رابطه جنسی دلیل دوستیابی نیست

فهرست مطالب:

تصویری: رابطه جنسی دلیل دوستیابی نیست

تصویری: رابطه جنسی دلیل دوستیابی نیست
تصویری: Dr. Holakouee | دکتر هلاکویی بالاخره در دوستی رابطه جنسی داشته باشیم یا نه؟ 2024, آوریل
رابطه جنسی دلیل دوستیابی نیست
رابطه جنسی دلیل دوستیابی نیست
Anonim

منبع:

"من صدای زنگ را شنیدم ، اما شما نمی دانید او کجاست"

(ضرب المثل عامیانه)

تنها زمانی که طبقات بالا نمی توانند مانند گذشته زندگی کنند ،

اما طبقات پایین نمی خواهند ، انقلاب می تواند پیروز شود"

V. I. لنین

ما در مورد رابطه جنسی زیاد می شنویم ، در مورد آن زیاد صحبت می کنیم. اما چقدر در مورد رابطه جنسی به عنوان نیاز خودمان ، شادی ساده انسانی که به ما اجازه می دهد با دیگری ادغام شویم و احساس وحدت اولیه از جهان را بدست آوریم ، درک می کنیم؟

پیش از این ، خرد زندگی جنسی به دلایل زیادی پنهان بود ، اما واقعیت عدم وجود اطلاعات باعث ایجاد تخیلات مزاحم شد. به دلیل تحصیلات پایین اکثریت مردم ، روند و پیامدهای آن ترسناک و غیرقابل پیش بینی به نظر می رسید. ترس از اینکه بوسه ای ممکن است باردار شود ، ناباروری یا حتی مرگ ناشی از سقط جنین در ماما ، و همچنین وضعیت یک مادر مجرد آتش را بر آتش ترس در ذهن شعله ور کرد.

رابطه جنسی امتیاز افراد متاهل بود ، به عنوان یک قاعده ، اولین شب عروسی در واقع اولین شب برای همسران بود (و نه شب تجزیه هدایا).

همانطور که می دانید ، نهاد ازدواج تحت تأثیر عوامل زیادی - تاریخی ، فرهنگی ، اقتصادی ، اجتماعی است. با گذشت زمان ، جامعه تغییر کرد ، تحت تأثیر تغییر سیستم و باز شدن پرده ، فرهنگ تغییر کرد ، برای بقا دیگر نیازی به زندگی در اجتماعات نبود - انسان مدرن می تواند خود را تأمین کند ، و از نظر علمی و انقلاب تکنولوژیکی با یک انقلاب جنسی جایگزین شد.

انقلاب جنسی چه چیزی برای ما به ارمغان آورده است؟

بله ، این رشته آزادتر شده است ، اطلاعات زیادی در مورد اینکه چگونه و چگونه وجود دارد ، وسایل حفاظتی در برابر عواقب ناخواسته وجود دارد ، در صورت شکست وسایل نقلیه شخصی ، دستی ماهر از ماما وجود دارد. اما آیا ما آزادتر شده ایم؟ به این معنا ، آیا می توانیم در محلی که س beforeال پیش روی ماست آگاهانه انتخاب کنیم: رابطه جنسی داشته باشیم یا نباشیم؟

"برترین ها ، که نمی توانستند به روش قدیم" به وضوح از انقلاب جنسی استفاده کردند - تن اسکناس به سطل های بزرگ سرمایه داران رسانه ها ، تجار ، تولید کنندگان سرازیر شد. یک محصول جدید "SEX" وارد بازار شد و به اندازه مایع ظرفشویی روزانه (و همچنین به همان اندازه با ارزش) ضروری شده است.

قهرمان شرلوک هلمز (مجموعه تلویزیونی شرلوک ، بی بی سی ، 2011) می گوید: "جنسیت نشانه موفقیت است" و من نمی توانم موافق باشم که ما - معاصران عصر خودشیفتگی با خوشحالی آن را می بلعیم ، در پی کسب مدال "موفقیت"

رتبه بندی جنسیت از رئیس جمهور تا معلم روستا انجام می شود. لب های مرطوب ، سینه های گرد ، الاغ های تنگ ، مکعب های پرس ، نقاط طاس درخشان در کت ها از جلد مجلات به ما نگاه می کنند … مردان به آنها آموزش داده می شود که کلمات مناسب را بیان کنند و زن را در مکان های مناسب لمس کنند تا به این هدف برسند. مکان او (به معنای واقعی کلمه و مجاز). زنان با گذراندن دوره های مشاغل ضربتی ، روشهای مهار رفلکس خم شدن را نشان می دهند تا تکنیک فیلیگرن "گلو عمیق" را نشان دهند. رابطه جنسی دیگر نمی تواند بدون روان کننده ، کاندوم با سبیل ، تقویت کننده برانگیختگی انجام شود. رابطه جنسی دیگر چیزی صمیمی نیست ، به یک مهارت (مهارت) تبدیل شده است که می توان آن را "تقویت کرد" و باید نشان داده شود. همه می خواهند باور کنند که ترفندهای جنسی درهای بلوری را به سوی دنیای شگفت انگیز موفقیت باز می کند! یک شریک جدید ، نزدیک شدن سریع ، و به نظر می رسد ، کمی بیشتر ، و ما خود را در آستانه یک شروع شگفت انگیز خواهیم دید … و ما خود را در پایان … به نحوی بلافاصله و نامحسوس ، در پایان داستان افسانه ای ما ، جایی که دوباره باید نیرو جمع کنید و همه چیز را دوباره شروع کنید. آیا "طبقات پایین" فکر می کردند که چنین خواهد شد؟ آیا این آن چیزی است که آنها می خواستند؟ با گذراندن یک سری بی پایان از شرکای "یکبار مصرف" ، و ناامیدی دیگر را تجربه کرده اید ، این س whyال که چرا آزادی جنسی شادی مطلوب را به ارمغان نمی آورد ، خود به خود ایجاد می شود. اما آیا جواب می آید؟

چرا "هدایت مصرف کننده توسط بینی" بسیار آسان است؟ زیرا سازنده بازی با نیازها را یاد گرفته است.فروش ضد عرق برای اعتماد به نفس ، مکعب آب میوه برای خوشبختی در خانواده ، پودر سیاه برای روابط پایدار ، ابزارهای موفقیت ، ویاگرا برای جنسیت.

پول و رابطه جنسی اشیایی هستند که دارای حداکثر تعداد شبه نیاز هستند.

به عنوان مثال ، "من پول زیادی برای خرید لباس های زیبا و گران قیمت می خواهم" - بخوانید: می خواهم توجه ها را جلب کنم ، مورد توجه قرار بگیرم. "من یک ساعت گران قیمت می خواهم" - من می خواهم به رسمیت شناخته شود. "من می خواهم به ایبیزا بروم ، به Courchevel و غیره." - من می خواهم در میان کسانی قبول شوم که می توانند به آنجا بروند. "من می خواهم جراحی پلاستیک انجام دهم" - من می خواهم خودم را بهبود دهم ، تا بتوانم در نهایت قبول کنم. واضح است که این توصیف نسبتاً دلخواه است ، هر یک از ما چیزی در پشت چنین تمایلی خواهیم داشت. نکته اصلی این است که آگاهی از نیازهای ما زندگی را برای ما بسیار آسان می کند ، زیرا برآوردن یک نیاز آسان تر می شود (خوب ، یا درک اینکه در این مورد خاص یا با این شخص خاص نمی توان آن را برآورده کرد). رفتن به راه مستقیم ، نزدیک شدن به یک شخص و فهمیدن اینکه آیا او متقابلاً به شما علاقه دارد ، منطقی تر از شخم زدن در محل کار است ، به دلیل ارتقاء و حقوق ، گلوی همکاران خود را بخندید ، مبلغ مورد نظر را بخرید ، اقلام مارک مورد نظر را بخرید. و … احساس ناامیدی ، پوچی ، از این واقعیت که این امر یک ذره شما را به هدف مورد نظر شما نزدیک نکرد - نیاز واقعی برآورده نشد.

بنابراین رابطه جنسی ، تمایل جنسی ، جذابیت جنسی یک درخت جادویی است ، که هر کس نواری از میل خود را می بندد ، گاهی اوقات به دور از موضوعات جنسی (به هر حال ، در رسانه ها دو مفهوم آخر اشتباه گرفته می شود ، زیرا جذابیت جنسی به معنی جذابیت جنسی است) و جنسیت ترکیبی از داده های طبیعی انسان است که با تجلی و ارضای میل جنسی مرتبط است).

برای مثال ، موقعیتی را در نظر بگیرید که زن و مرد در یک شرکت مشترک با یکدیگر آشنا می شوند.

آنها عصر را با هم می گذرانند ، گپ می زنند ، سر یک میز مشترک سرگرم می شوند ، در پایان مهمانی ، او با مهربانی پیشنهاد می کند تا او را با تاکسی ببرد ، و در راه دیدار با او ، او موافقت می کند ، و در اینجا آنها در آپارتمان او با هم هستند … به نظر می رسد هر دو انتخاب می کنند که برای رابطه جنسی چه چیزی را انجام دهند. صبح از هم جدا می شوند و دیگر هرگز ملاقات نمی کنند. این که چقدر آنها نیاز خود به تماس جنسی را برآورده کرده اند ، با احساساتی که در پایان چرخه تماس تجربه می کنند ، درک می شود.

اگر نیاز واقعی دقیقاً در تماس جنسی بود ، هر دو احساس رضایت خواهند داشت ، به اصطلاح احساس سیری و آرامش.

و اگر نیاز واقعی متفاوت بود ، این احساس از احساس پوچی ، استفاده ، ناامیدی ، هیجان باقی مانده از اضطراب آشکار می شود.

اما شما می توانید از همان ابتدا به نیاز خود پی ببرید و در هر یک از مراحل چرخه تماس ، ما همیشه یک انتخاب داریم - ادامه ، توقف یا تغییر جهت جستجو برای امکان رضایت. و از آنجا که اغلب مشتریانی به ما مراجعه می کنند که فقط در آخرین مرحله از چرخه تماس ناامید می شوند ، پیشنهاد می کنم در هر مرحله متوقف شده و در مورد رفع و رفع مشکل در کجا و چه مشکلاتی بوجود آید.

اجازه دهید مثال فوق را مطابق طرح چرخه تماس یا چرخه ارضای نیاز ، پیشنهاد شده توسط P. Goodman ، در نظر بگیریم. این طرح برای تجزیه و تحلیل هر رویدادی اعم از فیزیولوژیکی و روانی و اجتماعی قابل اجرا است

بنابراین ، اولین مرحله "Precontact" است

در این مرحله ، به عنوان یک قاعده ، ما برخی از سیگنال ها را از درون احساس می کنیم - احساسات ، احساساتی که بوجود آمده است ، که به ما نشان می دهد که نیاز فعلی وجود دارد ، و ما بر اساس آن تفسیر می کنیم. اگر احساس خشکی دهان می کنیم ، می دانیم که تشنه هستیم. با تنش در قسمت تحتانی شکم ، می فهمیم که می خواهیم به توالت برویم. یک احساس آزاردهنده در قفسه سینه به ما می گوید که ما به شدت دلتنگ معشوق خود شده ایم.همه اینها با افزایش سطح برانگیختگی همراه است (کلمه برانگیختگی در اینجا به معنی افزایش انرژی لازم برای انجام یک عمل است).

توجه به این نکته ضروری است که در یک برهه از زمان فرد نیازهای زیادی دارد و هر یک از آنها شدت خاصی دارد. یک فرد می تواند به طور همزمان یک نیاز را برآورده کند ، به عنوان یک قاعده ، شارژترین ، فوری ترین. هنگامی که این نیاز برآورده می شود ، دیگری که بیشترین بار را از بقیه دارد ، به سطح می رسد. به عنوان مثال ، اگر گرسنه هستید ، اما به طرز غیرقابل تحملی می خواهید از توالت استفاده کنید ، وقتی به خانه می آیید ، اولین کاری که می کنید رفتن به دستشویی و سپس آشپزخانه است.

دشواری این مرحله این است که تشخیص این نیاز برای برخی افراد بسیار دشوار است. این امر به ویژه برای کسانی که نیازهای دوران کودکی آنها توسط دیگران قابل توجه نادیده گرفته شده یا تحمیل شده است دشوار است. به عنوان بزرگسالان ، چنین افرادی در مرحله پیش از تماس نمی توانند بفهمند که چه می خواهند. آنها مضطرب هستند و مانند گرسنگی آن را تجربه می کنند و برای کاهش شدت اضطراب به یخچال می روند تا شکم خود را پر کنند. اگر شرم دارید ، می توانید الکل بنوشید ، این امر کنترل Super Ego را تضعیف می کند و برای مدتی ، شرمندگی کمتر قابل توجه می شود. اگر دیگری آسیب دید ، می توانید تمام خشم کودکانه خود را بر روی او بریزید ، بدون اینکه متوجه آسیب پذیری و نیاز خود به چیز دیگری شوید. در مورد برانگیختگی جنسی نیز چنین است - به راحتی می توان آن را با اضطراب ناشی از نزدیک شدن ، با هیجان شرم ، با میل به صمیمیت ، نیاز به تشخیص اشتباه گرفت.

لحظه بعدی که شرایط را پیچیده می کند ، پذیرش خواسته های طرف مقابل برای خواسته های خود است. اغلب در خانواده درمانی برای زوج ها ، می شنویم که چگونه یکی از شرکا از کلمه "ما" استفاده می کند - "ما فکر می کردیم" ، "ما می خواستیم" ، "ما تصمیم گرفتیم". و وقتی درمانگر این س asksال را مطرح می کند که آیا این به طور خاص فکر ، میل ، تصمیم شما بوده است ، معلوم می شود که در واقع شریک زندگی به سادگی خواسته های دیگری را برای خود گرفته است. این امر به دلایل مختلف اتفاق می افتد ، اما نتیجه همیشه یکسان است - کسی زندگی می کند و نیازهای خود را درک می کند ، و کسی ، مانند یک ماهی ، از آنچه دیگران ارائه می دهند راضی است.

قهرمانان نمونه ما با حداقل تفسیر حالت خود به عنوان برانگیختگی جنسی ، به مرحله دوم چرخه تماس می روند.

مرحله دوم "تماس" است

در این مرحله ، توجه ما به جهان خارج جلب می شود ، تا شیئی مناسب برای برآوردن نیاز پیدا کنیم. در اینجا ما گزینه های احتمالی را در نظر می گیریم ، یکی را انتخاب کرده و بقیه را کنار می گذاریم.

خوب ، البته ، در اینجا این یک شی است ، شما می گویید. برای یک زن ، این یک آشنای جدید فوق العاده است که او را به طرز احساسی دور کمر بغل می کند ، با نگاهی "چرب" از صمیم قلب به او نگاه می کند و او را دعوت می کند تا عصر را ادامه دهد. برای یک مرد ، این او است ، کسی که سه پسر دیگر از همان شرکت سعی کردند از او مراقبت کنند ، و اکنون او ماهرترین و ماهرترین است که او را با تاکسی به دانشکده لیسانس خود می برد.

آیا اینطور است؟ این انتخاب چگونه انجام شد؟

همه ما به خوبی هرم A. Maslow را به خاطر می آوریم ، که در آن نیازها به صورت سلسله مراتبی مرتب شده اند. تا زمانی که نیازهای سطح پایین برآورده نشود ، برآوردن نیازهای بالاترین سطح ممکن نیست. پایین ترین سطح از نظر A. Maslow نیازهای فیزیولوژیکی از جمله رابطه جنسی است. سطح دوم نیاز به امنیت است. شاید گرسنگی قوی تر از نیاز به امنیت باشد ، اما رابطه جنسی؟ اریکسون ، در نظریه رشد شخصیت روانی - اجتماعی خود ، می نویسد که تضمین رشد طبیعی ، احساس امنیت و دوست داشتن جهان است. آزمایشات هارلو با بچه میمون ها نشان داد که ایمنی اساس فعالیت شناختی و علاقه به دنیای اطراف آنها است. و شاید دیدگاه اخیر به من نزدیک باشد. تجربه یک شیء به عنوان ایمن و دوستانه به شما امکان می دهد تا به آن نزدیک شوید و تعامل را شروع کنید. در فرآیند تعامل ، می توان اعتماد را تقویت کرد و روند تشخیص را ادامه داد ، یا احساس بی اعتمادی و خروج از تماس.تحقیقات در مورد مشکلات جنسی نشان داده است که عدم اعتماد به شریک زندگی باعث ایجاد بسیاری از مشکلات جنسی می شود. رابطه جنسی شامل قرار دادن خود در دست شریک زندگی است. طبیعی بودن رفتار جنسی و اصالت بیان خود بستگی به این دارد که چقدر به شریک زندگی خود اعتماد دارید ، آیا از ترس سوء تفاهم ، شرمندگی و محکومیت خود می ترسید. اگر همسری که با او ارتباط برقرار می کنید اعتماد به نفس ایجاد نکند ، حل و فصل مرزهای بین شرکا که اساس ارگاسم است نیز قابل کنترل نیست.

دانشمندان در حال تحقیق روی مغز انسان مرکزی را کشف کرده اند که مسئول ایجاد حس اعتماد است. ناخودآگاه ، تصمیم در مورد اینکه آیا می توانم به شخص مقابل اعتماد کنم ، در چند ثانیه گرفته می شود. اما تا زمانی که این تصمیم آگاهانه نشود ، زمان زیادی طول می کشد ، البته هرکدام به روش خود. در درمان ، گاهی اوقات مراجعه كننده ماهها طول می كشد تا احساس كند كه می تواند به درمانگر اعتماد كند.

بنابراین ، چگونه زن و شوهر نمونه ما تصمیم می گیرند با 3 ساعت قبل ملاقات داشته باشند؟

نادیده گرفتن مرحله تأیید شریک می تواند چراغی باشد که میل به داشتن رابطه جنسی در چنین شرایطی جانشین نیازهای دیگر است. این می تواند منحرف کننده باشد - من می خواهم با ماشا رابطه جنسی داشته باشم ، اما او در دسترس نیست ، سپس با شخصی که در حال حاضر در دسترس است ، رابطه خواهم داشت. یا پرفروش - من می خواهم به من توجه شود ، از جمعیت جدا شوم ، از او خواستگاری کنم ، اغوا شوم ، و اکنون با بی حالی به طرف مقابل نگاه می کنم ، و لحظه ای بعد من در حال حاضر برای او یک استریپتیس می رقصم. بازاندیشی - من عصبانی هستم که یک آشنای جدید مرا به رختخواب می کشاند ، و من شروع به سرزنش خودم به خاطر بی پروایی ، رعایت نکردن ، ناتوانی در گفتن "نه" می کنم. فرافکنی - من او را از شرکت به خانه بردم ، دوستان من مطمئن هستند که من با او می خوابم و باید با او بخوابم.

مرحله سوم "تماس کامل" است

این لحظه ای است که احساسات جسمانی مبهم ، با به دست آوردن طرح و موضوع رضایت ، منجر به از بین رفتن مرزهای بین موضوع و شی می شود. فاعل و شی با هم ادغام می شوند ، در صورت برآوردن فوری نیاز به یکدیگر نفوذ می کنند. در مثال ما ، این فرایندی است که شرکا در آغوش یکدیگر قرار می گیرند.

اعتماد و حذف کنترل در این مرحله کلید یکپارچگی صحیح شی و موضوع خواهد بود که در یکدیگر حل می شوند ، لذت واقعی را دریافت می کنند و منجر به نتیجه مطلوب می شوند. اما از آنجا که هم در مرحله اول و هم در مرحله دوم نیاز واقعی برآورده نشد ، دو مرحله از چرخه تماس "به طور خودکار" گذشت ، تنظیم زنگ هشدار تنها با کمک کنترل امکان پذیر خواهد بود. پس این جنس چگونه خواهد بود؟ در روند مقاربت ، همه خود را از حالت استعاره مشاهده خواهند کرد و ارزیابی خواهند کرد که آیا دروغ می گویم یا حرکت می کنم ، آیا دستکاری های مشابهی را انجام می دهم ، اگر چیزی را از شریک زندگی خود می خواهم ، اگر در مورد آن بگویم چگونه به نظر خواهم رسید؟ و همچنین برای کنترل شریک زندگی به طوری که خدای ناکرده او مکان اشتباهی را لمس نکند ، با زاویه خاصی با سرعت خاصی حرکت کند و غیره. و سپس ، مدتها قبل از فینال ، شرکت کنندگان در این فرایند با این واقعیت کنار می آیند که این روند فقط باید به اتمام برسد ، حداقل به صورت رسمی ، چند آه سنگین برای تقلید از شکست ، به شرکا اجازه می دهد چهره خود را حفظ کنند و هنوز متوقف شود

مرحله چهارم "پس از تماس" است

در حالت ایده آل ، هنگامی که مرحله تماس کامل به پایان می رسد ، مرزها بازیابی می شوند و ما رضایت را تجربه می کنیم ، به اصطلاح "سیری". در این مرحله ، تجربه به دست آمده جذب می شود.

در اینجا ، از نظر تئوری ، زن و شوهر ما باید به این فکر کنند که رابطه جنسی آنها چقدر خوشایند بود ، چه نوع ارگاسمی بود ، در صورت وجود ، دلپذیرترین / ناخوشایندترین لحظات را ثبت کنند ، تجربه را مفید / بی فایده و غیره ارزیابی کنند. تجربیات به تدریج در پس زمینه ناپدید می شوند ، نیازهای دیگر ظاهر می شوند و چرخه جدیدی از ارضای نیاز جدید آغاز می شود.

با این حال ، از آنجا که ادغام واقعی به دلیل مرزهای غیرقابل نفوذ وجود نداشت ، به سختی هیچ یک از شرکا احساس رضایت خواهند کرد.اضطراب مبهم به شما می گوید که چیزی اشتباه است ، اما دقیقاً مشخص نمی شود. کسی آن را بر اساس کاستی های خود ، کسی در مورد کمبودهای شریک زندگی ، مسمومیت با الکل ، آب و هوا ، موقعیت ستارگان … یک چیز روشن می شود - یک تمایل واضح برای شخصی که در کنار او خوابیده است تا در اسرع وقت ترک کند.. احساسات در مراحل قبلی تماس نادیده گرفته می شوند و انتقام به مرحله پس از تماس باز می گردد. این اضطراب ، خجالت ، بی حوصلگی و شرم پیش از تماس است ، این بیزاری از بدن دیگران (بدن افراد غیر نزدیک) از تماس است ، این عصبانیت ، کینه ، ناتوانی در تماس کامل است ، این کاهش ارزش خود است ، دیگری و هر اتفاقی که پس از تماس روی داد. راه اندازی مکانیسم شناسایی فرافکنی به ما امکان می دهد تا به نتیجه ای برسیم که با اعتقادات خود آنها مغایرت ندارد - همه مردان فقط می خواهند مرا به رختخواب بکشانند ، یا همه زنان بی پروا رفتار می کنند و می توانند به راحتی به رختخواب کشانده شوند (متر)

با این حال ، این یک فرصت دیگر برای درک نیاز واقعی شما است. اما ، از آنجا که احساسات شدید آنقدر غیرقابل تحمل است که نمی خواهم در آنها فرو بروم ، فراموش کردن / جابجایی همه چیز ، کاهش ارزش آن آسان تر است - "مهم نبود ، برای من معنی نداشت".

