وای نه! آن نه. جذابیت ناامیدی

فهرست مطالب:

تصویری: وای نه! آن نه. جذابیت ناامیدی

تصویری: وای نه! آن نه. جذابیت ناامیدی
تصویری: Geryeh Kardam Ghose Khordam 3Brothers Khodaverdi & Zekeria سه برادر خداوردی گریه کردم غصه خوردم 2024, آوریل
وای نه! آن نه. جذابیت ناامیدی
وای نه! آن نه. جذابیت ناامیدی
Anonim

من مردم را دوست دارم و از روی ساده لوحی ،

من آشکارا با آنها صحبت می کنم

و من منتظر متقابل آشکار هستم ،

و بعد از آن تلخ سیگار می کشم …

I. گوبرمن

"در مقاله من با عبارت" ناامیدی در مادر "گیج شدم. من هنوز با این نظر مخالفم. خدا نکند ، اگر او به دلیل برخی اشتباهات یا کاستی های خود از خود ناامید شده باشد! در ناامیدی انرژی خلاق وجود ندارد. این فقط به قدرت خود بی اعتقادی ایجاد می کند ، نگرشی تحقیرآمیز نسبت به خودش. همین امر در رابطه با مادر متولد می شود ، هنگامی که یک کودک بزرگسال از او ناامید می شود."

این یکی از پاسخ های مقاله قبلی من است. اعتراض به این واقعیت که زندگی ما زنجیره ای از ناامیدی است. اینگونه است که ما از بدو تولد رشد و توسعه می دهیم. و من اصلاً در مورد این واقعیت نیست که زندگی درد است. این قطعاً از دنیای من نیست. فقط این است که سرخوردگی ها با توجه به توانایی دوست داشتن ، مانند درگیری ها ، به عنوان مثال ، در رابطه با روابط ، ایجاد می شود. بخش بسیار مفید و هشداردهنده ای از زندگی ما. آنها به ما در درک مجدد مسیر کمک می کنند. و ما می ترسیم و از ناامیدی ها اجتناب می کنیم ، و از زندگی به طور جدی خودداری می کنیم ، زیرا زندگی به طور کلی یک فرایند ناامید کننده است ، اگر آنچه را که برای همه اتفاق می افتد در نظر بگیریم. مرگ.

ناامیدی اخراج از بهشت است ، به همین دلیل است که بسیار دردناک است. در مواجهه با این واقعیت که واقعیت نمی خواهد در چارچوب ایده آل جا بگیرد ، با محبت در سر کشیده شده است. در هر حال حاضر و دوباره. اما ما اجازه نمی دهیم واقعیت ها ما را فریب دهند. من اکنون در مورد اولین ناامیدی های اولیه صحبت نمی کنم ، زمانی که شیر با تاخیری آزاردهنده وارد دهان ما شد و "دستبندها" با تاخیری غیر موجه آمد. من به شما یادآوری می کنم که در ذهن به شکل تصاویر اولیه یا اصلاً اولیه باقی مانده اند.

من برای عروسی منتظر عروسکی هستم با موهای مجعد و دستمال شامپو که به دستم بسته شده است و آنها کتابی به من می دهند. هیچ کلمه ای وجود ندارد. البته من عاشق کتاب هستم و از چهار سالگی می توانستم بخوانم ، اما قبلاً عروسکی در سرم کشیده بودم. من عملا آن را در دستانم گرفتم و بوی این شامپو را حس کردم.

تصویر
تصویر

دوستی با دو نفر دیگر به سینما می رود ، اما من را دعوت نمی کند ، اگرچه ما قطعاً خیلی بیشتر از اینها به او نزدیک هستیم. من یک سال کامل تمرین کردم و فقط مقام چهارم را کسب کردم. من اولین بار به دانشگاه نرفتم. به مدت یک هفته من خودم را جمع می کردم تا اولین دوست دخترم را در اولین قرار ملاقات دعوت کنم ، و او گفت "مشغول هستم. فردا و پس فردا نیز". من قبلاً سه مشاغل را تبلیغ کرده ام ، اما به دلایلی این یکی را انتخاب کردم و نرفتم. شش ماه بود که سیگار نکشیدم ، و ناگهان سیگار گرفتم.

ناامیدی مجموعه ای از احساسات است. عصبانیت ، غم ، بی تفاوتی ، احساس از دست دادن ، شکست ، تلخی و خیانت. علاوه بر این ، مهم نیست چه کسی به شما خیانت کرده است. شما یا دیگران ناامیدی در خود شما نیز می دانید …

احساس سنگینی است و ما واقعاً نمی خواهیم آن را تجربه کنیم. به نظر ما باید فرصتی برای زندگی بدون ناامیدی وجود داشته باشد. و ما شروع به اجتناب از آنها می کنیم. البته ، اغلب ما این کار را ناخودآگاه انجام می دهیم. همینطور خیلی چیزهای دیگر.

  • ما از انتظارات زیاد دوری می کنیم. ما شش نفرمان را ، مانند همه جیرجیرک های دیگر ، می شناسیم. "آیا این یک ایده انقلابی است؟ "آیا می توانم نامزد پست کارگردانی شوم؟ -داستانهای علمی تخیلی را کمتر مطالعه کنید."
  • ما تصمیم می گیریم که این مسیر ، این حرفه ، این رویا ، این خانواده برای ما نیست. ما قبلاً سه بار سعی کرده ایم مشکل را حل کنیم و هر سه بار جواب نداد. مطمئناً این نشانه ای از بالاست. به هر حال ، در این مسیر ، ممکن است ناامیدی دوباره در انتظار من باشد.
  • ما دیگر منتظر شگفتی های دلپذیر زندگی نیستیم. زیرا قبلاً آموخته ایم که فقط ناامیدی ها غیرمنتظره هستند. بهتر است به مسیر پیچ خورده پایبند باشید ، سعی کنید همه چیز ممکن را پیش بینی کنید و واقعیت را حداکثر کنترل کنید.
  • ما دیگر ریسک نمی کنیم و وارد گرداب ایده های جدید و پروژه های امیدوار کننده نمی شویم ، زیرا با دقیق ترین محاسبات ، ممکن است قیمت همچنان غیر قابل توجیه بالا باشد و سود آنقدر ناچیز باشد که دوباره ناامیدی دردناکی را تجربه کنیم.
  • ما از شاد بودن اجتناب می کنیم ، زیرا دیر یا زود یک نوع گیر کردن اتفاق می افتد و خوشبختی "خراب می شود" و دیگر آنطور که ما برای خود تصور می کردیم کاملاً خوشحال نخواهد بود. و از آنجایی که ما از شگفتی می ترسیم ، ما ششم خود را می شناسیم و قبلاً این "خوشبختی" را سه بار امتحان کرده ایم ، بهتر است خودمان را در آنجا خراب کنیم. از پیش. برای اینکه ناگهان ناامید نشوید.

بنابراین ما طوری زندگی می کنیم که خدا نکند. به جای پذیرفتن ناامیدی ها به عنوان بخشی عادی از زندگی و یادگیری نحوه غلبه بر آنها. مثل یک تخته سنگ غیر منتظره یا یک درخت افتاده در جاده. با این حال ، حتی در آن صورت می توانید به عقب برگردید ، کاملا از این جاده های احمقانه و راههای مسخره سفر ناامید شده اید.

تصویر
تصویر

من اخیراً مورد سرزنش قرار گرفتم که روانشناسان ، از جمله افراد شوم ، توصیه ، دستور العمل و توصیه نمی کنند. این درست نیست ، در مقالات آن را بیرون می آورم. در اینجا می توانید. در اینجا 10 فرمان برای مقابله با ناامیدی آورده شده است. از روی آنها بالا بروید و حرکت کنید.

1. حقایق را به خاطر بسپارید. اینشتین در دانشگاه قبول نشد. والت دیزنی از اولین کار استودیویی خود اخراج شد. و مایکل جردن از تیم بسکتبال دبیرستان اخراج شد.

2. از خاک نترسید … بودایی ها می گویند: "زیباترین گل نیلوفر از غلیظ ترین و سیاه ترین گل رشد می کند". این در صورتی است که فکر می کنید همه چیز واقعاً بد است ، و جمله "تاریک ترین قبل از سپیده دم" از شما ناراحت است.

3. تف روی منتقدان. آنها می گویند موفقیت تنها 10 درصد از شانس ، استعداد و سایر چیزهای شگفت انگیز است ، بقیه تلاش است. بنابراین ، در صورت شکست ، از یک نویسنده پرفروش که مقاله اش در مدرسه الگویی برای ننوشتن است ، الهام بگیرید.

4. شما فقط در حال رشد ریشه هستید. بامبو سریع ترین رشد را روی زمین می کند ، اما در ابتدا بسیار تنبل به نظر می رسد. تا زمانی که ریشه های بلند و منشعب منتشر نشود ، حتی یک جوانه جوانه نمی زند. اما بعد … بیش از یک متر در روز. به طوری که. ریشه ها را دنبال کنید.

5. مراقب خود باشید. به حرفهای باهوش گوش ندهید که سعی می کنند این ایده را به شما تحمیل کنند که با "افکار غلط" خود شکست را جذب می کنید یا اینکه "هیچ کارما ، برخی مادران کار نکرده اید". ناامیدی برای همه اتفاق می افتد. گاهی اوقات فقط باید منتظر بمانید.

6. گند رخ می دهد. منظورم این است که برای همه اتفاق می افتد. خرابی های یک ازدواج ، شغل یا هر برنامه دیگری به این معنا نیست که کل زندگی به هم خورده است. لئونارد کوهن می نویسد: "اینها ترک هستند. ترک ها همه جا هستند. اما از طریق آنها نور وارد می شود." اتفاقاً یک یا دو چیز راجع به ناامیدی ها می دانست.

7. در مورد آن بنویسید. دکتر جیمز پنبکر از دانشگاه تگزاس تحقیقی را انجام داده است که مزایای توصیف تجربیات دردناک و رویدادهای احساسی را به وضوح نشان می دهد. سطح استرس را کاهش می دهد و بهبود جسمی و روحی را تسریع می کند. بنابراین وبلاگ نویسی

8. چنگال را زیر پا نگذارید. اگر به دلیل ناامیدی در دوراهی قرار گرفتید ، زیاد فکر نکنید ، به رانندگی ادامه دهید. در طول راه ، متوجه خواهید شد که آیا به آنجا رفته اید ، اما در راه ، نگاه می کنید و دوباره مسحور خواهید شد. تلو تلو خورد؟ حرکت کن

9. با خود مهربان باشید. لطفاً به خود فحش ندهید و بلافاصله شروع به تنبیه خود نکنید. با خود مانند یک دوست خوب رفتار کنید که از شانس بسیار بدی برخوردار شده است. به خودتان رحم کنید ، به خودتان استراحت دهید ، شاید حتی چای خوشمزه بریزید.

10. به معجزه اعتقاد داشته باشید. نمی توانی؟ سریع بهت یاد میدم ممکن است هیچ معجزه ای برای شما اتفاق نیفتاده باشد. حتی اگر خوب ، شما هرگز نمی دانید ، شما یک پدیده هستید ، مطمئناً شنیده اید که معجزه برای کسی اتفاق می افتد ، در جایی ، گاهی اوقات. و این یک واقعیت پزشکی است. بنابراین ، طبق آمار ، ممکن است برای شما اتفاق بیفتد. از این گذشته ، حتی شهاب سنگ ها در جایی سقوط می کنند. خدا را شکر ، نه با ما ، اما چرا اکنون به آنها ایمان نداریم؟

توصیه شده: