چگونه عاشق شویم تا بعدا پشیمان نشویم؟ - روانشناسی اعتیاد

تصویری: چگونه عاشق شویم تا بعدا پشیمان نشویم؟ - روانشناسی اعتیاد

تصویری: چگونه عاشق شویم تا بعدا پشیمان نشویم؟ - روانشناسی اعتیاد
تصویری: چطور میشه از انتخاب درست برای ازدواج اطمینان داشت؟ با رابطه جنسی یا هم خانه شدن؟ 2024, آوریل
چگونه عاشق شویم تا بعدا پشیمان نشویم؟ - روانشناسی اعتیاد
چگونه عاشق شویم تا بعدا پشیمان نشویم؟ - روانشناسی اعتیاد
Anonim

مقاله ای جالب و جامع درباره روابط اعتیاد آور.

افراد معتاد دارای ویژگی های مشترکی در همه آنها هستند.

قابل توجه ترین ویژگی ، دست نیافتنی بودن شخصیت کل طیف است - قطب تجربیات ، که می تواند آگاهانه یا ناخودآگاه باشد.

معمولاً ما در مورد عدم امکان تجربه عشق و عصبانیت نسبت به یک فرد ، شریک مهم صحبت می کنیم. آنها می توانند خود را جدا از یکدیگر نشان دهند: یا پرخاشگری یا عشق ، بسیار نادر - خشم و گناه ، گناه و خشم در همان زمان. این حالت را شکاف درون فردی می نامند ، این کم و بیش مشخصه هر نوع اعتیاد است. در روابط وابسته کلیشه های شکسته ای وجود دارد ، "قطب" احساسی یکی از آنها "قطب" دیگری را تحریک می کند.

آنها می توانند مکمل یکدیگر باشند (برای مثال ، تجاوز برای یکی در دسترس است و رعایت آن برای دیگری) ، و این پایدارترین جفت ها هستند یا می توانند با "قطب" های یکسان خود (هر دو سازگار یا هر دو تهاجمی) رقابت کنند. ، که باعث تضاد بیشتر رابطه می شود (در مورد اول ، منفعل - پرخاشگر ، در حالت دوم - آشکارا نسبت به یکدیگر تهاجمی است) و از ثبات کمتری برخوردار است. افرادی که به طور مزمن خود را در روابط وابسته می بینند ، به هر حال ، کمبود خود را احساس می کنند. اعتیاد یک بازی "جفت" است ، فقط کسانی که به این نوع سازگاری نیاز دارند وارد آن می شوند. اشکال اصلی آن درد و رنج ، اضطراب مداوم ، عدم چشم انداز برای تغییر چیزی است.

اما یک "برد" نیز وجود دارد: ابدیت چنین رابطه ای. علاوه بر این ، در یک شریک زندگی ، یک فرد معتاد بخشی از خود را کشف می کند ، عملکردی که خود او با کمبود آن مواجه است. بنابراین ، به طور جداگانه ، هر یک از آنها دارای نقص هستند ، اما با هم یک موجود زنده و یکپارچه هستند. اعتیاد یک توافق ضمنی است: شما یک کار را برای من انجام دهید (به عنوان مثال ، پرخاشگری نشان دهید) ، و من یک کار دیگر را برای شما انجام می دهم (من از طریق محبت گرم با جهان در ارتباط هستم). تا زمانی که هرکس به قسم خود از توافق عمل کند ، هیچ شکافی کسی را تهدید نمی کند ، اضطراب تحت کنترل است و در زندگی ذهنی و اجتماعی همه دخالت نمی کند. به این حالت همجوشی گفته می شود. شرکا توسط قطب های "خوب" خود به یکدیگر "تبدیل" می شوند ، روابط آنها قوی است.

اضطراب و نارضایتی ، اقدامات اجباری بوجود می آیند اگر یکی از شرکا شروع به "بازی بر خلاف قوانین" کند ، برخی تغییرات را بخواهد ، یا اگر زندگی خود به مهارت های تعاملی جدید نیاز داشته باشد ، وظایف جدیدی را تعیین کند. در این حالت ، "آغازگر تغییر" بد می شود و باید "به محل اصلی خود بازگردانده شود." شریک دوم برای بازگرداندن وضعیت موجود اقدامات آشکارا یا منفعلانه (اتهامات ، کینه ، خشم یا ارعاب) را انجام می دهد. اضطراب زیاد و تحمل کم استرس و سرخوردگی از ویژگی های هر دو طرف است. برای "قربانی" ، سرخوردگی رد و نادانی شریک خود در تماس است ، برای "مستبد" تلاشی است برای تضاد با او. اما یک سرخوردگی مشترک نیز برای آنها وجود دارد: تهدید به قطع روابط وابسته.

بر این اساس ، آنها برخلاف یکدیگر و مکمل رفتار می کنند.

"قربانی" جلوه های خود را سرکوب می کند ، زیرا می ترسد موجب نارضایتی "مستبد" شود. بر هیچ کس پوشیده نیست که الگوهای اصلی رفتار ما در دوران کودکی بر اساس الگوهای رابطه ای شکل می گیرد که والدین به ما نشان می دهند.

تجربه زندگی "قربانی" نشان می دهد که تنها با جلوگیری از پرخاشگری خود و اطاعت از خواسته های دیگران ، می توان به طور قابل اعتماد ارتباط معنی داری برقرار کرد.

از سوی دیگر ، "مستبد" خواسته های خود را به طور فعال نشان می دهد و همدردی و گناه را سرکوب می کند. در زندگی او ، دستیابی به آنچه می خواهد تنها با اصرار قوی بر خواسته خود امکان پذیر است.با این حال ، اغراق آمیز خواهد بود اگر بگوییم "قربانی" با احساسات گرم خوب است ، و "مستبد" - با تجاوز. هر یک از آنها قادر نیست خود را بر اساس نیازهای خود به طور مستقل تنظیم کند و می گوید: "قربانی"

در ویدئوی من ، من به موضوع روابط اعتیادآور از دیدگاه قربانی می پردازم ، زیرا در عمل این دقیقاً همان چیزی است که شخص باید با آن برخورد کند.

توصیه شده: