با هم به خاطر بچه ها

تصویری: با هم به خاطر بچه ها

تصویری: با هم به خاطر بچه ها
تصویری: خنده دار ترین ویدئو بچه های بامزه 2024, آوریل
با هم به خاطر بچه ها
با هم به خاطر بچه ها
Anonim

خانواده هایی هستند که در اصل ، مدت زیادی خانواده نبوده اند ، اما زندگی مشترکی هستند که ظاهر یک خانواده را ایجاد می کنند. چرا آنها با هم زندگی می کنند؟ اغلب گفته می شود که به خاطر بچه ها. و سپس این سisesال مطرح می شود: آیا ارزشش را دارد؟

البته از یک طرف ، من می خواهم که کودک یک خانواده کامل ، مادر و پدر داشته باشد و همه با هم دوستانه زندگی کنند. اما متأسفانه همیشه اینطور نیست. این اتفاق می افتد که والدین به مدت طولانی یکدیگر را دوست ندارند ، اما آن را تحمل می کنند. خوب است اگر حداقل روابط دوستانه حفظ شده باشد ، در غیر این صورت اتفاق می افتد که آنها به سادگی از یکدیگر متنفر هستند ، اما زیر یک سقف زندگی می کنند و تصویری از خانواده برای فرزند خود ایجاد می کنند. به هر حال ، در مورد کودک: در حالی که بسیار کوچک است ، واضح است که چیزی به شما نمی گوید و می خواهد مادر و پدر با هم باشند و با هم زندگی کنند ، می خواهد به همه یکسان شادی کند و لبخند بزند. اما ، اما با بچه های بزرگتر ، می توانید از قبل بپرسید: آیا آنها به چنین خانواده ای نیاز دارند که همه از یکدیگر متنفر باشند؟

هنوز هم گزینه هایی وجود دارد وقتی والدین به خاطر فرزند با هم زندگی می کردند ، کودک بزرگ شد - طلاق گرفت … و سپس آنها همچنین می توانند سرزنش کنند ، آنها می گویند فقط برای او (یا او) زندگی می کردند ، آنها هرگز زندگی شخصی خود را ایجاد نکرده اند ، همه فقط اگر او (او) خوب بود ، اما او (او) ناسپاس است ، تحمل می کنند و غیره. به احتمال زیاد نه ، اما اکنون آنها نیز احساس گناه و مسئولیت می کنند که زندگی والدینشان به نتیجه نرسیده است … اما آیا فرزندان باید مسئول این امر باشند؟ اما این در حال حاضر در مورد آن نیست …

از سوی دیگر ، شاید اگر والدین از دوست داشتن یکدیگر دست بردارند ، زندگی خود و فرزند را خراب نکنند ، ظاهر مصنوعی از خانواده ایجاد نکنند؟ شاید ، اگر مادر و پدر زندگی شخصی خود را ترتیب دهند و خوشحال باشند ، آن وقت کودک نیز خوشحال خواهد شد. در عین حال ، نه مادر و نه پدر او را کمتر دوست خواهند داشت و او تنش و منفی که همیشه در یک خانواده خیالی وجود دارد را احساس نخواهد کرد. به هر حال ، کودکان همه چیز را احساس می کنند ، حتی اگر سعی کنند چیزی را به آنها نشان ندهند ، خلق و خویی که ارتباط با آن در خانواده اتفاق می افتد بسیار آسان است.

من مطمئن هستم که در هر صورت ، بهتر است کودکان در یک محیط احساسی مطلوب زندگی کنند ، و نه در خانه ای که والدین آنها پشت سرشان قسم می خورند و "به یکدیگر صاعقه می زنند". و هنوز هم خوب است اگر پشت سر کودک باشید … گاهی اوقات کودکان باید ناخواسته شاهد رسوایی های خانوادگی باشند ، و گاهی اوقات به نزاع کشیده می شوند و شرکت کنندگان غیرارادی می شوند که مجبور به جانبداری از آنها می شوند … اما در کودکی که مادر و پدر را دوست دارد آیا می توانند طرف / موقعیت کسی را بگیرند؟ چگونه روان فرزندش می تواند با این مشکل کنار بیاید؟ و به من بگویید ، آیا این همه برای خوشبختی کودک است؟ چه کسی به چنین فداکاری احتیاج دارد؟

من به هیچ وجه درگیر تبلیغات طلاق نیستم و بر این عقیده هستم که همیشه باید به دنبال سازش ، راههای برون رفت از شرایط دشوار ، بدون توسل به اقدامات شدید بود. و راههای زیادی برای بهبود روابط خانوادگی و بازسازی خانه وجود دارد (حداقل در مورد آن صحبت کنید یا با روانشناس / روان درمانگر تماس بگیرید). اما ، در شرایطی که هر دو همسر به طور قطع می فهمند که این دیگر امکان پذیر نیست یا حتی تمایلی به انجام این کار وجود ندارد ، من فکر می کنم ارزش ایجاد ظاهر یک خانواده نمونه را ندارد ، بلکه بهتر است از هم جدا شویم!

و برای خود همسران و فرزندانشان ، این ممکن است بهترین گزینه برای توسعه رویدادها باشد. اما مطمئناً هر کس نظر خود را در این مورد دارد …

چه فکری در این باره دارید؟

توصیه شده: