زندگی به سبک PARANOYA یا داستان یک خیانت

تصویری: زندگی به سبک PARANOYA یا داستان یک خیانت

تصویری: زندگی به سبک PARANOYA یا داستان یک خیانت
تصویری: با رابطه با سه مرد به شوهرم خیانت کردم اما خبرنداشتم که... 2024, آوریل
زندگی به سبک PARANOYA یا داستان یک خیانت
زندگی به سبک PARANOYA یا داستان یک خیانت
Anonim

یک شخصیت پارانوئید با سوءظن بیش از حد ، نداشتن حس شوخ طبعی و همچنین نمایش جنبه های منفی آنها بر دیگران مشخص می شود. از آنجا که "تهدید" در عوامل خارجی است ، "پارانوئید" محیط را خصمانه تلقی می کند ، که رفتار و روابط او را با دیگران تعیین می کند.

در این مقاله ، ما بیشتر در مورد شکل گیری یک شخصیت پارانوئید صحبت خواهیم کرد تا در مورد تشخیص "پارانویا" ، که رسیدگی به آن را به روانپزشکان واگذار می کنیم. شخصی که دارای رادیکال پارانوئید برجسته ای است ، برای کوتاه کردن متن با محبت "پارانوئید" می نامم)).

افراد پارانوئید به دلیل بی اعتمادی آسیب شناختی خود نسبت به دیگران ، به ندرت از روان درمانگران کمک می گیرند. آنها واقعاً باید کاملاً غیرقابل تحمل باشند که از دیگران کمک بخواهند و به دیگران اعتماد کنند.

پارانوئیدها غالباً در جایی در سیاست ، در پروژه ها و جنبش های اجتماعی برای چیزی یا علیه چیزی ، خودآگاهی پیدا می کنند. برای آنها ، این یک نوع روان درمانی جبرانی است. در اینجا می توان دشمن را به شیوه ای قابل قبول اجتماعی تعیین کرد و مستقیماً با او مبارزه کرد و او را با همه "بد" های قابل تصور و غیرقابل تصور وزن کرد. اگر ما در مورد اشکال شدید جبران خسارت صحبت کنیم ، با قاتلان زنجیره ای روبرو خواهیم شد که "دشمنان را نابود می کنند" ، "جهان را از شرارت نجات می دهند".

اما ، نباید از نظر دور داشت که هر از گاهی ممکن است هریک از ما ترس از آزار و اذیت را تجربه کنیم ، و این ترس ممکن است بر اساس یک تهدید واقعی باشد. در عین حال ، چنین شخصی می تواند برای دیگران بسیار جذاب به نظر برسد. بدخواهی با دیگران به دلیل سطح بالای پرخاشگری و تحریک پذیری درونی است.

از آنجا که منبع رنج و مشکلات آنهاست ، فرد پارانوئید دیگران را در نظر می گیرد ، بنابراین ، آنها تجاوز مستقیم را به دیگران هدایت می کنند ، نه به خود.

با بازگشت به منابع شکل گیری شخصیت پارانوئید ، به سن می رسیم که کودک شروع به راه رفتن می کند. و در اینجا نسبت مزاج ، به عنوان تحرک ذاتی فرآیندهای عصبی و میزان تحمل والدین برای پذیرش یک کودک بی قرار ، بر شکل گیری شخصیت پارانوئید تأثیر می گذارد. بنابراین ، مولفه های تربیتی منفی یک بزرگسال برای یک کودک بیقرار متقاعدکننده باعث می شود که کودک دنیایی ناامن و خصمانه نسبت به او احساس کند و ترس از نابودی ایجاد کند.

حالت پارانوئید ترکیبی از ترس و شرم است.

ترس از بزرگسالان قادر مطلق و شرمندگی از درماندگی.

اما احساس شرم برای آنها آنقدر غیرقابل تحمل است که در برقراری ارتباط در صورتی که طرف مقابل سعی کند آن را به او نشان دهد ، تمام انرژی آنها صرف نفی این احساس خواهد شد. شرم بر کسی که در اطراف است ، نشان داده می شود. به عنوان مثال ، یک شوهر ، که خود بی وفا است ، مشکوک می شود ، همسر خود را به خیانت پیگیری می کند و متهم می کند و در هر مرحله به دنبال تأیید است.

احساس راهنمایی دیگر احساس گناه است. پارانوئید باطن خود را گناهکار و متخلف می داند ، اما با احتیاط آن را از محیط پنهان می کند ، مجدداً گناه خود را از طرف دیگر نشان می دهد و شواهدی را در اعمال دیگری پیدا می کند.

انواع رابطه کودک با بزرگسال (والد) مهم:

1. انتقاد ، غیرقابل پیش بینی و ناسازگاری والدین در روند تربیت. خشونت و تحقیر کودک. "من از تو یک مرد واقعی خواهم ساخت!"

شکل گیری ویژگی های پارانوئید بر اساس انتقاد ، مجازات است که بستگی به خلق و خوی بزرگسال دارد و نه به میزان تقصیر کودک ، هوس های متناقض بزرگسالان ، که کودک به هیچ وجه نمی تواند برآورده کند ، و شکل شدید تحقیر کودکجهان بینی خانواده نیز از اهمیت بالایی برخوردار است که می تواند خطر جهان را منتقل کند و تنها راه بقا ماندن برای همیشه در خانواده والدین است.

2. اضطراب غیرقابل کنترل والدین. "من فقط نمی توانم تحمل کنم" ، "این کار را نکنید ، شما خوب کار می کنید" ، "صحبت در مورد چیزهای بد را متوقف کنید - افکار مادی هستند" و غیره.

یکی دیگر از جنبه های ارتباط کودک با بزرگسالان مهم ، یعنی مادر ، افزایش اضطراب و توانایی ضعیف مادر در مقاومت در برابر استرس است. چنین مادری نمی تواند ترس و اضطراب فرزند خود را هنگامی که با مشکلی به او مراجعه می کند مهار کند. او فقط می تواند او را بیشتر بترساند ، وضعیت مشکل را به سطح یک فاجعه برساند یا مشروعیت آن احساساتی را که کودک تجربه می کند نفی کند. بنابراین ، کودک با ترس و اضطراب بزرگ می شود و معتقد است که همه احساسات او دارای قدرت تخریب کننده یک پیشگویی خودکامه است. همه ترس ها و ترس های مادر به شخصیت کودک منتقل می شود.

در ارتباط ، شخص پارانوئید اولین کسی است که به منظور جلوگیری از حملات حمله می کند ، زیرا او فقط از دیگران انتظار بدرفتاری دارد.

اما تفاوت آنها با شخصیت روان پریش در این است که آنها قادر به ایجاد روابط پایدار طولانی مدت هستند ، زیرا در دوران کودکی تجربه مراقبت از آنها را دارند ، اگرچه در کنار مراقبت ها انتقاد ، سوء ظن ، بی اعتمادی ، اضطراب و ترس نیز وجود داشت. از والدین

حضور پدری ترسناک و عدم وجود یک شخص قابل اعتماد و پایدار که بتواند با احساسات دشوار کنار بیاید و حتی آنها را ترسناک تر نکند.

"من تو را می کشم قبل از اینکه تو مرا بکشی."

در دنیای درونی طبیعت پارانوئید ، نمایش دو قسمت قطبی. یک قسمت تحقیر شده ، ناتوان است ، به خودی خود حقیر شمرده می شود و قسمت دیگر مطلق ، موجه و پیروزمندانه است. مشکل این است که هیچ یک از این قطعات راحتی را ارائه نمی دهند. اولی شرم و دومی گناه است. قسمت ضعیف در ترس مداوم و جستجوی مکانی امن زندگی می کند. عظیم الجثه و قادر مطلق در شرایطی است که "هر اتفاقی که می افتد متعلق به من است".

رابطه با یک فرد پارانوئید مملو از سوء ظن و فرافکنی خواهد بود. شما را می توان یا مطلق یا بیهوده و ناچیز تلقی کرد. اما شما بسیار خوش شانس خواهید بود و اگر ارزشهای شما منطبق باشند ، فداکارترین دوست و همراه را پیدا خواهید کرد.

صرف نظر از نوع فرافکنی ، شخصیت پارانوئید قبل از خصومت خواهد بود. یا شما (اگر او شخصیتی بزرگ در شما می بیند) او را تحقیر کرده و از بالا به او نگاه کنید ، یا (اگر در چشم او "کرم بی اهمیت" هستید) باعث تحقیر او شوید. با چنین شخصیتی ، به ترتیب یا تمایل به دفاع از خود یا اضطراب و ترس شدید ایجاد می شود.

در این مقاله ، و همچنین در مقاله های دیگر ، که در آن انواع شخصیت ها ، انواع شخصیت ها را با توجه به N. McWilliams شرح می دهم ، نمی خواهم هر شخصیتی را از نظر آسیب شناسی "افشا" کنم. در توضیحات ، ویژگیهای طبیعت پارانوئید به شدت متراکم شده است.

هر یک از ما دارای ویژگی های شخصیتی پارانوئید و وسواس فکری ، هیستریک ، اسکیزوئید ، و گاهی اوقات روان پریشی هستیم. این نسبت این ویژگی ها است که فردیت ما را می سازد.

اگر ما یک شخصیت پارانوئید را در نظر بگیریم ، بنابراین می توان گفت با علامت مثبت ، یعنی سازگار با واقعیت ، این افراد بسیار قابل اعتماد و وفادار هستند. آنها صادق و صادق هستند ، آماده دفاع از آرمان های خود تا انتها هستند. "خم کردن" آنها ، "فشار آوردن" ، "حل کردن" دشوار است. آنها می توانند خود و نظرات خود را بدون توجه به اقتداری که به آن می گویند بیان کنند. آنها دارای تشخیص و توجه به همه جلوه های مخاطب هستند. آنها می توانند هرگونه احساسات و افکار چشمک زن را از طرف مخاطب خود جلب کنند. علاوه بر این ، آنها به ندرت در مورد احساسات طرف مقابل اشتباه می کنند ، اما اغلب در مورد ریشه های این احساس اشتباه می کنند. آنها شخصیتهای مستقیم و قوی هستند ، قادر به ایجاد روابط عمیق و محبت آمیز هستند.آنها می توانند در زندگی بسیار کاربردی باشند.

وظیفه روان درمانی این است که "منهای را به مثبت اضافه کنم". این امر در صورتی امکان پذیر است که درمانگر بتواند در فضای درمانی یک رابطه قابل اعتماد و احساسی نزدیک ایجاد کند. در واقع ، این پایان موفقیت آمیز درمان خواهد بود. از آنجا که بقیه افراد چنین شخصی قادر به انجام خود هستند. در درمان چنین بیمارانی ، یک درمانگر م effectiveثر می تواند با آرامش خصومت مشتری خود را بپذیرد ، بنابراین امکان پذیرش خود را با همه ویژگی های "منفی" خود ، به عنوان جنبه های کاملاً عادی شخصیت برای هر یک از ما ، به او نشان می دهد. بله ، هر یک از ما می توانیم دروغ بگوییم ، سرقت کنیم ، درباره دیگری بد فکر کنیم ، اشتباه کنیم ، بهترین ها را برای خود بخواهیم. و همچنین دادن آخرین ، متعهد بودن به انتخاب خود ، صادقانه خواستن بهترین ها برای دیگری و غیره. یک طرف شخصیت بدون طرف دیگر وجود ندارد.

حس شوخ طبعی ، اگر در ارتباط ظاهر شود ، می تواند انگیزه های پرخاشگرانه را "خنثی" کرده و تنش در درمان و ارتباط عادی با افراد پارانوئید را از بین ببرد.

در خاتمه ، می خواهم خلاصه کنم.

شکل گیری یک شخصیت پارانوئید در فضایی از ترس کامل اتفاق می افتد که کودک آن را تجربه کرده است ، در حالی که او هیچکس را برای کمک و محافظت از خود ندارد. این ترس فقط مجازات نیست ، ترس از نابودی فیزیکی است. برای مقابله با ترس ، پارانوئید آموخت که آن را بر روی یک شیء دیگر نشان دهد. یک فرد پارانوئید می تواند نسبت به "دشمن" خود بسیار بی رحمانه و بی رحم باشد ، اما بر خلاف روان پریش یا ضد اجتماعی ، اگر در شخص دیگری که همفکرش است ارزشهایش را ببیند ، قادر به عشق و فداکاری است. آنها دارای حاشیه قدرت و ثباتی هستند که در سنین پایین به شکل عشق و پذیرش به دست آمده اند ، اما در روند رشد با ضعف بزرگسالان مهم و ناتوانی یا ناتوانی در ارائه کمک روبرو می شوند ، که از نظر آنها به عنوان خیانت پارانوئید هرگز با فردی که به نظر او خیانت کرده است ، رابطه ای نخواهد داشت. اگر بتواند با فریب مواجه شود ، می تواند هرگونه رابطه ، حتی بسیار طولانی مدت را قطع کند. او در حال حاضر سابقه شکستن روابط معنادار در اولین سن بی دفاع را دارد و خیانت را تحمل نخواهد کرد ، زیرا اکنون می تواند از پس خودش بر بیاید.

مواد مورد استفاده "تشخیص روانکاوی" N. McWilliams.

توصیه شده: