احساسات محو شده

تصویری: احساسات محو شده

تصویری: احساسات محو شده
تصویری: با این ۱۲ ترفند دوست پسرتان را عاشق خود کنید 2024, آوریل
احساسات محو شده
احساسات محو شده
Anonim

این احساسات شماست که زیربنای همدلی است - توانایی درک و تشخیص احساسات دیگران. در اینجا ارتباط مستقیمی وجود دارد: از این گذشته ، ما می توانیم دیگران را فقط با انتقال تجربیات خود از خود درک کنیم. هرچه بیشتر با برخی از احساسات آشنا باشیم ، دیدن آنها حتی با کوچکترین نشانه ها در احساسی دیگر برای ما آسان تر خواهد بود. هرچه ما نسبت به برخی از تجربیات در خود حساس تر باشیم ، در تجربه دیگر واکنشی شدیدتر به آنها نشان می دهیم.

یک احساسات سالم و توسعه یافته زیر بنای توانایی حساس بودن ، توانایی قرار گرفتن در یک شرکت ، نشان دادن مهارت در روابط ، دانستن اینکه در کجا و چه زمانی سکوت می کند ، کجا شوخی می کند و کجا صریحاً می گوید. به طوری که فرد احساس ناخوشایندی از بی حوصلگی ، نامناسب بودن و فیل در مغازه چینی نداشته باشد ، که همیشه چیزی را اشتباه بیان می کند.

برای توصیف این توانایی ها ، از اصطلاحاتی مانند هوش هیجانی ، شناخت اجتماعی و موارد دیگر استفاده می شود. از نظر انسانی ، این دقیقاً همان چیزی است که جذابیت نامیده می شود.

و این دقیقاً همان چیزی است که در اختلالات روانی تأثیر می گذارد. اول از همه ، با اختلالات طیف اسکیزوفرنی ، اگرچه در اینجا بیماری های دیگر ممکن است. گاهی اوقات ، گویی تخریب هدفمند و هدفمند این حوزه خاص وجود دارد. تدریجی ماندگار. در طول سالها افزایش می یابد. اگر درمان نشود ، به طور پیوسته در حال افزایش است.

درک خود ، احساسات ، احساسات فرد مختل می شود. تعداد آنها کمتر است ، درجه بندی های ظریف ناپدید می شوند ، ممکن است کل تجربیات از بین بروند. به نظر می رسد همه احساسات خشک شده ، گرد و غبار ، صاف شده است. در این حالت ، ممکن است دو یا سه احساس زنده باقی بماند ، به عنوان مثال ، اضطراب ، تحریک و ناامیدی کدر. یا شادی احمقانه و خوش بینی مکانیکی اسباب بازی ساعت. و با این دو یا سه احساس ، فرد کاملاً به هر اتفاقی که برایش می افتد واکنش نشان می دهد - هیچ کس دیگری باقی نمی ماند. این مانند یک رکورد هک شده است که سه نت خود را بارها و بارها تکرار می کند و هیچ آهنگ دیگری باقی نمی ماند. و خود ملودی بیش از پیش بی تکلف و ساختگی می شود.

در ظاهر ، این در درجه اول در حالات چهره ظاهر می شود. کمیاب می شود. صورت مثل موم ، بی حرکت است. مثل ماسک یخ زده یا به عنوان یک گزینه دیگر ، به نظر می رسد حالات چهره اغراق آمیز ، کاریکاتوری ، و گاهی حتی خشن است.

هر چه این تغییرات بیشتر پیش می رود ، احساس آنها به نوعی از درون سخت تر می شود. فقط این است که انزوای افراد دیگر و جهان اطراف ما به طور کلی بیشتر و بیشتر می شود ، این احساس در حال افزایش است که همه اطرافیان بر اساس برخی قوانین غیرقابل درک ، قوانین ناگفته زندگی می کنند ، که با این وجود به دلایلی برای دیگران آشکار است. گویی یک بیگانه در بین مردم بوده است و تنها نجات او یک دستورالعمل رسمی است که دائماً شکست می خورد.

در آخرین مرحله این اختلالات ، احساسات به هیچ وجه باقی نمی مانند. فقط بی تفاوتی همه چیز بی تفاوت می شود. بی اهمیت بی علاقه حتی اشتیاق باقی نمی ماند ، حتی درد - هیچ چیز به درد نمی خورد. وجود حیوانات و رویشی کاملاً رضایت بخش است - چیزی برای حرکت وجود ندارد. هیچ چوب یا هویج وجود ندارد. فرد فقط به سخت ترین محرک های فیزیکی پاسخ می دهد. دراز کشیدن و صرف انرژی تا حد ممکن تنها راهبرد ممکن رفتار است. بله ، و هیچ نیرویی باقی نمی ماند ، زیرا قدرت ما مشتق از خواسته های ما است که از احساسات زاییده شده است. از این واقعیت که چیزی بی تفاوت می شود. و اگر همه چیز بی تفاوت باشد؟ به این نقص احساسی ارادی ، سندرم آپاتو ابولیک گفته می شود.

توصیه شده: