برخورد با افرادی که عصبانی می شوند - دو استراتژی ساده و پیچیده

فهرست مطالب:

تصویری: برخورد با افرادی که عصبانی می شوند - دو استراتژی ساده و پیچیده

تصویری: برخورد با افرادی که عصبانی می شوند - دو استراتژی ساده و پیچیده
تصویری: خشم و عصبانیت، قسمت یازدهم : در درون آدمهای عصبانی چه مراحلی می گذرد؟ (مراحل دهگانه عصبانیت) 2024, آوریل
برخورد با افرادی که عصبانی می شوند - دو استراتژی ساده و پیچیده
برخورد با افرادی که عصبانی می شوند - دو استراتژی ساده و پیچیده
Anonim

چنین حکایتی وجود دارد: "روانشناس به من گفت:" نامه ای به کسی که باعث عصبانیت تو می شود بنویس و او را بسوزان. "- خوب. و با نامه چه باید کرد؟ " حالا جدی. موضوع بسیار کلی است و هرکسی می تواند معنای خاص خود را با "خشمگین" داشته باشد. و با این حال ، برخی از قوانین کلی وجود دارد - اگر آنها را رعایت کنید ، راحت تر خواهید فهمید که چه کسی و چرا را عصبانی می کند و همچنین با این همه چه باید کرد.

1. همین احساس "عصبانی" می کند

احتمالاً تقریباً همه حداقل یکبار در زندگی خود گفته اند که همه چیز او را عصبانی می کند. در عین حال ، برای هر فرد ، این "خشمگین" بیشتر مخصوص خود او خواهد بود. به عنوان مثال ، برای یک نفر فقط خشم خواهد بود ، که در آن می خواهید به صورت خود ضربه بزنید (یعنی حمله کنید) ، و بینایی تار می شود. دیگری احساس می کند "من در گوشه ای هستم" (و من می خواهم گریه کنم و نفس کشیدن سخت است). سومی و چهارمی چیز دیگری دارند. گزینه های زیادی وجود دارد.

بنابراین: اولین و اصلی ترین کاری که می توان انجام داد این است که "خشمگین" خود را نوعی استعاره بنامید (برای پاسخ به این س:ال که به نظر می رسد چگونه است؟) ، و سپس به دنبال مکان ، کی و با گذشته در گذشته باشید. احساس تکرار شد و اگر حداقل یک بار در گذشته همین احساس وجود داشت ، نکته در شخص عصبانی نیست ، بلکه در این واقعیت است که یک بار شما یک واکنش احساسی داشتید ، و این واکنش احساسی تکرار می شود و تکرار خواهد شد ، و با افراد مختلف و در زمینه های مختلف ، و شما باید با آن کار کنید.

تکنیک های Nlpers (مانند "تغییر سابقه شخصی" ، "تجدید چاپ" و برخی دیگر) به خوبی با واکنش های احساسی مکرر کار می کنند. البته در زمینه های دیگر نیز ابزارهایی برای کار با این مورد وجود دارد.

2. عصبانی می شود که شخصی کاری را انجام می دهد (یا به خود اجازه می دهد کاری را انجام دهد)

در اینجا دو جنبه وجود دارد: اولین مورد در مورد شکستن مرزها ، دومی در مورد سایه است. اول ، در مورد اولین. به عنوان مثال ، اگر فردی هنگام برقراری ارتباط با شما در محدوده بدن قرار می گیرد یا در محل کار یک ساندویچ سیر می خورد (واقعاً به این فکر نمی کند که در حال حاضر برای همکاران چگونه است) ، یا سوالات بسیار شخصی می پرسد ، یا درخواست ناخواسته می دهد توصیه ، سپس صحبت در مورد شکستن مرزها است. که در این مورد باید از آن دفاع کرد. حداقل ، صدایی را که مناسب شما نیست (ترجیحاً ، بدون احساسات غیر ضروری). شاید فکر می کنید آن شخص باید حدس می زد که شما بوی سیر را در محل کار دوست ندارید - اما برای او این طبیعی است ، یعنی نمی داند. شما نیاز به صدا دارید. و سپس به وضعیت نگاه کنید.

جنبه دوم. رفتار تحریک کننده شخص دیگر ممکن است نشان دهد که شما چیزی را به خودتان حرام می کنید ، آن را می خواهید و طرف مقابل آن را نشان می دهد. سایه موضوعی است که همزمان ساده و پیچیده است. از یک سو ، همه چیز ساده و نابغه است: اگر یک بار در دوران کودکی خود را از به هم ریختن منع کرده باشم ، از افرادی که به خود اجازه انجام این کار را می دهند عصبانی می شوم. در این مورد ، تحریک من نشان دهنده این واقعیت است که من به خودم صدمه زده ام. مشکل اینجاست که وقتی سعی می کنید کار کنید ، معمولاً با مقاومت قوی روبرو می شوید. نکته مثبت این است که هنگام تمرین سایه ، یک منبع معمولاً منتشر می شود و اغلب بسیار غیر معمول است.

هیچ کس واقعاً نیازی به زدن صورت ندارد) شما نیز بسوزانید)

توصیه شده: