مهاجرت ترسناک نیست ، نکته اصلی این است که در توهمات گم نشوید

تصویری: مهاجرت ترسناک نیست ، نکته اصلی این است که در توهمات گم نشوید

تصویری: مهاجرت ترسناک نیست ، نکته اصلی این است که در توهمات گم نشوید
تصویری: Gogol Bordello - Wonderlust King (ویدئوی رسمی) 2024, آوریل
مهاجرت ترسناک نیست ، نکته اصلی این است که در توهمات گم نشوید
مهاجرت ترسناک نیست ، نکته اصلی این است که در توهمات گم نشوید
Anonim

به عنوان یک قاعده ، مهاجرت دو طرف دارد - قبل و بعد. با شروع کار یک روانشناس ، به طور اتفاقی در یک آموزشگاه تخصصی زبان مشغول به کار شدم. در آنجا فارغ التحصیلانی که به 4-5 زبان مسلط هستند معمولاً وارد "زبان خارجی" می شوند و آینده خود را با خارج متصل می کنند. ما با آنها به طور کلی ، همانطور که در آن زمان به نظر می رسید ، لحظات روانی کار می کردیم ، در حالی که امروز ، به لطف ظهور اسکایپ ، بازخورد می گیرم که آنها کلیدی بودند. در این مقاله ، من می خواهم در مورد آنچه به "فرود نرم تر" کمک می کند ، بنویسم. در مورد بعدی ، من بر جنبه هایی تمرکز می کنم که مهاجران برخلاف انتظارات "کار شده" خود در واقع با آن روبرو هستند.

بنابراین ، اولین چیزی که می خواهم توجه شما را به خود جلب کنم یک مطالعه عمومی روانشناسی است. کسانی که مقالات و وبلاگ ها را مطالعه می کنند ، مهمترین مشکلات ، از جمله اجتماعی شدن ، پزشکی ، قوانین ، تفاوت های روزمره ، موانع زبانی و غیره را خوانده اند ، منطقی است که ما این را درک می کنیم ، اما تنها زمانی می توانیم احساس کنیم و بپذیریم که با ناتوانی روبرو شویم. برای تماس با پزشک یا خرید داروهای معمول خود در داروخانه. در عین حال ، حتی با احساس این یا آن مشکل ، در واقع ما به روش های مختلف به آن واکنش نشان می دهیم ، و یک نفر استرس را در یک روز از بین می برد ، و برای دیگری ، این تجربه به یک مانع غیرقابل حل تبدیل می شود. از آنجا که ما متفاوت هستیم ، نیازها ، انتظارات و ارزشها متفاوت است و هر کس به چیزی متفاوت نیاز دارد. بیشتر اوقات ما به دوستان ، آشنایان یا فقط بتهایی که نقل مکان کرده اند نگاه می کنیم ، تجربه خود را برای خود امتحان می کنیم و فکر می کنیم ، "بله ، این مشکلی نیست ، اما من می توانم آن را اداره کنم ، من می توانم آن را اداره کنم." در واقع ، ما فقط متفاوت هستیم و معایبی که آنها بیان کردند ممکن است برای ما مشکلی ایجاد نکند ، اما این که دوست ما حتی برای ما مشکلی ذکر نکند ، زیرا اهمیت زیادی به آن نمی دهد. بنابراین ، هنگام برنامه ریزی حرکت خود ، آخرین کاری که باید انجام دهید تمرکز بر تجربه احساسی افراد دیگر است ، حتی اگر حرفه ، سن ، وضعیت تاهل و غیره را داشته باشیم.

معمولاً ، برای آمادگی ، مشتریان خود را دعوت می کنم تا در درون نگری عمیق شرکت کنند. موارد زیر را می توان به خواننده ارائه داد:

1. اغلب اتفاق می افتد که با بیان برخی از ترجیحات ، شخص نیازهای کاملاً متفاوتی را در پشت آنها پنهان می کند. می توانید دایره معروف تعادل حوزه های زندگی را بردارید و آن را با رنگ های مختلف علامت گذاری کنید (در مقیاس 10 درجه ای ، که در آن 10 همه عالی هستند و 0 یک کره در حالت غفلت است):

تصویر
تصویر

1 - وضعیت هر یک از مناطق من در زندگی من چگونه است اکنون.

2- چگونه می خواهم تمامیت کره ها را در آن ببینم در حالت ایده آل.

3 - همانطور که می بینم تغییر خواهد کرد پر بودن حوزه های من هنگام حرکت (پیشاپیش می دانید که با دعوت به کار یا امور اجتماعی سفر می کنید ، به صورت غیرقانونی سفر می کنید یا با فرصتی سریع برای اخذ تابعیت ، در حال حاضر همه دوستان و بستگان شما وجود دارند یا پیشگام هستید ، در چه سطحی از دانش خود هستید زبان و غیره)

هنگام علامت گذاری نقاط ، قبل از هر چیز باید با خودتان صادق باشید. سپس چنین نمودار به شما کمک می کند تا از نظر بصری متوجه شوید که آیا خود را فریب می دهید وقتی فکر می کنید زندگی شما بهبود می یابد. همچنین می توانید بفهمید که کدام مناطق برای شما مهمتر ، آسیب پذیرتر هستند و برای آماده سازی باید به چه نکاتی توجه شود. (در قسمت خط تیره ، آنچه برای شما مهم است را بنویسید ، اما در این تصویر نشان داده نشده است). می توانید نتایج را با عزیزان خود در میان بگذارید ، شاید آنها چیزی را در حلقه شما متوجه شوند که شما نمی بینید.

2. اگر مهاجرت برای شما یک امر ضروری و ناامید کننده نیست ، بلکه یک گزینه بیشتر برای یافتن آرامش روحی و شرایط بهتر برای خودسازی است ، پس ساده ترین راه برای تجزیه و تحلیل و تطبیق ، البته تحصیل یا کار در خارج است..اگر واقعاً می خواهید به طور دائم حرکت کنید ، نه به یک منبع مادی بلکه به عنوان یک منبع اطلاعاتی ، اخلاقی و فیزیکی نیاز دارید. هنگامی که احساس می کنید انرژی زیادی برای یادگیری و فعالیت در خود احساس نمی کنید - کارت ها در دستان شما هستند.

هنگامی که به عنوان بخشی از تحصیل یا کار خود را در خارج از کشور می یابید ، یک نوع بافر روانی دارید که هر بار که با موقعیتی استرس زا روبرو می شوید به شما یادآوری می کند - "این برای همیشه نیست ، من می توانم آنجا را ترک کنم". البته افرادی هستند که نمی توانند تا پایان قرارداد یا دوره تحصیل در آنجا معدن کاری کنند. تنها در 9 ماه گذشته ، 4 مورد دانش آموز مبتلا به روان پریشی داشتم که والدین آنها را برای تحصیل به خارج از کشور فرستاده بودند ، اما واقعیت اطراف آنقدر برای آنها دشوار شد که بدن وارد دوره شد - VSD تبدیل به اختلال هراس ، وسواس IBS (نوروز گوارشی). مسیر) و RPP (بی اشتهایی و چاقی) ، که به "ترساندن" والدین و بازگشت آنها به خانه بدون پایان تحصیل کمک کرد.

بله ، اغلب نوعی فیلتر است. اگر فردی به یک قرارداد یا تعهدات مالی وابسته باشد (نمی تواند فقط قبول کند و برود) ، روان پریشی یکی از نشانه هایی است که احتمالاً بهتر است در خانه مشاغل ایجاد کند (خوب ، یا حداقل قطعاً در چنین شرایطی ، چیزی باید تغییر کند). به همین دلیل است که تحصیل و کار در خارج از کشور به نوعی شبیه ساز آزمون است که به از بین بردن توهمات و مشاهده عینی تر موقعیت کمک می کند.

شما این فرصت را دارید که زندگی یک ساکن واقعی این کشور را امتحان کنید ، و نه یک گردشگر. اجتماعی شدن ، قانون گذاری ، پزشکی ، تفاوت های ظریف روزمره - همه چیز همانطور که هست پیش روی شما باز می شود ، بدون تزئین. شما این فرصت را خواهید داشت که مهارت های زبانی را بهبود بخشید ، با طعم و ویژگی های ملی آشنا شوید (زیرا اغلب دانش آموزان دچار سردرگمی می شوند که کشورهایی که در شعر برنامه درسی دانشگاه مورد ستایش قرار گرفته اند در واقع با آنچه که رویای آن را داشتند فاصله زیادی دارند ، زیرا محصولات اولیه مانند شیر و نان می تواند تبدیل به غذاهای لذیذ و غیره شود ، در حالی که افراد مسن اغلب از ویژگی های تربیت ملی ، ارتباطات و رفتار کودکان دچار سردرگمی هستند. به هر حال ، ما می توانیم سعی کنیم مرزهای خود را بسازیم ، اما به جای کودک ، مرزها را ایجاد کنیم ، به ویژه هنگامی که آنچه اتفاق می افتد ممکن است با نگرش ها و الگوهای پذیرفته شده رفتار ما مطابقت نداشته باشد ، این فرایند بسیار پیچیده تر است). و اگر مزایای بیشتری نسبت به منفی وجود داشته باشد ، شما فقط تصمیم خود را تقویت می کنید ، در عین حال یک حلقه خاص از آشنایان ایجاد می کنید ، الگوریتم های کمکی برای حل برخی مسائل ایجاد می کنید ، به گیاهان و جانوران محلی عادت می کنید ، زبان خود را درک می کنید سطح ، و غیره

3. شاید موارد فوق برای شخصی و به همین دلیل واضح است (اگرچه در عمل می دانم که این برای همه دور از ذهن است)) ، اما مطمئناً اکثر افراد هنگام برنامه ریزی برای حرکت اصلا به سلامت روانی خود فکر نمی کنند. اغلب در حال مهاجرت ، مردم به دندانپزشک مراجعه می کنند و معاینه کامل بدن را انجام می دهند ، هر چیزی را که ناگهان کشف می شود ، از قبل درمان می کنند ، زیرا درمان در خارج از کشور و خدمات پزشکی برای اکثر مهاجران دردسرساز است. و پس از مدتی حرکت ، آنها از کشف انواع بیماریهایی که ناگهان ظاهر می شوند ، شگفت زده می شوند ، که تمام آمادگی را خنثی می کند. معمولاً ما در مورد سازگاری صحبت می کنیم ، که خود را در قالب علائمی نشان می دهد که با بیماری خاصی مرتبط نیستند. برای برخی ، آنها سریعتر می گذرند ، برای دیگران ، برعکس ، تشدید می شوند و موارد جدیدی ظاهر می شوند. همانطور که احتمالاً قبلاً حدس زده اید ، به این ترتیب شکل جسمی افسردگی اغلب خود را نشان می دهد (در مقاله دوم می گوییم که همه مهاجران از مرحله افسردگی عبور می کنند) ، و پیش آگهی هر مورد به طور دقیق به مطالعه روانشناسی عمومی بستگی دارد. ، از آنجا که همه چیز قبلاً سرکوب شده تشدید می شود و بیرون می رود.افرادی که از نوسانات ناگهانی خلق ، غالباً افسردگی و بی علاقگی ، انواع اعتیادها ، نگرانی ویژه به ظاهر ، شکل و وزن خود و همچنین افرادی که از اضطراب بیش از حد یا ترسهای خاص آگاه هستند ، آگاه هستند. به برخی "نکات" در مورد مرزها ، نظافت ، نظم ، زمان ، حقوق و تعهدات و غیره اشاره کرد.

برخی از مشتریان به من گفتند که در انجمن مهاجران می خوانند که هیچ کس در خارج از کشور اختلالی مانند افسردگی ، وسواس ، وحشت و غیره را مشکل نمی داند و افراد به سر کار می روند ، به درمان فکر نمی کنند و خود به تنهایی کنار می آیند. این یک توهم است. در حقیقت ، مشکل در این واقعیت نهفته است که خدمات پزشکی به گونه ای تنظیم شده است که افراد به سادگی تسلیم سیستم می شوند ، معاینه نمی شوند و به متخصصان مراجعه نمی کنند. دلایل این امر متفاوت است ، اصلی ترین آن بسیار گران و مشکل است ، tk. شما هنوز باید ثابت کنید که واقعاً به "محرک" یا "آرام بخش" احتیاج دارید (در کشورهای متمدن ، پستانک ها و داروها بسیار کمتر وجود دارد و بیشتر اوقات تأثیر واقعی بر روان دارند) ، ثانویه - بی اعتمادی به متخصصان ، به ویژه روانپزشکان و اختلالات تفکر در تعدادی از مسائل روانی من خوب هستم / ترسناک نیست). در اینجا ، به نظر می رسد ، کار بر روی اسکایپ یک فرصت ایده آل برای بهبود سلامت یک مهاجر است - اما نه. از آنجا که افراد اغلب در مراحل پیشرفته هستند و به حمایت دارویی نیاز دارند ، که حتی یک پزشک (حتی الامکان یک روانشناس) نمی تواند از طریق اسکایپ انجام دهد. روان باید ناخوشایندترین گزینه را پیدا کند - تجزیه و تحلیل اختلالات روانی ، و تنها در این صورت است که مشتری این فرصت را دارد که حداقل از یک متخصص بیمه تخصصی و روان درمانی یک روانگردان با ذهنیت مشابه از طریق شبکه کمک بگیرد.

بنابراین ، تشخیص به موقع انواع مختلف اختلالات روانی و توسعه آنها بسیار مهم است. این بدان معنا نیست که شما قبل از حرکت از شر "افسردگی" خلاص خواهید شد ، این بدان معناست که شما حرکت خود را با در نظر گرفتن ویژگی های ذهنی خود و با آمادگی برای حالات خاص ، کار بدن خود و غیره برنامه ریزی خواهید کرد. شما در مورد علائم مشخص و مشروطاً ایمن برای شما ، در مورد مناطق ضعیف و قوی خود ، در مورد آنچه طبیعی است و مطابق با ساختار شما نیست ، و مهمتر از همه چگونگی کنار آمدن با علائم مختلف بدن در مورد خاص خود (بیشتر بدانید در ارتباط با وضعیت روانی و الگوهای رفتاری شما). در صورت وجود مواردی از اختلالات روانی در خانواده شما ، بیماریهای پیچیده جسمی (مزمن ارثی) ، و اگر خودتان می دانید که مستعد ابتلا به افسردگی هستید ، اگر سابقه بیماری دارید ، توجه به چنین مطالعه ای ضروری است. اختلال هراس (حملات) و انواع وسواس ، فوبیا یا اختلالات اضطرابی ، اختلالات خوردن ، آسیب های روانی خاص یا عصب اندام ها و غیره ، زیرا همانطور که قبلاً ذکر شد ، مهاجرت محرک تشدید اختلالات روانی است و من با جزئیات بیشتر خواهم نوشت. در مورد علل ، مکانیسم و سایر ظرافت ها در مقاله بعدی.

4. وقتی در مورد انواع اختلالات صحبت می کنیم ، همه نمی توانند خودشان را امتحان کنند و خدا را شکر کنند). در عین حال ، برخی افراد اغلب توهماتی در مورد این واقعیت دارند که با تغییر کشور محل زندگی خود ، می توانند مسائل رفتاری خود را حل کنند. ما اغلب با فرمول "خوب است جایی که نیستیم" فکر می کنیم و انتظارات ناموجهی در مورد این حرکت ایجاد می کنیم. من کار بدی دارم ، نه به این دلیل که تلاشی برای خودسازی نکرده ام ، بلکه به این دلیل که کشور بد است. من بد به نظر می رسم نه به این دلیل که خودم را به درستی دنبال نمی کنم و از خودم مراقبت می کنم ، بلکه به این دلیل که هیچ پولی وجود ندارد (کشور بسیار فقیر است).من هیچ دوستی ندارم ، نه به این دلیل که در برقراری ارتباط و حفظ ارتباطات مشکل دارم ، بلکه به این دلیل که افراد اطراف خاکستری هستند (ذهنیت در کشور به این شکل است) و غیره مهم است که در اینجا درک شود که اگر با خود مشکل دارید -عزت نفس ، اعتماد به نفس ، برقراری روابط سازنده ، ارتباطات بین فردی ، خودشناسی ، هدایت شغلی و غیره ، فقط تغییر محل زندگی نمی تواند آنها را حل کند.

یک کشور توسعه یافته تر و شخصیت محور به شما 100-500 فرصت می دهد ، اما این به هیچ وجه به این معنی نیست که اگر روی خود کار نکنید ، اگر خودتان را نمی شناسید و نمی دانید ، می توانید آنها را محقق کنید. ابزارهای پیاده سازی شخصی شما چیست. شما می توانید در جستجوی شرایط مطلوب تر برای توسعه ، از کشوری به کشور دیگر ، از شهری به شهر دیگر نقل مکان کنید ، اما در عین حال همیشه خودتان خواهید ماند ، اگر از شر آنها خلاص نشوید ، از "زیر" خود فرار نخواهید کرد. "از درون". اگر می خواهید چیزی را در زندگی خود تغییر دهید و به سطح بالاتری برسید ، مهاجرت فقط 1 از 100 عنصر کمکی است. بنابراین ، هنگام برنامه ریزی یک حرکت ، مهم است که بفهمید دلیل جستجو و نارضایتی شخصی چیست ، واقعاً چه نیازها ، خواسته ها ، چشم اندازها ، انتظاراتی که دارید ایجاد می کنید و غیره منشا مشکلات بزرگتری خواهد شد ، زیرا علاوه بر این واقعیت که مجموعه هنوز حل نشده باقی می ماند ، افسردگی نیز با فقدان حمایت مناسب همراه خواهد شد. خودتان مطالعه کنید و بشنوید. در واقع ، در اعماق هریک از ما همه چیز برای شاد بودن ، رضایت و تحقق وجود دارد. اینجا و الان ؛)

ادامه افسردگی مهاجرت

توصیه شده: