من هنوز منتظر هستم ، اما دیگر رنج نمی برم یا راهی برای خروج از وابستگی به هم ندارم

تصویری: من هنوز منتظر هستم ، اما دیگر رنج نمی برم یا راهی برای خروج از وابستگی به هم ندارم

تصویری: من هنوز منتظر هستم ، اما دیگر رنج نمی برم یا راهی برای خروج از وابستگی به هم ندارم
تصویری: Не вешать Кий, гардемарины! (кооп) ► 2 Прохождение Left 4 dead 2 2024, مارس
من هنوز منتظر هستم ، اما دیگر رنج نمی برم یا راهی برای خروج از وابستگی به هم ندارم
من هنوز منتظر هستم ، اما دیگر رنج نمی برم یا راهی برای خروج از وابستگی به هم ندارم
Anonim

میدونی بالاخره روحم آرام شد. این احساس مانند سطح آینه یک دریاچه عمیق است. دیگر هجوم طوفانی اضطراب ، باران سرد ناامیدی ، ترس یخی و خشم شدید وجود ندارد. آیا من دیگر دوستت نداشتم؟ خیر اکنون یک سال است که هر روز به شما فکر می کنم ، برای من مهم است که همه چیز با شما خوب باشد - تجارت توسعه می یابد ، آموزش ها شما را خوشحال می کند …

و این فکر که ممکن است فرد دیگری داشته باشید برای من خوشایند نیست. اما آنها دیگر روح من را با رعد و برق سوراخ نمی کنند ، بلکه مانند سنگ صافی که به آب انداخته می شود ، فقط کمی موج کوچک ایجاد می کند ، که در یک دقیقه بدون اثری ناپدید می شود.

من نگرش خود را نسبت به شما تغییر نداده ام ، اما خودم تغییر کرده ام.

چی شد؟ تو پرسیدی.

من نیمه راه خود را به سمت شما طی کرده ام. او تمام کارت های من را برای شما فاش کرد ، شما را با تمام جنبه های عشق من آشنا کرد - این لطافت ، عصبانیت ، و ترس ، و اشتیاق ، و کینه ، و احساس گناه ، و درخشش سرد عقل و محاسبه بود. من در عمل به شما نشان دادم که شما بخش مهمی و بسیار ارزشمند از زندگی من هستید. دیگر نیازی به پنهان کردن آن ندارم. بله ، این سخت بود ، زیرا قبلاً هرگز به عمق احساساتم به کسی نگفته بودم. و من به شما گفتم زیرا تعداد آنها بسیار زیاد بود و آنها آنقدر قوی بودند که نمی توان آنها را پشت نقاب بی تفاوتی یا یک دختر خوب پنهان کرد. پس از آن ، برای من بسیار آسان تر شد.

من هر کاری از دستم برآمد برای با تو بودن انجام دادم.

من نیمه راه خود را برای ملاقات با شما گذرانده ام و اکنون منتظر شما هستم. من به شما وقت می دهم ، من قاطع عمل نمی کنم ، به شما احترام می گذارم و می فهمم که سوسک های شما باید به خود بیایند.

نه ، من با انتظار زندگی نمی کنم و خود را با سوال ها عذاب نمی دهم ، چه بلایی سر من آمده است. من خوب هستم - کارهای جالب زیادی برای انجام دارم - کودک ، کار ، دوستان ، نقاشی ، قرارهای جالب. بله ، مردان دیگری در زندگی من هستند. و آنها شاخه ای برای سوراخ تنهایی و طرد شدن نیستند. آنها شرکای جالب و شایسته ای هستند. من نیاز به گرما ، توجه ، عشق دارم و آن را رد نمی کنم. من اینجا و اکنون زندگی می کنم. و احساس خوبی دارم. انتظار من را اذیت نمی کند ، به یک فرآیند انتخاب تبدیل شده است. اکنون ، به عنوان یک غذای لذیذ ، با جنبه های مختلف زندگی آشنا می شوم و بهترین ها را انتخاب می کنم. من زندگی می کنم ، می آفرینم و … هنوز منتظر شما هستم. اما اگر نیایی ، زندگی من بدتر نمی شود.

حالا نوبت شماست که نصف راه خود را به سمت من طی کنید.

من سعی نمی کنم اعتماد شما را جلب کنم ، بنابراین شما می توانید بر ترس های خود با کمک من غلبه کنید ، من برای شما مقاله ارسال نمی کنم و شما را مجبور به کار روی خود می کنم. تنها کاری که می توانستم انجام دهم - خودم را نجات دادم. بله ، شما در راه خود به من کمک کردید ، زخم هایم را که غبار زمان پاشیده بود باز کرد ، اما درمان نشد. اکنون آنها رفته اند ، و همچنین آن دکمه ها و اهرم هایی که رنج من را روشن کردند. به لطف روان درمانی راه رفتن در یک دور باطل آسیب را متوقف کردم.

من هیچ قدرت و تمایلی ندارم که شما را مجبور یا متقاعد کنم. من سزاوار این هستم که دوست داشته شوم ، مورد توجه باشم و برای آن تلاش کنم. من می خواهم تحسین را در نگاه شما ببینم ، متقابل. من می خواهم قدم های شما را به سوی من ببینم. مسیر من دشوارتر بود ، زیرا اولین کسی بودم که قدم برداشتم و چراغ فانوس دریایی را در محل ملاقات احتمالی خود روشن کردم.

من نمی توانم اشتباه اسکارلت و هارا را انجام دهم. من نمی خواهم روحم را با امید تغذیه کنم ، من به توهمات نیاز ندارم.

می توانید بیایید یا متوقف شوید. این روی شادی من تأثیر نمی گذارد …

توصیه شده: