توانایی نه گفتن ، مرزها

فهرست مطالب:

تصویری: توانایی نه گفتن ، مرزها

تصویری: توانایی نه گفتن ، مرزها
تصویری: راهکارهایی که قدرت نه گفتن را در شما تقویت می کند !؟ 2024, آوریل
توانایی نه گفتن ، مرزها
توانایی نه گفتن ، مرزها
Anonim

من می توانم نه بگویم ، آیا می توانی؟

شما می دانید ، عزیزان من ، برای من "نه" گفتن یکی از مطمئن ترین نشانه های روان انسان سالم است. من خودخواهان و "مصرف کنندگان" را مثال نمی زنم (آنها افراط دیگر را دارند). پس از همه ، این توانایی رد است که از مرزهای مناسب یک فرد صحبت می کند. اما چرا وقتی احساس می کنیم نمی توانیم نه بگوییم؟ چه چیزی مانع ما می شود و چگونه به خود بیاموزیم که از مردم امتناع کنیم؟

چرا مهم است که بتوانیم نه بگوییم؟

بسیار ساده. این محافظت ماست ، زره ما از کسانی است که آگاهانه یا ناآگاهانه سعی می کنند از مرزهای مجاز در رابطه با ما عبور کنند. این مردم چه کسانی هستند؟ دستکاری هایی که به دنبال ورود به زندگی ما هستند ، شرایط خود را به ما دیکته می کنند ، از این طریق برای خود منفعت می برند و به ما آسیب می رسانند - روان ، عزت نفس ، روحیه و غیره.

افرادی هستند که از مرزهای خود به خوبی دفاع می کنند ، اما بدون اجازه از جانب "در مورد خانه خود" وارد روح دیگران می شوند. کسانی نیز هستند که به مرزهای دیگران احترام می گذارند ، اما همه را بدون محدودیت وارد مرزهای خود می کنند ، که وارد مرزهای دیگر نمی شوند ، اما هرکسی را وارد مرزهای خود می کنند که به آنجا نمی رسد. هنجار روانشناختی احساس ، احترام و رعایت مرزهای خود و دیگران است.

در این مقاله می خواهم در مورد کسانی صحبت کنم که نمی توانند نه بگویند. فکر کنید ، "بله ، این اصلا مشکلی نیست. برای من آسان است که امتناع کنم. " اما اینها افکار هستند. و سعی می کنید وقتی شخص مهمی از شما چیزی می خواهد نه بگویید. در اینجا شما به طور غریزی شروع به تکان دادن سر می کنید ، اگرچه می خواهید امتناع کنید. این امر به ویژه در مورد کسانی که عادت دارند همه را نجات دهند و به همه کمک کنند ، اغلب این کار را به ضرر خود انجام می دهند ، صادق است.

اغلب در زندگی چنین "مادر ترزا" خودخواه و مصرف کننده ای وجود دارد. بیشتر خواهم گفت ، این دو قطبی مانند آهن ربا یکدیگر را می کشند! در واقع این جلسات تصادفی نیستند ، این افراد معلم موقت هستند. آنها به مردم می آموزند که در نهایت عصبانی می شوند ، به خود و زندگی خود روی می آورند ، توانایی گفتن "نه" به دیگران و "بله" برای خود را به دست می آورند. درست است ، نه یک یا دو چنین "درس" می تواند وجود داشته باشد ، بلکه چندین ده درس وجود دارد.

بنابراین متوقف کردن یک فرد برای گفتن "نه" چیست؟

1. عزت نفس پایین ("من آنقدر برای زندگی و خودم ارزش قائل نیستم که آماده ام تا کل خود را روی سینی نقره برای شخص دیگری بگذارم").

2. ترس از تنهایی ، رها شدن ، طرد شدن ، بی فایده بودن ("اگر من از کسی امتناع کنم ، او از من دور می شود ، مرا ترک می کند ، من تنها خواهم ماند ، هیچکس به آن نیاز نخواهد داشت").

3. ترس از رها شدن ، طرد شدن. با نقطه دوم قطع می شود.

4. بازی درستی ، خوبی. ("من درست ، خوب ، قابل اعتماد هستم و اینها همه مترادف هستند").

6. بی احترامی به خود. یک شخص احترام نمی گذارد ، و گاهی حتی مرزهای خود را نشان نمی دهد.

7. سرکوب خشم ، پرخاشگری ، نفرت در خود به عنوان ادامه بازی درستی.

8. احساس گناه و شرمندگی. اینها برخی از مخرب ترین احساسات و "نقاط ضعف" مورد علاقه دستکاری کنندگان هستند. برای اجتناب از آنها ، یک فرد آماده است که تلاش زیادی انجام دهد.

9. همزیستی با مادر ، عدم جدایی با او.

10. ترس از ارزیابی ("اگر من امتناع کنم ، آنها مرا ارزیابی خواهند کرد ، آنها می گویند ، من به نوعی چنین نیستم").

برای اجتناب از این حالات ، ما به همه چیز و همه "بله" می گوییم ، حتی اگر چیزی را نمی خواهیم ، دوست نداریم ، به آن نیاز نداریم ، خطرناک است. اینها رایج ترین دلایلی است که باعث می شود نتوانیم نه بگوییم. و همه آنها ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. همانطور که خوانندگان ، شنوندگان و مشتریان من به خاطر خواهند آورد ، همه دلایل از گذشته ناشی می شوند. و با آن آسیب ها و نگرش های قدیمی است که باید کار کنید تا یاد بگیرید چگونه برای خود زندگی کنید ، به مسیر منحصر به فرد خود ، سرنوشت خود برسید.

این یک فرآیند تحول عمیق است. اما من فکر می کنم شما می توانید سعی کنید "نه" را حداقل به تنهایی با خودتان تمرین کنید. تصور کنید شخصی در مقابل شماست که به سختی می توانید او را رد کنید. این را به او بگویید ، دلایل و انگیزه های خود را برای امتناع بیان کنید. توصیه می شود همه اینها را با صدای بلند انجام دهید. و اغلب با خود تکرار کنید: "من به هیچ کس بدهکار نیستم."تمرین ما را با همین عبارت شروع کنید.

با احترام ، Drazhevskaya Irina.

توصیه شده: