید کنید. شما بعد از چنین ماهی عجله می کنید ، دست خود را دراز می کنید ، در آب به نظر می رسد که در دستان شما است ، کف دستان خود را فشار می دهید ، احساس می کنید که قلقلک دم ماهی به نوک انگشتان شما دست می زند و … می بینید که این عزیز در حال حاضر یک متر با شما فاصله دارد باید دوباره دنبالش بدوم؟

یا شاید آنها فقط یک ماهی کوچک یا متوسط را که از قلاب جدا شده بود در دست داشتند؟ در اینجا او را نگه دارید ، او بی سر و صدا در کف دست شما خوابیده است ، او را تحسین می کنید ، و سپس او با تمام بدن خود دست به گریبان می شود و … قبلاً در باتلاق ها بیشتر حرکت کرده است ، به این معنی شنا کرده است.

گاهی اوقات در رابطه چنین می شود. برخی از س questionالات عذاب می دهد. من می خواهم در مورد آن با یک شریک بحث کنم. شما آماده می شوید: شما دوباره فکر می کنید ، کلماتی را انتخاب کنید که مطمئناً گفته می شوند و باعث آزردگی نمی شوند. شما قرار ملاقات بگذارید با وارد کردن هوا به قفسه سینه ، مانند قبل از شیرجه ، همه چیز را پخش می کنید. و به نظر می رسد که شریک گوش می دهد. و به نظر می رسد که شنیده ام. و به نظر می رسد که او در حال حاضر پاسخ خواهد داد. و سپس rrrrraaazzzz - او چیزی نامفهوم را زمزمه کرد و قبلاً در چکمه های خود در راهرو ایستاده بود ، مانند آن ماهی.

هیچ شفافیتی وجود ندارد ، هیچ درک متقابل و یک دیدگاه هماهنگ از موضوع وجود ندارد. شریک است یا پاسخ نمی دهد. یا چیزی را با روحیه افسانه ای پاسخ می دهد "نه با هدیه ، نه بدون هدیه ، نه برهنه ، نه لباس ، نه پیاده و نه روی اسب" - او چیزی شبیه به این را پاسخ داد ، حتی در تجارت. اما این س inال به هیچ وجه روشن نشد و به هیچ وجه کمکی نکرد. من دوباره از او می پرسم - و او قبلاً بر دوربری تسلط داشت و باتلاق ها را دور زد.

این فرار ، ماهی ، اغلب مشخصه افرادی است که دارای ساختار وابسته به یکدیگر هستند ، افرادی که دارای اعتیاد هستند. مسئولیت پذیری ترسناک است مسئولیتی که با شفافیت باز می شود. مواجهه با احساسات شما ترسناک است. احساساتی که سرانجام با وضوح ظاهر می شوند و شما باید کاری با آنها انجام دهید. روبرو شدن با خود ، خود واقعی ، خواسته ها ، اعمال شما ترسناک است. روبرو شدن با شریکی واقعی ، و نه با توهمات و انتظارات خود ، ترسناک است. مواجهه با واقعیت در یک رابطه ترسناک است. آسان تر از بین می رود: ظاهر یک پاسخ را ایجاد کنید یا آن را به کل نادیده بگیرید.

اما اگر وضوح وجود نداشته باشد ، اگر هماهنگ سازی دیدگاه ها وجود نداشته باشد ، ایجاد روابط واقعی غیرممکن است. اغلب مردم فکر می کنند که "از قبل مشخص است که چه اتفاقی می افتد" ، "من از قبل می دانم که او چه می خواهد" ، "چرا مذاکره می کنیم ، اگر همه چیز به هر حال روشن است." و سپس معلوم می شود که همه چیز کاملاً متفاوت است ، خواسته ها متفاوت است ، انتظارات متفاوت است. یکی در حال عجله به اداره ثبت بود ، در حالی که برای دیگری "فقط رابطه جنسی" بود. یکی به "زبان عشق" خود صحبت می کرد ، و دیگری او را نمی شنید ، زیرا زبان دیگری دارد. آنها یک کلمه را گفتند ، اما معانی متفاوتی داشتند. آنها درباره موضوعات مختلف بحث کردند ، اما معلوم شد که آنها در مورد یک موضوع صحبت می کردند.

اما چه اتفاقی می افتد؟ یکی فرار می کند و دیگری قربانی است؟ نه ، معمولاً دومی نیز از وضوح می ترسد و از دیدن واقعیت می ترسد. روبرو نشدن با واقعیت و رنج کشیدن به دلیل یک شریک فرار آسان تر از مواجهه با واقعیت است و … می تواند حاوی هر چیزی باشد ، هم درد و هم شادی. دومی از طریق این واقعیت که او س questionsال نمی کند ("چرا؟ به هر حال به من پاسخ داده نمی شود") ، از طریق چیزی که به او اجازه می دهد بدون دریافت پاسخی فرار کند ، از طریق چیزی که سال به سال در چنین رابطه ای باقی می ماند ، فرار می کند. ، به امید اینکه چیزی تغییر کند.

بنابراین ، برای هر دو شریک بسیار مهم است که با احساسات کار کنند. یاد بگیرید که بین آنها تمایز قائل شوید ، یاد بگیرید که چگونه آنها را تحمل کنید (برای تحمل احساسات خود مانند انگشتان دست خود ، به عنوان مثال ، یا دندان های خود). نه اینکه از شفافیت با آنها روبرو شوید. و حتی عمیق تر - یاد بگیرید که خودتان را ببینید ، به طوری که از مواجهه با خود در روابط واقعی نترسید. و در عین حال ، یادگیری بسیار ساده به نظر می رسد ، و در عین حال بسیار دشوار - صحبت کردن با یکدیگر.

توصیه شده: