چگونه می توان به یکی از عزیزان کمک کرد تا غم را پشت سر بگذارد

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه می توان به یکی از عزیزان کمک کرد تا غم را پشت سر بگذارد

تصویری: چگونه می توان به یکی از عزیزان کمک کرد تا غم را پشت سر بگذارد
تصویری: چگونه با غم و ناراحتی مواجه شویم و با آن کنار بیاییم!؟ 2024, آوریل
چگونه می توان به یکی از عزیزان کمک کرد تا غم را پشت سر بگذارد
چگونه می توان به یکی از عزیزان کمک کرد تا غم را پشت سر بگذارد
Anonim

هر یک از ما در یک زمان یا زمان دیگر با از دست دادن یا اندوه روبرو بوده ایم. زندگی ما به این شکل است. اما هر شخص غم و اندوه خاص خود را دارد. این می تواند پایان یک رابطه ، از دست دادن یک چیز مهم ، مرگ یک شخص مهم ، مرگ یک حیوان خانگی ، مهاجرت به شهر دیگر ، از دست دادن شغل یا موقعیت ، یک بیماری جدی یا از دست دادن یک بخش بدن و موارد دیگر

اندوه زمانی است که به نظر شخص ، چیزی بسیار ارزشمند را برای او از دست داده است

اگر این اتفاق بیفتد ، فرد ناگزیر از احساسات دردناک شدید پر می شود. آنها به طور خودکار و ناخودآگاه بوجود می آیند و قابل کنترل نیستند. احساسات تسلط دارند و تهدید به نابودی عقل سلیم می شوند. جای تعجب نیست که در زبان روسی عبارات زیادی وجود دارد که خطر اندوه را بیان می کند: "از غم بمیر" ، "غم غرق" ، "دیوانه غم".

روان انسان برای محافظت از خود در برابر این احساسات و تجربه آن دست نخورده و ایمن ، روشی فوق العاده را ابداع کرده است - غم و اندوه. هنگام غصه خوردن ، روان به طور مداوم یک سری واکنش ها و تجربیات دفاعی را تجربه می کند که به عنوان "مراحل اندوه" شناخته می شوند: انکار ، عصبانیت ، چانه زنی ، افسردگی و پذیرش. اعتقاد بر این است که غم زندگی معمولاً حدود یک سال طول می کشد.

بدون شک ، روند عزاداری به شدت تحت تأثیر اهمیت چیزی است که از دست داده است ، و همچنین تجربه زندگی قبلی او ، میزان حمایت ، شرایط زندگی و غیره.

در حقیقت ، مراحل عزاداری محض هرگز در زندگی رخ نمی دهد. آنها معمولاً با هم تداخل دارند ، گیج می شوند یا از یکدیگر سبقت می گیرند. به همین دلیل است که روند تجربه اندوه می تواند شکست بخورد. در این حالت ، فرد می تواند سالها در یکی از مراحل گیر کند ، دائماً با احساسات سنگین در درون خود دست و پنجه نرم می کند و از فرصت لذت بردن از زندگی محروم می شود.

با این حال ، هنوز تعدادی دستورالعمل ساده وجود دارد.این به شما کمک می کند تا حرکت کنید و به شما بگوید برای حمایت از معشوق خود چه باید بکنید و به او کمک کنید تا با کمترین ضرر از اندوه عبور کند.

  • عزیز خود را تنها نگذارید. غم و تنهایی متحدان بدی هستند.
  • به احساسات داغدیده احترام بگذارید. هر یک از تجربیات او نتیجه کار غم است ، به این معنی که هر یک از آنها مهم و طبیعی است.
  • مراقب خودت باش. تا آنجا که می توانید و آنچه را که مایل به انجام آن هستید انجام دهید. اگر احساس بدی دارید ، به هیچ کس کمک نخواهید کرد.
  • در کارها عجله نکنید. روان فرد سوگوار از همه بهتر می داند که برای هر مرحله چقدر زمان نیاز دارد.
  • هرگز مجبور نکن غصه خوردن برای چیزی ، همه چیز باید داوطلبانه باشد. قوی پیشنهاد دهید ، اما اصرار نکنید.
  • سر و صدا نکنید و سعی نکنید در موارد غیرقابل شست و شو وارد شوید. آنچه در یک مرحله کمک می کند فقط در مرحله دیگر مانع می شود.

  • کمک بخواهید. اگر شک دارید که آیا کار درستی را انجام می دهید یا اگر نگران هستید که هر کاری که انجام می دهید کار نمی کند ، از مشاوره / روان درمانگر غم و اندوه کمک بگیرید.

علاوه بر این ، شرح مفصل تری از مراحل و توصیه های مربوط به هر یک از آنها را ارائه می دهم.

تصویر
تصویر

1. مرحله انکار (شوک)

استعاره: "هیچ اتفاقی نیافتاده"

به نظر می رسد: در اولین دقایق یا ساعات اولیه ، ممکن است فرد نسبت به دنیای خارج واکنش بدی نشان دهد ، به او توجه کند ، ممکن است بیش از حد آرام ، حتی دور از خود رفتار کند. او همچنین می تواند در مورد احساس غیرواقعی بودن آنچه اتفاق می افتد صحبت کند یا گویی فاصله ای او را از رویداد جدا می کند. سپس فرد می تواند به صورت عادی رفتار کند ، طوری صحبت کند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. او می تواند برای آینده ذکر کند یا برنامه ریزی کند ، از جمله آنچه / چه / که دیگر وجود ندارد. قربانی می تواند بی وقفه دوباره در مورد آنچه اتفاق افتاده است بپرسد. او همچنین می تواند اصرار کرده و دیگران را متقاعد کند که همه چیز هنوز خوب پیش می رود ، هنوز پایان نرسیده است ، وضعیت ادامه دارد ، یا اینکه شخصی به سادگی اشتباه کرده یا عمداً فریب داده است ، اما در واقع همه چیز مرتب است (بیماری از بین می رود ، فرد زنده خواهد ماند ، خطر از بین می رود).قربانی ممکن است حملات هراس و علائم جسمی را تجربه کند که اغلب با قلب همراه است.

معنی مرحله: این یک دفاع طبیعی و اولیه است - "من فقط وانمود خواهم کرد که چیزی که باعث می شود احساس بدی داشته باشم نیست ، و سپس نخواهد بود." فرد به آنچه اتفاق افتاده اعتقاد ندارد ، فعالانه آن را انکار می کند. آنچه از دست داد برای او ارزش زیادی داشت و درک این واقعیت می تواند باعث ایجاد احساسات بسیار قوی شود که می تواند روان را بشکند و زندگی را به طور اساسی تغییر دهد ، و این بیش از آن است که یک فرد در حال حاضر تحمل کند. بنابراین ، روان از این امر محافظت می شود.

مرحله خطر: در انکار گیر کرده اید ، طوری زندگی کنید که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. شروع به فرار مداوم جسمی و روانی از این و موقعیت های مشابه کنید. این می تواند به این واقعیت منجر شود که زندگی یک فرد جزئی می شود.

هدف کمک: به طوری که فرد بفهمد ، بشناسد و بفهمد که از دست دادن / از دست دادن را تجربه کرده است.

چه باید کرد: در این دوره ، نزدیک بودن به فرد ، صحبت با او در مورد فقدان و تشویق او به صحبت در مورد آن مفید است. در صورت امکان فیزیکی ، بسیار مهم است که فرد بتواند بدن یا قبر را لمس کند (در صورت مرگ یک عزیز) ، آوار (در صورت تخریب ساختمان یا منطقه) ، عکس یا عکس چیزهایی که ما را از دست رفته یادآوری می کند (اگر مثلاً رابطه کامل یا بدن باشد). اگر شخصی دوباره سال کرد ، مفید است که بارها و بارها و بارها در مورد آنچه اتفاق افتاده صحبت کنید و همچنین توضیح دهید که همه چیز تمام شده است و هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. در این مرحله ، شما باید صبور و ملایم باشید ، مفید است که به قربانی زمان و مکان بدهید تا موقعیت را تشخیص دهد.

از چه مواردی باید اجتناب کرد: از سکوت و قضاوت شخص در هنگام صحبت یا پرسیدن اتفاقات مکرر خودداری کنید. شما نمی توانید با قربانی موافقت کنید که همه چیز هنوز خوب پیش می رود یا همه چیز از بین نمی رود و می توان چیزی را تغییر داد. از سرزنش یا درخواست از فرد برای جمع شدن خودداری کنید. شما نمی توانید برای مقابله با غم و اندوه (یا در این مرحله ، وظیفه دیگری) توصیه یا راهنمایی کنید.

تصویر
تصویر

2. مرحله خشم (اتهام)

استعاره: "مجازات مجرم"

به نظر می رسد: فرد شروع به احساس و نشان دادن خشم ، کینه و عصبانیت می کند. او شروع به جستجوی کسانی می کند که مسئول فاجعه در همه جا هستند (حتی اگر هیچ مجرم وجود نداشته باشد ، به عنوان مثال ، در یک بلای طبیعی) ، ممکن است مشکوک شود. می تواند شروع به سرزنش کسی برای آنچه اتفاق افتاده است. همچنین ممکن است از کسانی که چنین شرایطی را تجربه نکرده اند متنفر شوند. قربانی می تواند انتقام بگیرد ، "به دنبال عدالت" به روش های مختلف باشد. اگر فاجعه با مرگ یکی از عزیزان همراه باشد ، ممکن است فرد عصبانی شده و متوفی را مقصر بداند. قربانی ممکن است علائم مختلف جسمی یا حملات وحشت را تجربه کند.

معنی مرحله: درک واقعیت فاجعه فرا رسیده است. اما ارزش ثابت می ماند و بی میلی برای از دست دادن به همان اندازه قوی است. قربانی به طور فعال با این واقعیت مخالف است. محافظت روانی - عصبانیت ، بعداً و در نتیجه به بیرون هدایت می شود. به عبارت ساده تر ، چنین تجربه ای را می توان چنین بیان کرد: "من نمی خواستم این اتفاق بیفتد ، اما این اتفاق افتاد. این بدان معناست که کسی یا کاری برخلاف میل من انجام داده است. بنابراین شما باید چیزی یا کسی را پیدا کنید و مجازات کنید!"

مرحله خطر: در عصبانیت و بی اعتمادی به جهان و مردم گیر کنید. روابط خود را با عزیزان و افراد مهم به دلیل تجاوز و اتهام به آنها از بین ببرید. به خود یا دیگران صدمه بزنید (به عنوان مثال ، تلاش برای انتقام ، نقض قانون).

هدف کمک: از شخصی در برابر گفتار و اعمالی که به او و سایر افراد آسیب می رساند ، محافظت کنید و بعداً از آنها پشیمان شود. در عین حال ، به قربانی فرصت دهید تا احساسات خود را ابراز کند ، در غیر این صورت آنها به او حمله می کنند. اگر واقعاً مجرمی در این موقعیت وجود دارد ، به تمرکز و دستیابی به عدالت به روش قانونی کمک کنید ، زیرا تمرکز بر قربانی در این مرحله دشوار است.

چه باید کرد: صحبت کردن و گوش دادن به قربانی ، واکنش آرام با احساسات او مفید است. شما می توانید با خیال راحت عصبانیت خود را از طریق ورزش های فعال ، هنرهای رزمی ابراز کنید. همچنین برای او مفید است که "نامه" بنویسد ، احساسات خود را در آنها بیان کند (حروف را می توان به سادگی روی میز گذاشت) ، در مورد آنها با عکس یا در قبر صحبت کرد. اگر برای فرد مهم است که این حادثه برای او مهم باشد ، می توانید به او کمک کنید. اگر در یک فاجعه نقض قانون وجود داشته باشد ، باید به قربانی کمک کرد تا در چارچوب قانون به عدالت و مجازات عاملان برسد. اگر مجرمی وجود ندارد یا مجازات غیرممکن است ، در ابراز خشم از او حمایت کنید و به او کمک کنید تا درماندگی خود را تجربه کند. می تواند عصبانیت قربانی را به چیزی مفید هدایت کند (به عنوان مثال ، کمک به بازماندگان از یک چیز). در این مرحله ، خوب است که میانجی و صلح بین شخص و مردم باشید.

از چه مواردی باید اجتناب کرد: از سرزنش شخص در قبال رفتار و واکنش های او خودداری کنید. از سرزنش ناعادلانه دیگران خودداری کنید. اجازه ندهید شخصی از دیگران انتقام بگیرد. شما نمی توانید برای از بین بردن خشم تشویق و فشار کنید.

تصویر
تصویر

3. مرحله تجارت (شراب)

استعاره: "آن را همانطور که بود برگردان"

به نظر می رسد: قربانی ممکن است ناگهان دچار وسواس هایی مانند خرافات یا رعایت برخی قوانین شود. ممکن است مذهبی ظاهر شود ، او ممکن است شروع به رفتن به کلیسا کند. به راحتی می توان وعده ها و راههای اصلاح وضعیت را باور کرد و تحت هدایت قرار گرفت (توسل به خدا ، پزشکان ، توسل به جادوگران ، علم). شخص می تواند معجزه خاصی را که باید اتفاق بیفتد صحبت کند یا به آن اشاره کند ، زیرا او کار خاصی انجام داده است (به عنوان مثال ، او مبلغی را به یتیم خانه اهدا کرد ، بنابراین بیماری او در حال حاضر کاهش می یابد. با مرحله قبلی ، هنگامی که فرد انرژی خود را بیان می کند اشتباه نشود. به دلایلی مفید ، در عوض انتظار هیچ چیزی را ندارد.)

به همین ترتیب ، شخص می تواند شروع به سرزنش خود کند. عباراتی مانند "اگر من …" ، "من باید این کار را می کردم / این را می گفتم" ، "من نباید این کار را می کردم / این را می گفتم" اغلب می تواند در گفتار ظاهر شود. ممکن است به نظر برسد که قربانی سعی می کند کاری را انجام دهد که "اشتباه" در رابطه با آنچه از دست داده انجام می شود ، گویی می تواند چیزی را تغییر دهد. ممکن است علائم جسمی مختلف یا حملات پانیک در او ایجاد شود.

معنی مرحله: پی بردن به ضرر فرا رسیده است ، گناهکاران پیدا شده اند ، اما ارزش از دست رفته آنقدر زیاد است که نمی توان از آن امتناع کرد. تلاش برای تغییر آنچه اتفاق افتاده است ، جایگزین کردن آنچه اتفاق افتاده است با چیز دیگری ، و معجزه آسا همه چیز را به عقب برگرداند. شخص آماده است تا با هر قیمتی موافقت کند تا واقعیتی را تغییر دهد که نمی خواهد بپذیرد. روان به آخرین دفاع متوسل می شود: "تفکر جادویی". این پژواکی از "قدرت مطلق" کودکانه است: "من می توانم بر واقعیت حکومت کنم ، فقط راه درست را می دانم."

روی دیگر سکه قدرت مطلق در احساس گناه آشکار می شود: "من توانستم از یک فاجعه جلوگیری کنم ، اما اشتباهی انجام دادم ، و این اتفاق افتاد. بنابراین تقصیر من به خاطر اتفاقاتی است که افتاده است. ما باید بفهمیم که باید چه طور متفاوت انجام می دادم ، به طوری که اکنون همه چیز به جای خود برگشته است و دفعه بعد چیز مهمی را از دست نخواهم داد."

مرحله خطر: گیر کرده در شراب. به دلیل نداشتن ضمانت عدم تکرار همه چیز ، از روابط با عزیزان و موارد مهم زندگی خودداری کنید. به عنوان تنبیه ، حق لذت ، شادی ، ثروت مادی را از خود سلب کنید. برخورد بیش از حد با دین ، باطنی ، فرقه ، به عنوان تلاشی برای مجازات خود ، تاوان گناه یا جبران عفو و به همین دلیل ارتباط خود با واقعیت و عزیزان را از دست می دهد.

هدف کمک: به فرد کمک کنید تا برگشت ناپذیر تراژدی را درک کند. اجازه ندهید او در گناه و سرزنش خود دفن شود. در صورت وجود مسئولیت ، از قربانی حمایت کنید و سهم خود را بپذیرید. به او بگویید که ، مهم نیست ، او لیاقت ادامه زندگی و خوشبختی را دارد.

چه باید کرد: در این دوره ، لازم است فردی را تشویق کنید تا به عدم امکان تغییر آنچه قبلاً اتفاق افتاده است ، توجه کند.عدم امکان تأثیر قربانی بر حوادث این نظم را توضیح دهید. بگذارید شخص بفهمد که نمی تواند همه چیز را به طور کامل انجام دهد ، نمی تواند همه چیز را پیش بینی کند ، توجه خود را به مشارکت افراد و شرایط دیگر جلب کند. به تجربه درماندگی در برابر نیروهای بیشتر (مانند عناصر و مرگ) کمک کنید. اگر شخصی به طور عینی مقصر اتفاقاتی است که رخ داده است ، پس به تجربه این گناه کمک کرده و برای آینده نتیجه گیری کنید. در این صورت ، می توانید به فرد کمک کنید تا راهی برای نجات سالم و مفید برای دیگران پیدا کند. به یافتن شخص مهم و خاصی کمک کنید که بخشش در صورت احساس گناه برای قربانی معنا پیدا کند (به عنوان مثال ، والدین ، کشیش ، پزشک). برای قربانی مفید است که نامه هایی بنویسد که در آن احساسات خود را بیان کند ، با یک پرتره یا قبر صحبت کند (اگر این مرگ یکی از عزیزان باشد).

از چه مواردی باید اجتناب کرد: از سرزنش شخص برای اتفاقی که افتاده است خودداری کنید و خود را مقصر ندانید. نباید پیشنهاد شود یا تشویق شود که از چیز مهمی به خاطر رستگاری صرف نظر کند. شما نمی توانید قربانی را به خاطر آنچه اتفاق افتاده است با گفتار یا عمل مجازات کنید.

تصویر
تصویر

4. مرحله افسردگی (ناامیدی)

استعاره: "مرگ بعد"

به نظر می رسد: شخص به خودش نزدیک می شود ، علاقه به زندگی را از دست می دهد. قربانی ممکن است افسرده به نظر برسد ، ممکن است اشک ، بی تفاوتی ، غم ، بی حالی ، ضعف ، عدم تمایل به انجام کاری ، رفتن به محل کار یا ارتباط ، عدم تمایل به زندگی داشته باشد. قربانی ممکن است کارهای معمول خود را متوقف کند و خودش را شروع کند (ممکن است خوب غذا نخورد ، شستشو ، مسواک زدن را متوقف کند ، توجه به لباس را متوقف کند ، نظافت آپارتمان را متوقف کند ، از کودکان مراقبت کند). او می تواند بیمار شود یا در مورد علائم مختلف صحبت کند ، و حملات وحشت نیز می تواند ظاهر شود ، به ویژه در لحظات "بیرون رفتن در جهان". ممکن است فردی از افراد آشنا یا رویدادهای مرتبط با سرگرمی اجتناب کند ، اغلب در مورد تمایل به تنهایی صحبت می کند. قربانی ممکن است در مورد بی معنی یا غیرقابل تحمل بودن زندگی خود صحبت کند. در موارد شدید ، اقدام به خودکشی امکان پذیر است.

معنی مرحله: همه دفاع ها برطرف شده است ، شرایط پذیرفته شده است ، مجرمان پیدا شده اند و هیچ تغییری امکان پذیر نیست. روان دیگر از خود دفاع نمی کند ، اما سرانجام شروع به از دست دادن واقعی کرد. در این مرحله ، درد ، تلخی ، درماندگی ، یأس و سایر احساسات زیادی وجود دارد که می تواند به شدت در بدن ظاهر شود. قربانی نمی داند چگونه با تمام این احساسات وحشتناک و دشواری که او را پر می کند برخورد کند ، همانطور که نمی داند چگونه بدون آنچه از دست رفته جبران ناپذیر از دست می دهد زندگی کند. به طور ناخودآگاه یا حتی آشکار ، ممکن است این گونه به نظر برسد: "دنیای من نابود شده است ، من نمی خواهم در دنیایی زندگی کنم که دیگر آن چیزی که برای من خیلی مهم بود وجود نداشته باشد ، بنابراین من در حال مرگ هستم". این سخت ترین ، اما سازنده ترین مرحله غم و اندوه است.

مرحله خطر: گیر کرده در غم. سلامتی خود را خراب کنید. شغل و دوستان خود را از دست بدهید. دنیا را کنار بگذار دچار افسردگی واقعی شوید. به زندگیت پایان بده

هدف کمک: جلوگیری از ایجاد افسردگی بالینی یا خودکشی. کمک و پشتیبانی در غم زندگی ، برای اشتراک درد. مراقب سلامت و نیازهای مادی قربانی باشید ، که خود او هنوز نمی تواند به آن رسیدگی کند.

چه باید کرد: در این مرحله ، استفاده از حمایت جسمی قربانی (به عنوان مثال ، خرید مواد غذایی ، نظافت خانه ، مراقبت از حیوانات خانگی ، کودکان) مفید است. مفید است که به طور مرتب تماس بگیرید و بازدید کنید ، و در مورد نحوه کمک به آنها علاقمند باشید. این به واسطه بین انسان و جهان کمک می کند. مفید است که با قربانی در مورد احساسات خود صحبت کنید و او را تشویق کنید تا آن را به روش های مختلف بیان کند (شعر بنویسید ، نثر ، نقاشی کنید ، موسیقی بسازید ، نامه بنویسید ، با قبر صحبت کنید یا عکس). در این مرحله ، گوش دادن مفیدتر از صحبت کردن است. گاهی اوقات می توانید به آرامی فردی را مجبور به "تهویه" کنید ، جایی با او بیرون بروید ، کارهایی را انجام دهید که مورد علاقه او است ، اما به هیچ وجه با از دست دادن ارتباط ندارد. ممکن است تغییر وضعیت محیط برای قربانی مفید باشد (تعطیلات بگیرید ، به حومه بروید ، به مکانی بروید که از او مراقبت خوبی می شود).