اما شما می گویید فیزیولوژی ، یک نیاز طبیعی چیست؟ O. Kernberg می نویسد که برانگیختگی همیشه با یک شیء ، فقط با یک شیء اولیه همراه است ، که تجربه همجوشی و خواسته های تمایز نیافته را در مرحله همزیستی با مادر منعکس می کند.

ابتدا کودک با تمام بدن خود احساس برانگیختگی می کند ، سپس با بزرگ شدن فرد ، هیجان در دستگاه تناسلی متمرکز می شود. یک فرد بالغ (از نظر روانشناسی) برانگیختگی جنسی را در زمینه تمایل شهوانی به دیگری تجربه می کند.

با عشق جنسی بالغ ، میل شهوانی به میل به برقراری رابطه با یک شیء خاص تبدیل می شود و دلالت بر نوعی تعهد در زمینه احساسات ، جنس و ارزشها دارد.

بنابراین ، برانگیختگی پراکنده ، که در آن "من نمی دانم چه کسی را می خواهم ، و نمی خواهم چه کسی را می شناسم" ، نشانه ای از هیجان نوزادان است ، جایی که مورد تخلیه معنی و ارزشی ندارد ، زیرا در این لحظه فقط شیء اولیه دوران کودکی آنها در این شیء دیده می شود … دریافت لذت از حرکات موزون به تدریج کاهش می یابد یا از بین می رود اگر عمل جنسی شامل زمینه وسیع تر رابطه نباشد و طیف وسیعی از نیازهای همجوشی ناخودآگاه را برآورده نکند. بنابراین ، رابطه جنسی غالباً در نتیجه از بین بردن مرزها و ادغام با یک دوست عزیز ، جهان ، جهان ، به عنوان یک فرایند پیش پا افتاده برای تحریک دستگاه تناسلی در انتظار رهایی ، به جای ارگاسم فوق العاده و طبیعی ، تبدیل می شود. بخش جدایی ناپذیری هستند

بدون این که بدانند ، افراد رابطه جنسی کامل را با بازی های جنسی جایگزین می کنند. E. Bern می نویسد: "بازی های جنسی" به شما اجازه می دهد از رویارویی ، مسئولیت ، دلبستگی اجتناب کنید "و از همه مهمتر ، بازی های جنسی نیازهای دیگری را غیر از رابطه جنسی یا به جای رابطه جنسی برآورده می کند: نفرت ، خشم ، عصبانیت ، ترس ، گناه ، شرم ، خجالت … برخی مجبور می شوند عشق را جایگزین کنند. " در نتیجه ، با رنج و ایجاد ظاهر رفاه ، افراد به جای داشتن در روابط خود به بازی ادامه می دهند …

ادبیات

  1. Lebedeva N. M.، Ivanova E. A. سفر به گشتالت: نظریه و عمل - SPb.: Rech ، 2004.
  2. Perls F. ، Goodman P. نظریه گشتالت درمانی. - م.: موسسه تحقیقات عمومی بشردوستانه ، 2001.
  3. Ginger S. ، Ginger A. Gestalt - درمان با تماس / ترجمه. با fr E. V. Prosvetina. - SPb.: ادبیات ویژه ، 1999.
  4. Kernberg O. روابط عشق: هنجار و آسیب شناسی. - انتشارات "کلاس"
  5. برن E. بازی های جنسی.

توصیه شده: