2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
نویسنده: آنتوننکووا کریستینا
امروز ما در جامعه ای خودشیفته زندگی می کنیم. قبل از آن ، توپ توسط اسکیزوئیدها (نوع شخصیت اسکیزوئید) اداره می شد. پاسخ به این س ofال که چگونه خودشیفته شویم ، در ویدئوی من پیدا می کنیم ، تا خودم را تکرار نکنم. من یک چیز را می گویم - افراد خودشیفته متولد نمی شوند ، آنها تبدیل می شوند. خانواده عامل اصلی است.
مهم: اختلال شخصیت خودشیفته (ADD) یک تشخیص واحد است ، اما شامل سه نوع خودشیفتگی است که ما آنها را در نظر خواهیم گرفت. امروز ما در مورد خودشیفتگی پاتولوژیک صحبت می کنیم.
طبقه بندی های متفاوتی وجود دارد ، اما من 3 نوع اصلی خودشیفته را تشخیص می دهم: بزرگوار یا باز ، افسرده یا بسته و منحرف. امروز در مورد 2 مورد اول ، بیایید به صورت تدریجی برویم)
1. بنابراین ، یک نماینده معمولی - خودشیفته بزرگوار ، پرمدعا یا باز است.
برون گرا ترین و نمایشی ترین. یک نیاز فوق العاده قوی برای تصدیق انحصار او. همه افراد خودشیفته نسبت به انتقاد حساس هستند ، اما فرد بزرگوار چندان مستعد نیست ، شاید همه به او حسادت کنند. اعتماد مطلق به بی همتایی فرد منجر به دستکاری آشکار دیگران می شود. اگر چنین خودشیفته ای توجه و تحسین لازم را دریافت نکند ، تجاوز او باز خواهد بود. او نمی داند چگونه همدردی کند ، اما با مرزهای چنین شخصی همه چیز خوب است - او به راحتی می گوید نه و آماده سازگاری نیست. ما به دنبال گل نرگس بزرگ در بین هنرمندان پاپ و افراد حرفه های خلاق هستیم. خودشیفته با عظمت اغلب دارای تأکید هیستریک است (لباس های روشن ، رفتارهای وحشیانه). او همیشه درست می گوید. و بهتر است او را عصبانی نکنید) به نظر من ، تودورها مسیر یک خودشیفته معمولی با ذهن باز را با پیشرفت به سمت منحرف نشان می دهند.
2. نرگس های بسته هر چند موفقیت اجتماعی کمتر اتفاق می افتد ، که اغلب آنها را به افسردگی و موقعیت قربانی می رساند. آنها تمایل دارند دیگران را برای شکست های خود سرزنش کنند.
گرینبرگ ، نویسنده کتابهای اقتباس های خودشیفته می گوید: خودشیفته های نهفته مستقیماً نمی گویند که خاص هستند.
بسیاری از خودشیفتگان بسته به امید کسب ستایش به خود اجازه می دهند به نام افراد یا گروه های موفقی که آنها را تحسین می کنند مورد استفاده قرار گیرند ؛ بیشتر مستعد حسادت هستند و نسبت به انتقاد حساس ترند. بر خلاف موارد باز ، آنها با رفتار پرخاشگرانه منفعل مشخص می شوند: آنها قول می دهند ، اما عمل نمی کنند. در اعمال خود ناسازگار هستند ؛ در عموم ، موجودات زیبا ، در خانه - ظالمان کوچک و غیره
فیلم "عاشقان" با بازی ناتالیا وودیانووا نمونه ای عالی از یک خودشیفته افسرده در شخص ریس مایرز است.
با چه نرگس هایی برخورد کرده اید؟ تجربه شما چیست؟
از نظرات شما سپاسگزار خواهم بود!
توصیه شده:
خودشیفتگی انحرافی - گلو عمیق توسط ویروس ترس
این مقاله در مورد افرادی صحبت می کند (هر یک از ما افراد مشابه را می شناسیم) که "خودشیفته های منحرف" نامیده می شوند. این یک تصویر عالی از عفونت توسط ویروس ترس در یک مرحله عمیق است ، جایی که ماده ویروسی روح فرد را جابجا می کند و کنترل بدن را در دست می گیرد و بیشتر به عزیزان سرایت می کند.
درباره خودشیفتگی و درستی
خودشیفتگی احساسات را تحت تأثیر قرار می دهد و روابط را "صحیح" می کند (از نظر خودشیفته ، درست است ، البته ، اشکالی ندارد که از دیدگاه شما این مناسب نیست و درست نیست ، نکته اصلی این است که خودشیفته حق دارد و راحت) در چنین رابطه ای بسیار سرد است ، به جز قوانین ، تکنیک ها ، دستورالعمل ها ، توصیه ها ، انتقادات ، اظهارات در مورد اشتباه شما ، هیچ چیز وجود ندارد.
7 گناه کشنده خودشیفتگی
7 گناه مرگبار نارسیسم. 1. بی شرمی شرم یکی از غیرقابل تحمل ترین احساسات یک فرد است - صرف نظر از سن و موقعیت زندگی او. برخلاف احساس گناه ، این نشان دهنده یک اشتباه نیست ، بلکه نشان دهنده رنج ناشی از یک نقص شخصیتی مشترک است. در ابتدا ، ما در حضور مادر یا شخص دیگری که از همان کودکی به آنها وابستگی شدیدی داریم احساس خجالت می کنیم ، وقتی که از سن یک سالگی ، (به عنوان یک قاعده) ، احساسات خود را برای او باز می کنیم ، اما به جای آن شادی با ما ، ابروهایش را در هم می کشد و می گوید:
کاهش ارزش در مقابل خودشیفتگی
این دو روی سکه است ، در غیر این صورت ، "من یک نابغه هستم - من یک گه کسل کننده هستم." بنابراین برای تکان نخوردن به جلو و عقب ، بهتر است بلافاصله اعتراف کنم که من هر دو هستم ، و آنچه در این بین است. و حتی در آن صورت ، و دیگری در نتیجه تعمیم ارزیابی اتفاق می افتد ، یعنی اگر یک نابغه باشد - پس در همه چیز ، و اگر مزخرف باشد - به طور کامل و برای همیشه.
انواع ارتباط در درمان ، انواع مشتری ، انتظارات مشتریان
کودک-نوع والدین. مشتری انتظار همدردی ، ستایش ، مراقبت و پشتیبانی را دارد. درمانگر از افراد بدبخت ، گیج ، آسیب دیده و غیره مراقبت می کند. مشتری. این مدل رابطه خطرناک است زیرا خود مراجعه کننده خود را یک شهید فقیر می داند ، که این امر خطر ناسازگاری را افزایش می دهد.