از چه مواردی باید اجتناب کرد: شما نمی توانید قربانی را مجبور کنید که آرام شود و خود را کنار هم بکشد. شما نمی توانید خود را مجبور به حواس پرتی و سرگرمی کنید. شما نمی توانید با نگرانی ها و اعمال تجمع کنید. از سرزنش هر چیزی پرهیز کنید.

تصویر
تصویر

5. مرحله پذیرش (فروتنی)

استعاره: "زندگی جدید"

به نظر می رسد: در این مرحله ، فرد از حالت آرام تری برخوردار است. احساسات مثبت به زندگی قربانی باز می گردد (او دوباره شروع به لبخند زدن ، خندیدن ، شادی ، شوخی می کند). فرد دوباره کارهایی را انجام می دهد که قبلاً انجام داده است. قدرت باز می گردد ، فعال تر می شود. قربانی به کار باز می گردد ، ممکن است پروژه های جدیدی را آغاز کند. هنوز غم و اندوه به ویژه در برخورد با عزیزان و در مورد از دست دادن باقی می ماند ، اما دیگر به خود ادامه نمی دهد. فرد شروع به علاقه به چیزهای جدید می کند ، ممکن است سرگرمی ها و آشنایی های جدیدی ظاهر شود. می تواند محیط را تغییر دهد (تغییر شغل ، نقل مکان به مکان دیگر ، تغییر مبلمان یا کمد لباس).

معنی مرحله: اندوه هنوز به پایان نرسیده است ، این آخرین مرحله و ضروری آن است. این یک فرایند بازیابی است. درد به تدریج از بین می رود ، "زخم" دیگر خونریزی نمی کند ، زخمی روی آن ایجاد شده است که هنوز کشیده و درد می کند ، اما دیگر با هر حرکت درد حاد ایجاد نمی کند. هنوز نیروی زیادی وجود ندارد ، زیرا آنها با غم و اندوه زندگی کرده و به "التیام زخم" ادامه می دهند. اکنون لازم است نیروهای خرج شده را نیز بازیابی کنیم. یک شخص می فهمد که او از غم نمی میرد و زنده خواهد ماند ، بنابراین شروع به ایجاد یک شیوه جدید زندگی می کند ، بدون آنچه از دست داده است. به نظر می رسد قربانی زندگی قدیمی خود را دفن کرده است و اکنون زندگی جدیدی را آغاز می کند.

مرحله خطر: به طور کامل بهبود نیابید و به مراحل قبلی بازگردید. قدرت خود را محاسبه نکنید ، بیش از حد یا سخت کار کنید ، بیش از حد فشار وارد نکنید و دوباره وارد افسردگی شوید.

هدف کمک: به بهبودی کامل قربانی کمک کنید. در جاهایی که هنوز قدرت فرد کم است کمک کنید.

چه باید کرد: فرد را تشویق کنید تا برای بهبودی وقت بگذارد. به تدریج تمام کارهایی را که قبلاً نمی توانست انجام دهد به فرد بازگردانید. پشتیبانی در شروع جدید و پروژه های جدید. می توانید چیزهای جدید و جالب را با هم امتحان کنید. اگر فردی این فقدان را به خاطر آورد ، با آرامش در مورد آن صحبت کنید. از یادآوری از دست دادن یا آنچه که با آن ارتباط دارد نترسید. می توانید از قبل کاملا طبیعی و معمولاً با او رفتار کنید (خود و احساسات خود را محدود نکنید ، خود را در گفتار و عمل محدود نکنید).

از چه مواردی باید اجتناب کرد: از به تعویق انداختن فاجعه (صحبت کردن دائماً فقط در مورد آن) خودداری کنید. شما نمی توانید فردی را برای بهبود و عجله مجدد مانند گذشته عجله کنید. در عین حال ، از حمایت بیش از حد و صرفه جویی خودداری کنید. شما نمی توانید قربانی را به خاطر لذت بردن دوباره از زندگی سرزنش و شرمنده کنید.

توصیه شده: