درباره خیانت به خود

فهرست مطالب:

تصویری: درباره خیانت به خود

تصویری: درباره خیانت به خود
تصویری: با رابطه با سه مرد به شوهرم خیانت کردم اما خبرنداشتم که... 2024, آوریل
درباره خیانت به خود
درباره خیانت به خود
Anonim

وسوسه خیانت به خودم ، دور شدن از زندگی و نگاه با حسادت به دیگران ، گاهی اوقات کاملاً غیر منتظره در من بوجود می آید. برای من خیانت کردن این است که آنچه را که برای شما اتفاق می افتد به عنوان چیزی کاملاً بی اهمیت تلقی کنم. شما باید همه چیز را رها کنید - و خود را در جایی از چرخه زندگی دیگران بیابید. ما فوراً باید زندگی دیگری را شروع کنیم. کدام یک نامشخص است ، اما مطمئناً در حال حاضر در آن زندگی نمی کنید - حتی اگر یک یا دو ساعت پیش کاملاً از خود راضی بوده اید (حداقل اینطور است) از نحوه زندگی شما در حال حاضر. اما در واقع بسیاری از مکانها یا رویدادها وجود دارد که دیگران بدون شما احساس خوب و خوشبختی می کنند (و این بدان معنا نیست که آنها با شما احساس بدی دارند) ؛ بسیاری از مکانها یا رویدادها وجود دارد که دیگران احساس خوبی می کنند که شما آنجا نیستید. مکانهایی وجود دارد که آنها حتی در مورد شما به خاطر نمی آورند ، اگرچه آنها درباره شما می دانند. قله هایی وجود دارد که من نمی توانم به آنها برسم ، زیرا من صعود به دیگران را انتخاب کردم - و کسی به آنجا رسید ، جایی که شما به انتخاب خود هرگز خود را پیدا نخواهید کرد - یا شما صعود خواهید کرد ، اما خیلی دیرتر. و سپس این وسوسه بوجود می آید - از زندگی خود دور شوید ، آنچه را که در حال حاضر برای شما اتفاق می افتد تجربه کنید نه ارزشمند ، بلکه آنچه بدون شما اتفاق می افتد - به عنوان تنها چیز مهم ، و مشتاق این کار باشید ، و دیگر آنچه را که شما را احاطه کرده است متوقف کنید.

چه چیزی به شما کمک می کند تا با این وسوسه روبرو شوید و به خودتان بازگردید ، و بی پایان برای جایی که من نیستم و ممکن است نباشم ، کمک کند؟ چه چیزی به شما اجازه می دهد با خودتان برابر باشید ، از پوست خود بیرون نپرید و سعی نکنید دیگران را به سمت خود بکشید؟ چندین سال پیش ، من کلمات جادویی را برای خودم پیدا کردم ، که قبلاً در اینجا به اشتراک گذاشته ام - اما تکرار آنها هرگز اضافی نخواهد بود. اینها سخنان جی. تالکین است که او به ناشر استنلی اونوین نوشت ، خسته از بحث های مداوم در مورد اینکه آیا امکان انتشار رمانی "اشتباه" مانند "ارباب حلقه ها" وجود دارد و شاید باید ویرایش شود. تقریباً نصف … یا حتی آن را به طور کلی بازنویسی کنید.

"این کتاب با خون من ، ضخیم یا نازک - به این شکل نوشته شده است. نمی توانم کار بیشتری انجام دهم.”

… این زندگی با خون من ، غلیظ یا مایع - همانطور که هست نوشته شده است. نمی توانم کار بیشتری انجام دهم و خون دیگری ندارم. و بنابراین ، همه این تلاش ها برای خونریزی بی فایده است ، با درخواست دیوانه وار "دیگری را برای من بریز !!!" ، و "این انگشتان خود را به خاطر نداشتن تو کوتاه کن" … می تواند جای خود را در میان کارهای مورد علاقه برخی از افراد خوب باز کند.. و او می تواند بعدی ، در همان قفسه ، با کتاب کسی باشد که او خیلی به او حسادت می کرد و در پوست او بسیار می خواست. با کمال تعجب ، آنها می توانند به همان اندازه ارزشمند باشند ، اگرچه نویسندگان بسیار متفاوت هستند.

چندین سال طول کشید تا به این حقیقت پی ببرم.

توصیه شده: