2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
"پدر"
دستت را به من بده ،
ازم حمایت کن!
به من نور بده!
-کمکم کنید
ببین من کی هستم.
سلام ، خواننده عزیز ، مشتری ، همکار ، دوست!
در اینجا مورد مشتری دیگری وجود دارد که پیشنهاد کننده است و درک جدیدی را ایجاد می کند.
والدین و فرزندان ، انتظارات والدین و نگرانی های کودکان.
یکی از دوستان من در مورد پسرش درخواست کرد.
پسر هنوز به دبیرستان نقل مکان نکرده است و به کشتی مشغول است. اصل درخواست این است که به عنوان یک کشتی گیر هنگام ورود به رینگ ترس شدید را تجربه می کند ، اما شجاعانه با رقبای "وزن پایین تر" مبارزه می کند ، در حالی که تجربه مبارزه با حریف قوی تر منجر به شکست شد.
والدین به طور سنتی از او حمایت می کنند و با کلمات و فریادهای "بیا!" ، "ضرب و شتم" فریاد می زنند. و غیره.
از یک سو ، کودک حمایت آنها را احساس می کند و از سوی دیگر ، در جلسه اعتراف می کند که اگر والدین در سالن نباشند ، برای او راحت تر خواهد بود.
من فکر می کنم چنین تناقضی برای بسیاری از افراد آشنا است ، هنگامی که به حمایت نیاز است و در عین حال ، هنگامی که کسانی که از آنها به آنها نیاز دارید به شما نگاه می کنند ، به نظر می رسد بهتر است اینطور نباشد.
شرم آور است … بله ، گاهی اوقات کودک از رفتار فعال والدین شرم می کند ، اگر این داستان در خانواده پشتیبانی نشود (در خانه - یک چیز ، در ملاء عام - دیگری).
علاوه بر این ، پسر دارای تناقض دیگری در چهره خود است - او بین اقتدار پدر و مربی شکاف دارد.
مربی آنطور که باید آموزش می دهد ، این شغل او است ، اما پدر نیز تدریس می کند ، اگرچه خودش به کشتی مشغول نیست.
و افسوس ، پدر بدون انتقاد ، با روحیه "آیا شما ضعیف هستید؟" و غیره.
من به این س whyال پاسخ نمی دهم که چرا پدر اینگونه رفتار می کند (اغلب والدین آنچه را که خود دریافت نکرده اند می دهند ، بدون اینکه فکر کنند این کودک متفاوت است ، نه مانند آنها و نیازهای او متفاوت است) ، بلکه توجه شما را به این موضوع جلب می کنم. واقعیت این است که برای یک کودک مهم است که توسط هر کسی ، از جمله مرجع اصلی - پدر ، پذیرفته شود. هرکسی هم برنده است و هم بازنده.
و انتقاد از پدرم در اینجا اصلاً ضروری نیست.
پسر با تردید پاسخ می دهد که وقتی پدرش از تماشاگران به او فریاد می زند که چگونه در حین نبرد ضربه بزند ، برنده می شود.
اما با پیشرفت داستان ، شهادت متفاوت می شود و گیج می شود.
ما با ترس از طریق نقاشی کار می کنیم ، سپس از او می خواهم چیزی را بیابد که به او قدرت و شجاعت می بخشد (من دوباره از EOT مورد علاقه ام استفاده می کنم) و نتیجه دیری نمی رسد.
ناخودآگاه کودک هنوز خالص است و فوراً و کارآمد کار می کند!
پسر رنگ آبی مورد علاقه خود را به خاطر می آورد و یک ابر آبی ایجاد می کند که وارد آن می شود و با اطمینان تکنیک ها و تکنیک های کشتی را همانطور که مربی آموزش داد به من نشان می دهد.
اکنون ، هر بار قبل از بیرون رفتن ، او به یاد می آورد (مادر به یاد می آورد) ابر آبی خود را استفاده می کند و از آن استفاده می کند.
اما ترس وجود دارد و نه از ترس طرف مقابل ، بلکه از منبع عمیق تری ناشی می شود.
من می خواهم آرزو کنم قهرمان کوچک به خاطر یک پیروزی دیگر ، نه در والدینش ، در رینگ شکست بخورد. پیروزی پذیرش بدون قید و شرط - توسط هر کسی.
بسیاری از ما با این حلقه آشنا هستیم - یک حلقه سازگاری به هر قیمتی ، هنگامی که میله تعیین می شود و اگر ارتفاع گرفته نشود ، ترسناک است ، ترسناک از دست ندادن به دشمن ، و ترس از دست دادن عشق به کسی چه کسی برای شما الگو است ، هم خدا و هم پدر!
گاهی اوقات برای والدین دشوار است که الوهیت را رها کرده و نقاط ضعف خود را بپذیرد ، اما فقط این رویکرد به کودک این توانایی را می دهد که نفس بکشد و مانند یک پدر ، مانند پدر و مادر احساس کند.
کار به درخواست یکبار انجام شد. مدتی ترس عقب نشینی کرد و معلوم نیست "ابر آبی" چقدر دوام خواهد آورد.
من هنوز گاهی اوقات از چنین تکنیک های جادویی استفاده می کنم ، اما من یک فرد بزرگسال هستم و می دانم که این یک راه درمان نیست ، بلکه یک حمایت از درون است.
اما مبارز کوچک از بیرون منتظر او است ، از جمله - در انتظار پذیرش کامل در تمام طبیعت انسانی خود!
من معتقدم او مطمئناً موفق خواهد شد و امیدوارم روزی پدرش را در درون خود شکست دهد ، زیرا راه دیگری برای بلوغ وجود ندارد.
مقاله بعدی در این باره است.
توصیه شده:
شش "حلقه" کمرویی
جامعه هراسی ، ترس از صحبت در جمع ، اضطراب هنگام برقراری ارتباط یا خجالتی بودن تقریباً همه نام یک پدیده یکسان هستند که بستگی به شدت احساسات همراه یا میزان اجتناب از موقعیت های خاص دارد. و به طور کلی ، مهم نیست که این مشکل را از کجا آورده اید ، که شما را در زندگی محدود می کند یا باعث می شود در شرایط خاص احساس شرم و اضطراب کنید - از دوران کودکی والدین یا مادربزرگ های دوست داشتنی که هرگز از تکرار خسته نشده اند:
زندگی مثل یک تریلر است
من یک تریلر روانشناختی دیگر ("مرد نامرئی" 2020) را تماشا کردم و تحریک شدم. احتمالاً ، برای کسی که هرگز در موقعیت مشابهی نبوده است بسیار دشوار است که بفهمد این گروتسک نیست. این خالص ترین حقیقت است. یک فیلم عالی فیلم برداری شده درباره آن واقعیت وحشتناک که قابل مشاهده نیست.
سناریوی زندگی چرا همه چیز در زندگی من در یک حلقه تکرار می شود؟
آیا با این واقعیت روبرو شده اید که رویدادهای منفی بارها در زندگی شما تکرار شده است که شما به هر طریق ممکن سعی کرده اید آن را تغییر دهید ، اما هیچ نتیجه ای نداشته است؟ و شما نمی توانید بفهمید که چرا اینطور است. فکر می کنم بله! بنابراین ، من می خواهم اطلاعاتی را با شما به اشتراک بگذارم که به شما در یافتن پاسخ این سال کمک می کند.
در رابطه بدهد ، قبول کند ، نسبت را رعایت کند
اگر از زوجی بپرسید که بیشترین سرمایه گذاری را در رابطه داشته اند ، هر یک از طرفین به من پاسخ می دهد. در واقع ، ما همیشه از تلاشهایی که خود انجام می دهیم قدردانی می کنیم و بر آنها تمرکز می کنیم. ما دقیقاً می دانیم که چه هزینه ای برای ما دارد و چگونه سعی می کنیم کاری را برای شریک ، برای رابطه انجام دهیم.
زندگی مانند یک بازی است ، بازی مانند زندگی است
بازی یک حالت زندگی است ، یک انتخاب ابدی است ، حدس زدن ، فرد یا زوج ، تابه یا گم شده . ما در کودکی بازی می کردیم و بدون اینکه بدانیم نیاز خود را به بازی به بزرگسالی کشاندیم. در حین انجام بازی های بزرگسالان ، ما سناریوهای دوران کودکی خود را اجرا می کنیم و ناخودآگاه سعی می کنیم آنچه را که برای کمال صداقت و رضایت بیشتر از آن کم داریم ، بدست آوریم.