2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
درمان شرم یک فرآیند بسیار دشوار و سخت است. سختی ها چیست؟ اول ، مشتریان شرم خود را به خوبی تشخیص نمی دهند. دوم: مشتریان تمایل دارند قسمت های خجالت زده خود را پنهان کنند. سوم: درمان شرم یک فرآیند بسیار کند است. با وجود مشکلات ، شرم یک بیماری قابل درمان است.
روان درمانگر رونالد پاتر-افرون پنج مرحله کار با شرم را مشخص می کند.
1. ایجاد یک محیط امن برای مراجعه کننده برای نشان دادن شرمندگی او
تا زمانی که رابطه اعتماد بین مراجعه کننده و درمانگر ایجاد نشود ، هیچ چیز مفید رخ نخواهد داد. به عنوان یک قاعده ، در اولین مراحل درمان ، مشتری موضوعاتی را ارائه می دهد که برای او شرم آور ترین نیستند.
2. این شخص را با شرمندگی او بپذیرید
هنگامی که یک مشتری اطلاعات شرم آور را به اشتراک می گذارد ، درمانگر باید از تلاش برای گفتن آنها با شرم خودداری کند. برای درمانگر این مهم است که بتواند مشتری را در شرمندگی خود بپذیرد ، گویی می گوید: "بله ، من شرم شما و آنچه شما از آن شرم دارید را می بینم ، اما شما را با شما نمی گذارم."
3. منابع شرم را بررسی کنید
هدف از این مرحله این است که به مشتری کمک کنیم بفهمد که شرمندگی او ناشی از نگرش دیگران است و نه موقعیت واقعی.
4. مشتری را تشویق کنید تا تصویر خود را زیر سوال ببرد ، اعتبار پیام های شرم آور را بررسی کنید
مراحل قبلی برای این مهم است که مشتری به تصویر خود بپردازد. او واقعا چه چیزی دوست دارد؟ ما امیدواریم که مشتری خودش شروع به تحقیق در مورد آن کند. وظیفه درمانگر این است که این گرایش را حفظ کند و اعتبار پیامهایی را که مراجع از سایر افراد دریافت کرده است زیر سال ببرد. به عنوان مثال ، چگونه مادر شما می داند که شما بسیار وحشتناک هستید؟ من هیچ اشکالی از نظر شما نمی بینم. و شما؟
5. از تغییرات در تصور از خود که باعث ایجاد غرور سالم می شود ، حمایت کنید
مشتری از درک خود به عنوان یک فرد معیوب جبران ناپذیر متوقف می شود. ایده این است که او "به اندازه کافی خوب" است - این منجر به شکل گیری غرور واقع گرایانه می شود. این یک روند کند است. بنابراین گاهی اوقات مشتری دوباره شرمنده می شود. وظیفه درمانگر حفظ بخشی سالم از شخصیت است.
نمونه ای از کار با شرمندگی توسط رونالد پاتر افرون از اثرش "شرم ، گناه و الکلیسم"
"لیندا دختر 40 ساله پدری الکلی و مادری" دیوانه "و بدرفتار جسمی است. در کودکی ، او مرتباً مورد ضرب و شتم و تحقیر قرار می گرفت. او آنقدر شرمنده شده است که در تغییر زندگی کنونی خود با همسر وابسته شیمیایی احساس درماندگی می کند. پس از شش ماه درمان ، او به حدی پیشرفت کرد که توانست به گروه درمانی بپیوندد.
یکی از تمرینات مقدماتی که من استفاده کرده ام "ماسک" نام دارد. در این تمرین ، ابتدا از مشتریان خواسته می شود ماسک های خود را نقاشی کنند - تصاویری که می خواهند دیگران ببینند. و سپس شخص زیر نقاب. به محض اینکه لیندا این شخص را کشید ، بسیار هیجان زده شد و ناگهان از اتاق خارج شد و با حالت تهوع به توالت دوید. او شهامت بازگشت را داشت ، اما دعوت من را برای به اشتراک گذاشتن آنچه در گروه اتفاق افتاده بود ، رد کرد.
مرحله اول: امنیت و افشای اطلاعات
لیندا در محیط جدیدی قرار داشت که در آن احساس می کرد بیش از حد شرمسار نیست. او نیاز به تأیید داشت که من سعی نمی کنم او را مجبور کنم که در مورد آن صحبت کند. من این کار را به صورت غیر شفاهی انجام دادم ، اما سپس به او پیشنهاد کردم که بعد از جلسه بماند زیرا من نمی خواستم او اینقدر ترسیده و شرمنده برود.
در خلوت ، لیندا به من نشان داد که چه اتفاقی افتاده است: شخص "واقعی" زیر نقاب خود به طور خود به خود به یک شخصیت شیطانی شاخدار تبدیل شد. لیندا خود را شیطان می دانست ، تصویری که بسیاری از افراد شرمنده را مشخص می کند.
مرحله دوم: پذیرش
لیندا شوکه شد زیرا انتظار نداشت شرمندگی او به این سرعت و با چنین نیرویی ظاهر شود.او همچنین این تصویر درونی را تشخیص داد. او احساس می کرد کاملا درست و آشنا است ، گرچه نمی دانست چرا. او باید به طور خاص به من توضیح می داد که چرا احساس می کند شیطان ، فاسد و غیر انسانی است. نقش من در این مرحله تشویق صراحت او بود ، و اجازه نمی داد که او آنقدر از خود خوار شود که بتوانم ارتباط خود را با او قطع کنم. مجبور شدم قبل از اینکه واقعاً با شرمندگی او روبرو شویم ، با یک عجله برای کمک به او کمک کنیم تا ناراحتی مان را کاهش دهد.
مرحله سوم: تحقیق
با صدای بلند پرسیدم چه کسی می تواند به لیندا بگوید که او شیطان است ، که شاخها را به سرش وصل کرد؟ در کمال تعجب ، لیندا بلافاصله چیزی را که سی سال بود جایگزین آن شده بود به خاطر آورد. چندین سال قبل و بعد از بلوغ ، مادرش ، او را مورد ضرب و شتم قرار داد و بارها او را فرزندان شیطان نامید. او که نمی تواند مقاومت کند ، این اطمینان را در هسته اصلی هویت خود وارد کرده و منبع آن را جابجا کرده است. او نمی توانست در این مورد شک کند ، زیرا این پیام در سطح آگاهانه در دسترس او نبود.
مرحله چهارم: س questionsالات و تردیدها
خوشبختانه ، لیندا به اندازه کافی روی مفهوم خود کار کرده است تا بتواند به این تصویر برای خودش شک کند. بخشی از او عصبانی بود و هنوز کاملاً قبول نداشت که او وحشتناک است. با تشویق من ، او اجازه داد تا شاخ های شیطان را بر روی سرش بکشم ، به تصویر باقی مانده از یک زن معمولی نگاه کرد و اشک های تسکین او سرازیر شد. او متوجه شد که تعریف دیگران را از خودش "بلعیده است" و اکنون می تواند این تصویر را رد کرده و تصویری مثبت جایگزین آن کند.
مرحله پنجم: تصویب
سپس از لیندا خواستم شخص جدیدی را که می بیند بکشد. در نقاشی او زنی قوی ، باهوش و دلسوز بود که مستقیم و با افتخار به بیننده نگاه می کرد. ما در مورد چگونگی یافتن این شخص جدید نه تنها در حال حاضر ، بلکه چند جلسه پیش در درمان صحبت کردیم و اینکه چگونه این زن جدید زندگی خود را با همسر و خانواده خود تغییر داده است."
مهم: مراحل را می توان در مدت زمان طولانی و در یک جلسه گذراند. در مراحل اولیه ، چالش ایجاد ارتباط و ایجاد اعتماد است. اگر درمانگر اتفاقاتی را مجبور کند ، بیمار مقاومت می کند. او احساس می کند که درمانگر او را درک نمی کند و نمی تواند عمق درد او را درک کند. تا زمانی که درمانگر برای آن صبر کافی داشته باشد ، می توانید نگرش های مشتری را بررسی کنید. ملاقات و شکل گیری یک "من" سالم از مشتری غیرممکن است تا زمانی که مشتری درمانگر را به عنوان یک شخصیت مهم در زندگی خود نپذیرد. شورای پاتر-افرون: "هرچه شرمندگی عمیق تر باشد ، مشتری باید بیشتر به درمانگر اعتماد کند."
توصیه شده:
درون شرم. چگونه می توان شرم را از بین برد
شرم در همه جلوه های خود در روان و زندگی اجتماعی ما جایگاه بسیار مهمی را اشغال کرده است. شرم از فضای درونی شخصیت ما محافظت می کند و پیشنهاد می کند که چه چیزی را می توان برای بحث عمومی مطرح کرد و چه چیزی بهتر است در کنار ما باشد. عملکرد محافظتی آن در عبارات - "
باور کنید یا خیانت کنید؟ در مورد شرم و شکل کار با شرم
خود را تسلیم کنید و انتظارات دیگران را برآورده کنید ، یا خودتان برخلاف انتظارات دیگران باقی بمانید؟ این انتخابی است که همه باید انجام دهند. زودتر یا دیرتر. هرکسی که اولین راه را انتخاب کند و به خود خیانت کند احساس ناراحتی می کند. تمام زندگی او با هدف راحت بودن ، پذیرفته شدن ، تأیید محیط زیست است.
چگونه بر شرم غلبه کنیم؟ چگونه می توان شرم را از بین برد
ترس از شرم … چرا ما از تجربه این احساس می ترسیم و به هر طریق ممکن از آن دوری می کنیم؟ و این در نهایت به چه چیزی می تواند منجر شود؟ تا حدودی ، این فرار از همه موقعیت هایی است که می تواند باعث شرمساری شود - ترس از تحقیر شدن ، ترس از دریافت انتقاد در جهت شما.
درباره روان درمانی "جادویی" و روان درمانگران
طی چند روز گذشته ، خواص "جادویی" روان درمانی و همان روان درمانگران "جادویی" دوباره وارد نوار شدند. وقتی می گویم "جادویی" منظورم این است که جادو از شر احساسات منفی خلاص می شود و به ذن دست می یابد ، در مورد دوم افرادی مثبت که همه چیز را دوست دارند و بسیار درست رفتار می کنند ، هرگز به طور خلاصه پس از نظارت جادویی و LT (فقط جادو) اولین بار بعد از خواندن مطالبی از این قبیل فکر کردم.
بی عیب و نقص بودن شرم آور و ترسناک است. این ترس و شرم از کجا ناشی می شود و چگونه می توانید به خودتان کمک کنید
در تعطیلات سال نو میل من این بود که در مورد برداشت هایم از فیلم "خرگوش بر فراز پرتگاه" پستی بنویسم. شروع کردم به نوشتن آن. نوشتم. من دوباره می خوانم و متوجه می شوم که از آنچه نوشته شده است راضی نیستم. و سپس به وب سایت Kinopoisk رفتم و نظرات دیگران را در مورد این فیلم خواندم.