2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
آیا تا به حال به شرایطی برخورد کرده اید که کار خود را شروع کرده اید و نمی توانید آن را به پایان برسانید؟
و سپس ما از خود راضی نیستیم ، احساس ناراحتی و ناامیدی می کنیم - "اینجا یک روز دیگر زندگی می کند ، و من هرگز آن را انجام ندادم و آن را تمام نکردم …"
و روز بعد همه چیز تکرار می شود.
و همینطور روز به روز.
هیچ چیز تغییر نمی کند.
و باز هم نگرانیم و خوشحال نیستیم که نتوانیم کار خود را ادامه دهیم یا آن را به پایان برسانیم.
و این تجربیات نیروی زیادی از ما می گیرد.
اما ما می توانیم آنها را به انجام این کارها راهنمایی کنیم.
من اغلب با این موضوع برخورد می کردم.
و بنابراین تصمیم گرفتم با آن کنار بیایم!
به چه چیزی پی برده ام؟
من یک لیست کارهایی دارم که دوست دارم انجام دهم.
و درعین حال ، من نمی توانم به انجام این کارها ادامه دهم.
من درک می کنم که خوب است که این موارد را براساس اهمیت و اولویت بندی کنیم.
اینجا بود که مشکل بوجود آمد.
همه آنها کم و بیش برای من مهم به نظر می رسیدند.
و نحوه توزیع آنها با توجه به اهمیت آنها ، برایم مشکل بود.
و من یک گزینه مناسب برای خودم پیدا کردم که چگونه این کار را انجام دهم.
مهم است که از خود س questionsال کنید:
آیا انجام این تجارت برای من مهم است؟
آیا زندگی من به انجام یا عدم انجام آن بستگی دارد؟
اگر آن را برآورده کنم زندگی من چگونه تغییر خواهد کرد؟
و اگر آن را برآورده نکنم چه اتفاقی می افتد؟"
و اگر با پاسخ به این س questionsالات ، فهمیدم که اجرای این کار به طور قابل توجهی بر زندگی من تأثیر می گذارد ، آن را در فهرست کارهای اولویت دار قرار می دهم.
و هرچه موفقیت بیشتر پرونده در زندگی من بیشتر باشد ، معلوم می شود که در این لیست بالاتر است.
و بر این اساس ، اگر موضوع مهم بود ، اما بر راه حل وظایف حیاتی امروز تأثیری نداشت ، آن را در لیست پایین تر قرار می دهم.
و وقتی چنین ممیزی را در امورم انجام دادم ، خیالم راحت شد.
من انرژی لازم را برای انجام امور حیاتی به دست آوردم ، متوجه شدم که بعداً ، وقتی شرایط زندگی من تغییر می کند ، می توانم به مسائل دیگر بازگردم.
و این اتفاق می افتد که ممکن است این لیست شامل مواردی باشد که ما قبلاً می خواستیم انجام دهیم ، اما همه چیز به تعویق افتاد و به تعویق افتاد.
سپس می توانید از خود بپرسید: "چرا من این کارها را اکنون انجام می دهم؟ آنها برای حل کدام مشکل مهم زندگی به من کمک خواهند کرد؟ چه مزایایی برای بهبود زندگی من خواهند داشت؟ چگونه آنها زندگی من را بهبود خواهند بخشید؟"
و در صورت یافتن پاسخ "بله ، این کسب و کار برای من مفید خواهد بود. به لطف این کار ، می توانم این و آن را بهبود ببخشم."
سپس س nextال بعدی: "آیا این واقعا اکنون برای شما مهم است؟ یا زمانی مهم بود ، اما اکنون آنقدرها مهم نیست؟"
بر اساس پاسخ ها ، ما یا پرونده را در لیست می گذاریم ، یا آن را حذف می کنیم.
همچنین اتفاق می افتد که مواردی در لیست وجود دارد که ما باید انجام دهیم.
سپس سوالات کمک می کند: "این کارها را برای چه کسی باید انجام دهم؟ انجام این کارها چه تاثیری بر من خواهد گذاشت؟ کی گفته که من باید آنها را بسازم؟"
چنین س questionsالاتی به شما کمک می کند تا مطمئن شوید که این موارد واقعاً برای ما مهم هستند و نه برای کسی.
اگر کسی به ما نیاز دارد ، نه ما ، پس قابل درک است که چرا ما آنها را نمی سازیم.
و سپس می توانید با خیال راحت آنها را از لیست ما حذف کنید.
بنابراین ، معلوم می شود که ما نمی توانیم کارها را به پایان برسانیم زیرا دست به کارهایی می شویم که برای ما حیاتی نیستند.
بنابراین ، هیچ انرژی برای ادامه و تکمیل آنها وجود ندارد.
یا این مسائل برای ما مهم نیست ، بلکه برای شخص دیگری اهمیت دارد.
بنابراین ، ما نیز ناخودآگاه در برابر انجام آنها مقاومت می کنیم.
یا این موارد یک بار برای ما مهم بود ، اما اکنون ارتباط آنها از بین رفته است ، اما ما ، با اینرسی ، آنها را به لیست خود اضافه می کنیم.
و من فکر می کنم که انجام چنین ممیزی به طور منظم مهم است.
من با چنین دوره ای فرض می کنم: به محض اینکه متوجه شدیم برخی امور به تعویق افتاده است ، این علامتی است برای تجدید نظر در اهمیت حیاتی همه امور.
و بر این اساس لیست جدیدی تهیه کنید.
نظر شما در مورد همه اینها چیست؟
آیا چنین چیزهایی دارید که نمی توانید برای مدت طولانی آنها را تمام کنید؟
لطفا نظرات خود را به اشتراک بگذارید!
از دیدن شما خوشحال می شوم!
توصیه شده:
"نامه های بخشش کمکی نمی کند " چرا و چگونه این را تغییر دهیم؟
در کار با آسیب شناسی روانی ، علائم ما اغلب با تجربه برخی از خاطرات منفی همراه است که نمی توانیم آنها را رها کنیم. زمانی که قبلاً در مورد نوروفیزیولوژی این فرآیند نوشتم ، امروز می خواهم مقاله ای بنویسم که نه منطق و الگوریتم ها ، بلکه تجزیه و تحلیل تجربیات ذهنی من است.
چگونه می توان به یک رابطه پایان یافته پایان داد
نویسنده: کومکوف الکساندر منبع: www.prozhivoe.com اشتباهات خود را تکرار می کنیم. با نظم قابل رشک و حساس ، مسیر پله پله شکست ها را طی می کنیم ، بارها و بارها در چیزهای مختلف از یک چیز غوطه ور می شویم. و ما متعجب می شویم … چرا !!! چرا من اینقدر بدشانس هستم؟ علاوه بر این ، هر مورد بعدی تندتر از مورد قبلی است.
آیا می توانم استراحت کنم؟! پایان خستگی در راه رسیدن به هدف کجاست و چگونه می توان در مسابقه دیوانه وار زندگی دوام آورد
آیا احساس خستگی بی پایان داشتید ، هنگامی که برای هیچ کاری قدرت کافی ندارید و تنها چیزی که می خواهید این است که دراز بکشید و هیچ کاری انجام ندهید تا هیچ چیز شما را اذیت نکند و در نهایت فقط از مسابقه دیوانه استراحت کنید؟ مسابقه ای که سالها طول می کشد ، زمانی که احساس می کنید در یک غلتک هستید ، تمام کارهای خود را به پایان رسانده اید و باید دوباره بدوید و کاری انجام دهید.
آیا می توان واقعیت را تغییر داد یا باید به تغییر نگرش خود نسبت به آن اکتفا کرد؟
هر یک از تاروت آرکانا برخی از جنبه های واقعیت (یا توهم) را بسته به اصول اعتقادی توصیف می کند. آرکانا کهن الگوها ، انواع مختلف وجود را نشان می دهد. امروز ما در مورد جادوگر صحبت می کنیم. او را "ماسک جستر" می نامند که روی "هیچ چیز بزرگ"
چگونه می توان به یک رابطه پایان یافته برای همیشه پایان داد؟
وقتی دیگر عشقی نیست به احتمال زیاد ، به امید خداحافظی … و بعد از گذشته اشک نریزید ، برای محکم گرفتنش چگونه گاهی اوقات پایان دادن به رابطه ای که در واقع به پایان رسیده است آسان نیست! چندان آسان نیست. و بسیار حیاتی بیا با هم امتحان کنیم؟ پایان دادن به یک رابطه به این معنی است که آن را به طور کامل در گذشته ترک کنید و برای اولین بار در چند ماه گذشته ، با اطمینان به آینده خود نگاه کنید.