2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
چنین حکایتی وجود دارد: "روانشناس به من گفت:" نامه ای به کسی که باعث عصبانیت تو می شود بنویس و او را بسوزان. "- خوب. و با نامه چه باید کرد؟ " حالا جدی. موضوع بسیار کلی است و هرکسی می تواند معنای خاص خود را با "خشمگین" داشته باشد. و با این حال ، برخی از قوانین کلی وجود دارد - اگر آنها را رعایت کنید ، راحت تر خواهید فهمید که چه کسی و چرا را عصبانی می کند و همچنین با این همه چه باید کرد.
1. همین احساس "عصبانی" می کند
احتمالاً تقریباً همه حداقل یکبار در زندگی خود گفته اند که همه چیز او را عصبانی می کند. در عین حال ، برای هر فرد ، این "خشمگین" بیشتر مخصوص خود او خواهد بود. به عنوان مثال ، برای یک نفر فقط خشم خواهد بود ، که در آن می خواهید به صورت خود ضربه بزنید (یعنی حمله کنید) ، و بینایی تار می شود. دیگری احساس می کند "من در گوشه ای هستم" (و من می خواهم گریه کنم و نفس کشیدن سخت است). سومی و چهارمی چیز دیگری دارند. گزینه های زیادی وجود دارد.
بنابراین: اولین و اصلی ترین کاری که می توان انجام داد این است که "خشمگین" خود را نوعی استعاره بنامید (برای پاسخ به این س:ال که به نظر می رسد چگونه است؟) ، و سپس به دنبال مکان ، کی و با گذشته در گذشته باشید. احساس تکرار شد و اگر حداقل یک بار در گذشته همین احساس وجود داشت ، نکته در شخص عصبانی نیست ، بلکه در این واقعیت است که یک بار شما یک واکنش احساسی داشتید ، و این واکنش احساسی تکرار می شود و تکرار خواهد شد ، و با افراد مختلف و در زمینه های مختلف ، و شما باید با آن کار کنید.
تکنیک های Nlpers (مانند "تغییر سابقه شخصی" ، "تجدید چاپ" و برخی دیگر) به خوبی با واکنش های احساسی مکرر کار می کنند. البته در زمینه های دیگر نیز ابزارهایی برای کار با این مورد وجود دارد.
2. عصبانی می شود که شخصی کاری را انجام می دهد (یا به خود اجازه می دهد کاری را انجام دهد)
در اینجا دو جنبه وجود دارد: اولین مورد در مورد شکستن مرزها ، دومی در مورد سایه است. اول ، در مورد اولین. به عنوان مثال ، اگر فردی هنگام برقراری ارتباط با شما در محدوده بدن قرار می گیرد یا در محل کار یک ساندویچ سیر می خورد (واقعاً به این فکر نمی کند که در حال حاضر برای همکاران چگونه است) ، یا سوالات بسیار شخصی می پرسد ، یا درخواست ناخواسته می دهد توصیه ، سپس صحبت در مورد شکستن مرزها است. که در این مورد باید از آن دفاع کرد. حداقل ، صدایی را که مناسب شما نیست (ترجیحاً ، بدون احساسات غیر ضروری). شاید فکر می کنید آن شخص باید حدس می زد که شما بوی سیر را در محل کار دوست ندارید - اما برای او این طبیعی است ، یعنی نمی داند. شما نیاز به صدا دارید. و سپس به وضعیت نگاه کنید.
جنبه دوم. رفتار تحریک کننده شخص دیگر ممکن است نشان دهد که شما چیزی را به خودتان حرام می کنید ، آن را می خواهید و طرف مقابل آن را نشان می دهد. سایه موضوعی است که همزمان ساده و پیچیده است. از یک سو ، همه چیز ساده و نابغه است: اگر یک بار در دوران کودکی خود را از به هم ریختن منع کرده باشم ، از افرادی که به خود اجازه انجام این کار را می دهند عصبانی می شوم. در این مورد ، تحریک من نشان دهنده این واقعیت است که من به خودم صدمه زده ام. مشکل اینجاست که وقتی سعی می کنید کار کنید ، معمولاً با مقاومت قوی روبرو می شوید. نکته مثبت این است که هنگام تمرین سایه ، یک منبع معمولاً منتشر می شود و اغلب بسیار غیر معمول است.
هیچ کس واقعاً نیازی به زدن صورت ندارد) شما نیز بسوزانید)
توصیه شده:
عصبانی می شوم ، عصبانی می شوم ، متنفر می شوم. چگونه از پرخاشگری خود استفاده کنیم
نویسنده: النا میتینا منبع: elenamitina.com.ua بدون استثنا ، همه مردم طبیعتاً تهاجمی هستند. فقط به این دلیل که دندان داریم و گوشت می خوریم. اگر کسی به شما می گوید "من تهاجمی نیستم" یا "پرخاشگری برای من بیگانه است" او را باور نکنید.
ترفند طلایی برای کنترل احساسات پیچیده مشتری
یک بار موردی پیش آمد. از یکی از زنان خواسته شد رابطه خود را با شوهر سابقش که ده سال پیش از او طلاق گرفته بود ، پایان دهد. و او هنوز از دست او عصبانی است ، هنوز با او رابطه منفی دارد. در کلمات ، او می گوید: "بله ، من مدتها پیش او را بخشیدم.
چرا افرادی که به روان درمانی مراجعه می کنند موفق تر می شوند؟
لحظه ای که افرادی که تحت روان درمانی قرار گرفته اند بسیار موفق تر می شوند ، احتمالاً برای هیچ کس مخفی نیست. اما چرا این اتفاق می افتد و روان درمانی چه عوارضی دارد ، بگذارید امروز به آن نگاه کنیم. درک این نکته مهم است که در این مورد من در مورد روان درمانی غیرپزشکی ، روان درمانی برای افراد سالم و سطح روان رنجوری سازماندهی شخصیت صحبت خواهم کرد.
روان درمانی ساده است. نحوه برخورد با گذشته
اغلب ، افرادی که در دوران کودکی آسیب دیده اند از خود می پرسند - تغییر چگونه اتفاق می افتد؟ به طور خاص چه باید کرد؟ برای پیشروی از کجا می توان پشتیبانی پیدا کرد؟ به هر حال ، دوران کودکی را نمی توان تغییر داد. سوالات عالی هستند ، منظور آنها این است که فرد تغییر می خواهد و سعی می کند کاری برای آنها انجام دهد.
آدمهای خوب عصبانی نمی شوند
اخیراً شاهد صحنه ای غیرمعمول بودم که در آن سه نفر شرکت کردند: پدر ، دختر و یک دایناسور. در یک شهربازی کودکان ، یک دختر شش ساله در کنار یک دایناسور نشسته بود که غرش می کرد و دیوانه وار تکان می خورد. دختر بچه خندید و کنترل پنل را کاملاً نادیده گرفت - او از یک دایناسور وحشی خوشش می آمد.