2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
نامه به شوهر بی وفا
تو با یه زن دیگه بهش خیانت کردی او یک ماه بعد به خانواده بازگشت: "متأسفم ، شیطان فریب داده است." همسرتان شما را بخشید ، شما را پذیرفت. و شش ماه بعد او در مورد طلاق صحبت کرد: "من دیگر نمی توانم این کار را انجام دهم ، میشا ، من خسته ام. من نمی خواهم." و اکنون شما سر خود را به صفحه کلید می کوبید ، همه دوستان را در شبکه های اجتماعی می بینید: "چه مشکلی دارد؟ بهبودی غیرممکن است. چرا؟"
"چرا گراسیم تصمیم گرفت خانم خود را پس از غرق شدن مومو ترک کند؟" - به این س youال ، شما میشا ، مانند بسیاری از دانش آموزان مدرسه ، یکبار در مقاله ای پاسخ دادید. "کرامت انسانی در قهرمان بیدار شده است ، و او متوجه شد که هنوز نمی تواند مانند گذشته زندگی کند" ، این چیزی بود که او باید در آن زمان بنویسد تا ارزیابی خوبی داشته باشد. اما شما بر مطالب تسلط ندارید ، به همین دلیل است که اکنون بسیار عصبانی هستید: "منطق کجاست؟ آیا او در تمام این مدت با خشم خفه شده بود؟"
درست است ، میشا. مهم نیست که دوستان شما با دختران برهنه روی آواتارهای خود چقدر سرگرم کننده هستند: "یک چپ خوب ازدواج را تقویت می کند!" ، خیانت ضربه محکمی به اتحاد زن و مرد است. چرا جاسوسان ، شرکای تجاری یا دوستان باید خیانت را آنطور که باید ارزیابی کنند ، اما همسرتان باید با آن متفاوت رفتار کند؟ فقط به خاطر اینکه با گل آمدی: "بیا همه چیز را فراموش کنیم عزیزم"؟ خونریزی ، خستگی ، همچنان از روی عادت به شما چسبیده است انگار که یک عزیز است ، خودش خوشحال بود: "بیا". اما هر دقیقه از زندگی بعدی شما همه چیز را به خاطر می آورد. فراموش کردن این که چاقویی در پشت خود دارید ، سخت است ، میشا.
"من او را باور نمی کنم. بنابراین او لبخند می زند ، چای می نوشد ، مرا لمس می کند ، می گوید" عزیز "، و من فقط فکر می کنم:" خیانتکار " - این را زنی به من گفت که تجربه مشابهی داشت. - او داد من بالا و من در چنین شوکی بودم ، فکر نمی کردم ، امیدوار بودم که اگر او برگردد راحت تر خواهد بود … و حالا ، معلوم می شود ، من باید دوباره خودم را به او باز کنم: "اوه عزیزم!" ، اگر شما قبلاً پذیرفته اند؟ من نمی توانم! متنفرم."
این زن درخواست طلاق نداد و زندگی خود را آغاز نکرد و عصبانی ناشنوا را پنهان کرد ، فقط در لیست ازدواج قرار گرفت. این خانواده از هم پاشیده نشده است. زیرا شوهرش اشک ها ، عصبانیت ها ، اتهامات او را تحمل می کرد. و او فقط تحمل نمی کرد ، دندان هایش را می فشرد ، او با هر عملی ثابت می کرد که احساسات او را درک می کند ، تشخیص می دهد که او حق آنها را دارد. او دوباره اعتماد کرد. به طوری که زنش متقاعد شده است که دیگر او را ترک نخواهد کرد. هر اتفاقی بیفتد. حتی اگر تا آخر عمر حرفهای خودش را بزند: "من تو را باور ندارم."
و شما ، میشا ، به محض اینکه همسر شما شروع به شکایت از درد کرد ، اخم کرد: "خوب ، تا آنجا که ممکن است!" سایکوئد: "ما توافق کردیم همه چیزهایی را که شما دوباره شروع می کنید فراموش کنیم! چرا من باید بارها و بارها ادعاهای شما را حواله کنم؟" می خواستی طوری زندگی کنی که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. اما این همه بود ، میشا. اگر می خواهید ازدواج خود را نجات دهید ، به آن اعتراف کنید. با مشکل خود روبرو شوید با کسی که دوستت دارد و ازت متنفر است گریه کن. توبه کردن. زانو بزن. در صورت لزوم یکبار ، دوباره ، و هزاران بار دیگر. هاوا ، میشا!
پرستاری از مرد مجروح شدیدی ، دیدن رنج او ، شنیدن نفرین هایش: "با من چه کرده ای! چه کرده ای!" این آسان نیست - زن زن نمی تواند این کار را انجام دهد. اما در غیر این صورت او را از دست خواهید داد. همسر شما به سادگی می میرد ، یک غریبه وجود خواهد داشت ، زنی که شما را تحقیر می کند ، که درخواست طلاق می کند: چرا باید با یک غریبه زندگی کند؟
و همچنین به یاد داشته باشید که زخم ، حتی اگر بهبود یابد ، هنوز از بین نمی رود. و 10 سال دیگر هر دو گاهی اوقات آن را احساس خواهید کرد. و 20 سال بعد ، وقتی به عکس های 2013 شما نگاه می کند ، عصبانی می شود: "این سالی بود که او به من خیانت کرد." آیا شما آماده این کار هستید؟ آیا مطمئن هستید که آماده اید؟ سپس برای شما آرزوی بهترین ها را دارم. هنوز هم روزهای خوشی را سپری خواهید کرد. خواهید دید.
توصیه شده:
عزیز ، من خواهم گفت یا چگونه بفهمم که چقدر برای او جالب هستید
اکنون منابع زیادی می نویسند که روابط زوجین به زن بستگی دارد. به طور کلی ، من با این موافقم: روابط عمدتا توسط یک زن ایجاد می شود و کیفیت آنها به او بستگی دارد. این تنها در مواردی اهمیت دارد که رابطه وجود داشته باشد و چیزی برای ساختن وجود داشته باشد و با چه کسی ، یعنی زمانی که مرد قبلاً خود را به نحوی نشان داده است و نشان داده است که این روابط را می خواهد و آماده است که آنها را برقرار کند یک مکان مهم در زندگی او این بدان معناست که در مرحله اولیه ، مقدار کمی به زن بستگی دارد.
کار در مقابل شوهر یا کار + شوهر
من عاشق کار هستم ، اما چرا؟ و چرا شوهرم از کار من خوشش نمی آید؟ چه کسی / چه چیزی را باید دوست داشته باشم؟ - گاهی اوقات ما هم کتلت و هم مگس را با هم مخلوط می کنیم تا راه درست خروج از درگیری را پیدا کنیم ، داخلی یا خارجی. و اولین قدم به سمت خروج ، جدایی است و دادن جایگاه به هریک از آنها.
چگونه از عصبانیت با شوهر خود جلوگیری کنیم؟ من همیشه اذیت می شوم. شوهر عصبانی می شود
وقتی با شوهر آینده خود ملاقات کردم ، فوران های غیرقابل کنترل خشم ، نفرت نسبت به او ، عصبانیت و تمایل دائمی برای از بین بردن رابطه ما وجود داشت. گاهی اوقات من فقط می خواستم او را نابود کنم و نمی فهمیدم چه اتفاقی می افتد ، زیرا او با من خوب رفتار کرد و هیچ اشتباهی نکرد.
شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد. چرا؟ دلایلی که شوهر در رابطه جنسی پیشقدم نمی شود؟
شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد؟ برای شروع گفتگو ، من یک مثال از موقعیت مرد و نامه ای از ایمیل خود را به شما می دهم: اسکندر ، 41 ساله. تجربه ازدواج من 16 سال است ، همسرم ایرینا ، دو دختر در حال بزرگ شدن هستند. بسیاری از مردم به خانواده ما حسادت می کنند ، برای بسیاری ما یک نمونه واقعی هستیم.
جزیره مادر شوهر: طعم ترش نفرت از مادر شوهر
جزیره مادر شوهر - یک فیلم پرفروش خانوادگی و یک فیلم ترسناک در همان زمان ، به ویژه هنگامی که خود را در جزیره مادر شوهر خود می بینید مانند یک خواب بد. چرا نفرت شما از عروس خود از پدرشوهرتان طعم ترش مزه نفرت دارد؟ هیچ بحثی در مورد سلیقه ها وجود ندارد ، اما به نظر می رسد اشتیاق من به طب چینی در حال نتیجه دادن است.