درباره مادر شدن خودت

تصویری: درباره مادر شدن خودت

تصویری: درباره مادر شدن خودت
تصویری: جنینی که در مدت 9 ماه به یک کودک تبدیل میشود (سفر 9 ماه کودک در رحم مادر)- روزمیدیا 2024, مارس
درباره مادر شدن خودت
درباره مادر شدن خودت
Anonim

"بیش از هر چیز ، من نمی خواهم مانند مادرم باشم": برخی از زنان تلاش مضاعفی برای متفاوت بودن با مادران خود انجام می دهند (با این حال ، عجیب است که بسیاری از آنها خودشان در طول این سالها ، علیرغم تمام تلاش های خود ، به این امر توجه می کنند. ، همه آنها بیشتر و بیشتر شبیه مادر خود می شوند ، هم از نظر جسمی - از نظر شکل و ظاهر ، و از نظر روانشناسی - از نظر شخصیت و عادات)

با این وجود ، مادر شدن خود ، به دنیا آوردن فرزند ، به معنای اجتناب از خطر تبدیل شدن ، حداقل ناخودآگاه ، به مادر خود است ، و اگرچه برخی ممکن است برای این کار تلاش کنند ، دیگران بیش از هر چیز از چنین تحولی می ترسند.

رد الگوی مادری در بین زنانی که خود از روابط "بد" با مادر خود رنج می برند بسیار رایج است و سعی می کنند تمام اقدامات ممکن را برای ایجاد روابط خود با نسل آینده با الگوی مخالف انجام دهند ، بنابراین "خوب" را تضمین می کنند. رابطه با دخترشون …

اما نتایج اغلب بسیار دلگرم کننده نیستند ، اگر نه کاملاً برخلاف انتظارات. در نهایت ، مادری که سعی می کند یک "مادر خوب" باشد و فرزندان خود را به هر چیزی که خود نمی تواند به او بدهد ، بدهد ، در معرض خطر قرار می گیرد و روابط خود با دخترش را با احساسات منفی سنگین می کند. این درست زمانی است که دختر "یک زن بیشتر از یک مادر" یا "نه یک مادر و نه یک زن" ، که در کودکی از فقدان عشق رنج می برد ، "مادر بیش از یک زن" می شود.

چنین مادری به سادگی نمی تواند تصور کند که سعی می کند به دخترش چیزی کاملاً متفاوت از آنچه واقعاً به فرزندش نیاز دارد ، بدهد. و هرچه دختر بیشتر سعی می کند خود را از این مراقبت بیش از حد - به معنای واقعی کلمه جانشین - رها کند ، مادر بیشتر تلاش می کند ، به امید جبران نقص خیالی آنها و رفع اشکالات در رابطه با مادر خود.

این توهم ایجاد می شود که رابطه او با دخترش رو به بهبود است ، زیرا مادر به او عشق و توجه بیشتری می بخشد ، که خود او فاقد آن بود و برای دخترش همیشه بیش از حد ، بیش از حد است. این جنبه بیرونی "عشق" به مادر اجازه می دهد تا به درستی رفتار انتخاب شده اعتقاد داشته باشد ، در حالی که دختر چاره ای ندارد جز اینکه با تمام وجود مقاومت کند و سعی کند خود را آزاد کند.

از این گذشته ، او حتی نمی تواند به مادرش بگوید: "شما فکر می کنید که چیزی به من می دهید ، اما در واقع شما به همه اینها نیاز دارید ، زیرا شما آن را از مادر خود دریافت نکرده اید و من نه می توانم آن را بپذیرم و نه آن را پس دهم. به تو ".

تلاش هایی که برای مادر نشدن شما انجام می شود می تواند منجر به عواقب بسیار غیر منتظره ای شود و منجر به نتیجه معکوس شود.

شیوه زندگی و به ویژه تربیت فرزندان قلمرو انتخابی است که با ورود به آن زن می تواند تفاوت خود را با مادر خود احساس کند: شروع با شیوه تغذیه متفاوت و خاتمه دادن به چیزهای کوچک خانگی. و مادر با این توهم که معشوقه خودش است ، خود را تسلی خواهد داد. اگر فقط قلمرو ناخودآگاه وجود نداشت. اما بدیهی است که در این مورد تعداد زیادی رمان وجود نخواهد داشت ، زیرا منشأ آنها چنین تناقض درونی است.

در آن رمان ها ، جایی که سرنوشت حداقل سه نسل از زنان دنبال می شود ، گفته می شود که چه بر سر زنانی می آید که نمی خواهند "میراث مادری" را دریافت کنند و از انتقال آن به نسل های بعدی خودداری می کنند."

برشی از کتاب: "دختران - مادران. سومین اضافه؟" K. Elyacheff N. Einish

توصیه شده: