چرا به وابستگی وابسته نیاز است؟

تصویری: چرا به وابستگی وابسته نیاز است؟

تصویری: چرا به وابستگی وابسته نیاز است؟
تصویری: دکتر هلاکویی | وابستگی | چرا وابسته می شویم | انسان وابسته | درمان وابستگی | دلیل وابستگی |جدید 2021 2024, آوریل
چرا به وابستگی وابسته نیاز است؟
چرا به وابستگی وابسته نیاز است؟
Anonim

پاسخ این سال را می توان در یک جمله بیان کرد. وابستگی به هم برای تسکین استرس روانی ضروری است. بله دقیقا. البته می توانید بگویید که وابستگی به خود باعث ایجاد استرس می شود ، اما روان ما مسیر سود بیشتری را دنبال می کند. می توان گفت که روان ما فقط به ارضای نیازهای ما علاقه دارد و آنچه بعداً به میزان بسیار کمتری اتفاق می افتد.

اغلب ، با وابستگی به هم ، اضطراب وجود دارد. اضطراب از خودم (بدون او چگونه هستم) نگرانی از شیئی که با او وابستگی دارد (بدون من چه خواهد کرد). این یک شی است ، زیرا در وابستگی متقابل ، شخص دیگری (شوهر ، همسر ، فرزند ، برادر ، خواهر و غیره) به عنوان یک شیء عمل می کند. در واقع ، تمام اضطراب برای خود. برای خودم در گذشته ، حال و آینده.

به منظور کاهش اضطراب ، اغلب تمایل به کنترل وجود دارد. اما ، متأسفانه ، کنترل هرچه باشد ، به "ذخیره" کمک نمی کند. معمولاً او فقط باعث نارضایتی و پرخاشگری می شود. شخص دیگر احساس نمی کند تحت کنترل است ، او آن را به عنوان خشونت و فشار درک می کند. اگر واقعاً می خواهید رابطه خود را با فرزند خود و زندگی او خراب کنید ، کنترل شدید او را شروع کنید. به شوخی شوخی کنید ، اما واقعاً اتفاق می افتد.

چرا هایپر کنترل مفید است؟ هیچ چیزی! اگر ما سعی کنیم یک فرد معتاد را از شر اعتیاد مخربش کنترل کنیم ، این مطلقا هیچ چیز نمی دهد. البته به جز تنش همه در این اقدام. روابط رو به وخامت است ، کیفیت زندگی افراد وابسته به وخامت است. بنابراین در یک زن و شوهر ، شوهر سعی کرد مصرف الکل همسرش را کنترل کند. با کوچکترین سوء ظن از کار کنار رفت ، سرگرمی ها و دوستان خود را رها کرد. در نتیجه: بدون دوست ، بدون سرگرمی ، فقط در درمان او از پنج شغل اخراج شد ، تمام زندگی او فقط تحت کنترل این است که آیا همسرش مشروب می خورد یا نه. این تمایل به کنترل زندگی دیگران است که ما را مجبور می کند تا سعی کنیم "بیمار" را کنترل کنیم.

اما تا زمانی که فکر می کنیم طرف مقابل "بیمار" است و وابسته به هم می شود و درگیر این بازی می شود ، هیچ چیز تغییر نمی کند. این برای یکی فرار می کند ، برای دیگری رسیدن به او مفید است. به نظر می رسد که همه چیز "در عمل" است و زندگی پر از معناست ، اما هیچ معنایی در آن وجود ندارد. و این بازی تا زمانی ادامه می یابد که کسی زنجیره را ترک نکند. فقط با توقف می توانید حداقل چیزی را تغییر دهید.

هنگامی که والدین بیش از حد از کودک محافظت می کنند و او را کنترل می کنند ، فقط اضطراب و ترس را به کودک منتقل می کنند ، اما به هیچ وجه او را در برابر مشکلات زندگی محافظت نمی کنند. بله ، این کار ، همانطور که به نظر می رسد ، از روی عشق به کودک انجام می شود ، اما در واقع فقط آسیب می رساند. در این حالت ، کودک تنها ظرفی برای اضطراب ها و ترس های بزرگسالان می شود. چه این کار آگاهانه و چه ناخودآگاه انجام شود ، این کودک است که بیش از حد تحت فشار است. کودک چه می خواهد؟ او فقط امنیت و عشق می خواهد.

اغلب کنترل از چنان طبیعتی برخوردار است که به سادگی آسیب شناسی می شود. سعی کنید احساس کنید که هر پنج دقیقه یکبار با شما تماس گرفته می شود و از شما می پرسند که کجا هستید و چه کار می کنید ، چه چیزی با شما بوده است. واضح است که سرگرم کننده نخواهد بود. حتی ممکن است تمام استقلال و آزادی را از شما سلب کند.

اغلب این دقیقاً همان کاری است که شخص وابسته به قانون باید انجام دهد ، تا دیگران را درمانده کند ، و قدرت را به طور کامل به دست خود بگیرد. تنها کسی باشد که زندگی فرد وابسته را کنترل می کند. به احتمال زیاد ، چنین شخصی به عنوان فردی معتاد آسیب می بیند و همچنین باید از این درد درونی فرار کند. فقط این فرار نه با کمک الکل ، مواد مخدر یا چیزهای دیگر ، بلکه با کمک وابستگی به شخص دیگر است. بله ، شخص وابسته به خود در واقع معتاد است.

برای هر دوی آنها دشوار است که از این رابطه خارج شوند. به هر حال ، مهم نیست که هر دو چگونه رنج می برند ، فایده ای برای هر دو وجود دارد. بله ، زندگی در چنین رابطه ای سخت است ، اما ناخودآگاه ما علاقه چندانی ندارد. اما این بدان معنا نیست که شما نباید به دنبال دلایل باشید و دلایل واقعی خود را تغییر دهید.

توصیه شده: