بازگشت حقوق اساسی روانشناختی. تجربه درمان امروز

فهرست مطالب:

تصویری: بازگشت حقوق اساسی روانشناختی. تجربه درمان امروز

تصویری: بازگشت حقوق اساسی روانشناختی. تجربه درمان امروز
تصویری: Visage ps5. Лицо. Прохождение. #1 2024, آوریل
بازگشت حقوق اساسی روانشناختی. تجربه درمان امروز
بازگشت حقوق اساسی روانشناختی. تجربه درمان امروز
Anonim

/ کار با پرونده با اجازه مشتری ارائه می شود /

************************

ما در جلسه دوم با مشتری کار می کنیم. اولین مورد در اینجا شرح داده شده است:

و در جریان بحث ، به این نتیجه می رسیم: محرک وضعیت فعلی او یک رویداد بود - یادآوری پدرش که او را رها کرد ، که با ترک دختر خود ، فرزند شخص دیگری را در تمام عمر بزرگ می کند - دختر همسر بعدی ، که همچنان مسئولیت او را بر عهده دارد ، در حالی که به نظر می رسد "نمی بیند" ، "نمی داند" ، وگرنه نمی شناسد …

ما در مورد موارد زیر تأمل می کنیم: چگونه می توان وابستگی یک دختر بالغ را به انتخاب پدرش - برای "فراموش کردن" فرزندش - برای شرکت نکردن در زندگی او - "برای ندیدن" ، برای تشخیص ندادن بست؟

و در طول جلسه ، ما کارهای زیر را انجام می دهیم …

عمل "بازگشت حق اساسی ، مهم - به رسمیت شناختن ، به شادی ، به زندگی".

1. این کار در قالب استراتژی معروف گشتالت - "تکنیک دو صندلی" انجام می شود. برای انجام این کار ، ما دو موقعیت (دو صندلی) - Papin و Dochkin - مقابل یکدیگر - رو در رو تنظیم می کنیم.

2. مراجعه کننده موضع خودش را می گیرد و با کمک روانشناس ، تقریباً با متن زیر به پدرش مراجعه می کند …

پدر عزیز ، زمان آن فرا رسیده است که به شما بگویم: من اعتیاد خود را می بندم! از چی؟ از واقعیت بی تفاوتی شما! من در تاریخ شما ، در زندگی شما نیستم! درد می کند ، اما من دیگر رنج نمی برم! امروز ، یعنی در این لحظه ، من حق پدری شما را برای شناختن دخترتان سلب می کنم. و با گرفتن این حق برای خودم ، خودم را اعتراف می کنم - با صدای بلند ، رسمی: من هستم (می شنوی ، پدر؟) ، من هستم و چقدر زیبا ، آنچه هستم و چقدر شگفت انگیز است ، این که من هستم ، آنچه هستم! اکنون من هستم و خواهم بود - صرف نظر از نگرش شما! و من خوشحال خواهم شد! من این حق را به خودم می دهم!

3. ما به احساسات درونی گوش می دهیم: چه احساسی از فردی پر می شود که چنین حق ارزشمندی را به خود داده است؟ ما احساسات را برطرف می کنیم.

4. ما در موقعیت بعدی (صندلی دوم) قرار می گیریم ، نقش پدر را امتحان می کنیم ، دختر را با هر چیزی که به ذهن می رسد پاسخ می دهیم ، با گرایش به سمت بردار زیر: بگذارید کودک در خود شما آزاد شود ، "لنگرهای" منفی را تراز کنید. ما موارد زیر را دریافت کردیم …

دختر عزیز ، شما این حق را به درستی می گیرید! باشد که این ارزش هماهنگی شما را بازگرداند! من کاملاً رهایت می کنم!

5. ما به احساسات پدر گوش می دهیم: چه چیزی او را پر می کند؟ احساس کنید حیف مانند جلسه اول ، تحقیر موضوعات رابطه اساساً اتفاق نیفتاد. رهایی از احساس ضعف … به صندلی خود برمی گردیم.

6. ما موضع خود را می گیریم ، به احساسات گوش می دهیم: آیا ما از این شخص شناخت می خواهیم ، آیا هنوز به انتخاب پدر وابسته هستیم ، آیا به اندازه کافی از خود جدا شده ایم؟ در مورد ما ، احساس استقلال ، صداقت ، نظم وجود داشت.

7. خداحافظی از پدرم (بستن موقعیت وی) ، بازگشت به صندلی مشتری.

8. یکبار دیگر ، من شرایط مشتری را روشن می کنم: او خوب است ، احساس اطمینان و آرامش می کند ، احساس جدایی دلپذیر از پدرش ، که مدتها پیش او را ترک کرده است ، یادآوری می کند.

امیدوارم این گشتالت بسته شود

بر اساس مثال ارائه شده در اینجا و کار با مورد مراجعه کننده ، خواننده می تواند (در وحدت با درمانگر خود) "چپ" را در جایی بازپس بگیرد. حقوق با قدرت بخشیدن به خود بر توانایی ها ، راه ها و کیفیت زندگی خود.

توصیه شده: