من و مرزهای شخصی ام

تصویری: من و مرزهای شخصی ام

تصویری: من و مرزهای شخصی ام
تصویری: طریقه صحیح بحث که منجر به دعوا و عذاب وجدان و ناراحتی نشود 2024, مارس
من و مرزهای شخصی ام
من و مرزهای شخصی ام
Anonim

مرزهای شخصی تعیین منطقه امن برای انسان است. هنگامی که آنها نقض می شوند ، فرد معمولاً احساس اضطراب ، انزجار ، عصبانیت می کند.

مرز در زمینه روانشناسی چیزی است که "من" را از غیر "من" جدا می کند. خواسته ها ، احساسات ، چیزها ، بدن ، ایمان ، ایده ها و غیره و خواسته ها ، احساسات ، چیزها ، بدن ، ایمان ، ایده ها و غیره وجود دارد. دیگران.

مرزها موروثی نیستند ، باید شکل بگیرند. فرایند تشکیل مرزها یک عمر طول می کشد. مرزها در تماس با دیگران ایجاد می شوند ، در حال تغییر هستند. بدون مرزهای روشن (آنچه مجاز است و آنچه در ارتباط با من نیست) ، صمیمیت واقعی غیرممکن است.

شخصی که به آنها اجازه می دهد مرزهای خود را زیر پا بگذارند ، به دیگران اجازه می دهد خودشان را دستکاری کنند. آگاهی مبهم از مرزهای خود منجر به این واقعیت می شود که شخص نمی تواند بفهمد مسئولیتش چیست و چه چیزی نیست ، مسئولیتش از کجا شروع می شود و کجا به پایان می رسد.

در موارد زیر می توانید در مورد نقض مرز صحبت کنید:

  • ارتباط با مردم باعث ناراحتی ، اضطراب ، تنش می شود.
  • در یک زوج ، در ازدواج ، احساس می کنید که شکایات ، ادعاها ، ناامیدی ها جمع می شوند.
  • در یک رابطه ، شما با برنامه ها ، خلق و خو ، سخنان دیگران سازگار می شوید ، اگرچه در قلب خود واقعاً موافق نیستید.

  • احساس می کنید که کودکان "روی سر شما نشسته اند" ؛
  • شما تمام تلاش خود را می کنید تا یک مادر "خوب" باشید و هنوز نگران این هستید که به اندازه کافی خوب نباشید.
  • در محل کار شما به عنوان "کارمند غیر قابل تعویض" نامیده می شوید و تعداد زیادی از پرونده ها کنار گذاشته می شوند ، و از تبدیل شدن به یک اسب سواری امتناع نمی کنید.
  • والدین در زندگی ، روابط شما دخالت می کنند ، و شما می ترسید از تصمیمات خود دفاع کنید و مهم نیست که 18 ساله یا 30-50 ساله هستید.
  • احساس می کنید که دوستان و بستگان از مهربانی و روحیه شما سوء استفاده می کنند و خواسته ها ، زمان ، برنامه های شما را در نظر نمی گیرند.
  • شما رویاها ، فعالیت های مورد علاقه خود را از دست داده اید و دیگر به یاد نمی آورید که چه زمانی برای خود بدون احساس گناه کاری انجام داده اید.

نتیجه عدم آگاهی از مرزهای خود و ناتوانی در دفاع از آنها چیست؟

1. انفجار به بیرون - یک حمله شدید تهاجمی ، گویی به دلیل یک چیز کوچک ، "سقف منفجر شد".

2. انفجار در داخل - من خشم خود را به سمت دیگران به سمت خودم هدایت می کنم (از ترس برای نشان دادن خشم ، از قوانین "خوبی") و روان تنی ایجاد می شود: سردرد ، مشکلات قلبی ، آلرژی ، اضافه وزن و غیره.

3. ادغام با دیگری - زمانی مرزها نقض می شود که رابطه برای من مهمتر از خودم شود. اگر به خاطر رابطه به ضرر خودم عمل کنم.

4- سندرم "دختر خوب" رد خواسته های شخصی خود به نفع قوانین است که با تصویری که دیگران می خواهند ببینند ، مطابق خواسته آنها زندگی می کند. از این رو: گیجی ، افسردگی ، خستگی ، استرس مداوم ، کینه.

اگر مرزهای من نقض شود چه؟

1. باید به عنوان یک اصل بدیهی در نظر گرفته شود - من حق دارم که از خود (بدن ، دارایی ، خواسته ها ، زمان و غیره) برخوردار و محافظت کنم.

2. در تماس با دیگران متوجه احساسات خود شوید. اگر در فرآیند ارتباط احساس خشم ، اضطراب می کنم ، شاید مرزم را محدود کرده و نیازهای خود را بی ارزش جلوه می دهم.

3. از افکار خود آگاه شوید که مانع "نه" گفتن شما می شود:

- من باید صبور باشم ؛

- افراد خوب عصبانی نیستند ؛

- من یک خانه دار هستم و بنابراین نمی توانم در خانه درخواست کمک کنم ، این شغل من است.

- شما باید با همکاران و غیره دوست باشید.

4. یاد بگیرید

- بدون احساس گناه یا شرمندگی درخواست کمک کنید.

- به طور مستقیم در مورد خواسته ها و نیازهای خود صحبت کنید و منتظر حدس زدن دیگران نباشید.

- نه گفتن به اعمال ، خواسته های افراد دیگر ؛

- برای گفتن "بله" به آنچه نیاز دارم.

توصیه شده: